به گزارش اصفهان زیبا؛ هنگامی كه از واژه «اصفهانیها» به منظور دستهبندی استفاده میکنیم، به معنایی پذیرفتهایم كه این دسته ارزشی وجودی دارند كه این ارزش وجودی میتواند آنان را از دیگر متمایز كند. بر همین اساس، برخی دانشمندان علوم اجتماعی به مبحثی مانند «شخصیت اساسی» اعتقاد دارند. حال پرسش این است كه شخصیت اساسی اصفهانیها چیست؟
انسانها سه ساحت دارند: رفتار، احساسات و تفکر.
تجربه زیسته در میان اصفهانیها به ما میگوید كه تمرکز شخصیت اصفهانیها بیشتر بر روی تفکر است. كسانی که مدام با خودشان فکر میکنند و فکر میکنند و فکر میکنند. اصفهانیها از میان گذشته، حا ل و آینده رابطهای چندانی با حال ندارند و به اصطلاح کمتر توی حال زندگی میکنند. مشغولشدن ذهن به گذشته و یا اندیشه درباره آینده در میان آنان بیشتر دیده میشود. این مهم وقتی بهتر درک میشود كه شما حالت یک اصفهانی را با یک شیرازی مقایسه كنید؛ مردمانی كه بیشتر قدرشناس حال هستند.
طبیعی است كه اصفهانیها با چنین توصیفی بیشتر مستعد اضطراب هستند. همچنین در میان شخصیتهای آنان صفت قضاوتگری بیشتر دیده میشود؛ این در حالی است كه مردمانی كه در حال زندگی میکنند انعطاف و سازگاری بیشتر دارند.
مخلص کلام آنكه چنین افرادی «سختگیر» هستند. به باور این قلم، جوهر اساسی شخصیت اصفهانیها نوعی از سختگیری است؛ سختگیربودن هم نسبت به خود و هم به دیگران؛ سختگیری، نه خسیسبودن یا كلماتی كه نشانگر یک سطح خاص از برخی رفتارهای مردمان یک شهر است.
سختگیری در ذات خود حسابگربودن را هم بهدنبال دارد؛ اما مسئله اینقدر هم ساده نیست که برخی سریع نتیجهگیری میکنید که اصفهانیها فقط به فکر پول هستند. البته كه به فکر پول هستند؛ اما آدم حسابگر به فکر حساب و کتاب آخرتش هم هست.
واژه «خسیس» زاییده ذهنهای کوچک و شتابزده برای توصیف اصفهانیهاست. کسانی که از یک ساختمان 12 طبقه فقط سه طبقه اولش را دیدهاند. اصفهانیها همانطور که در امر دنیا سختگیر هستند، برای آخرتشان هم سختگیری خاصی دارند. همین روحیه بود كه باعث شد جبههها را اصفهانیها پر کنند و همین الان بیش از 500 خیریه فعال داشته باشند. خسیس چنین نمیکند. تقلیل روح سختگیری به یکدو صفت، بیانصافی است.
روح سختگیری نهادینهشده در اصفهانیها ثمره دیگری هم دارد و آن، محافظهكاری معروف آنهاست. آنها کاسبان قدری هستند؛ اما در حد یک بازاری و نه در حد یک تاجر که دل به دریا بزند!
از دیگر مسائل ریشهداری که دستوپای اصفهانیها را میبندد، آدابمندی است. در این شهر از قدیم آداب فراوانی وجود داشته است؛ آدابی كه رعایتنكردن هركدام چونان كندن گوشت از بدن فرد زنده است! هنگامی که این حجم از آداب با ترس از ریختن آبرو تركیب میشود نتیجهاش پرهیز از برخی نوآوریهای خاص و ویژه است. به عبارتی، انسانها به سمت یكسانزیستی حركت میکنند كه روحیه تغییرات بزرگ را از آنان سلب میکند؛ زیرا برای بروز نبوغ یک نابغه بیش از هر چیز نیاز است كه او خودش باشد، نه آنكه در تطبیق با اطرافیان زندگی كند. این همان چیزی است كه اصفهانیها مدام میگویند: باید همه جوانب را سنجید!
در اصفهان همواره بیمی از حرف و نظر اطرافیان وجود دارد. این چنین حسابوكتاب، پای بلند پریدن را اگر قطع نكند، حتما كوتاه میکند. اگر از این آسیبشناسی عبور كنیم، متوجه میشویم كه روحیه اساسی سختگیری به اصفهانیها خاصیتی كارا هدیه میدهد: ترکیب عمل و نظر.
آدم سختگیر به نظر تنها قناعت نمیکند؛ به خودش سخت میگیرد تا نظر را به عمل برساند. سختگیر وقتی به عمل میرسد، با خود میگوید پشت این عمل باید نظری هم باشد. انسان اصفهانی انسانی كاركردگرا و نتیجهبین است. این کلمه را از اصفهانیها زیاد شنیدهاید «نمیصرفه». بهصرفهبودن فکرها و کارها برای اصفهانیها مهم است.