محبوبه فرهنگ:
«شارحان نهجالبلاغه مدفون در آرامستان باغ رضوان» عنوان کتابی است کهبه کوشش محمود فروزبخش در ۲۴۰ صفحه و یک هزار نسخه به همت سازمان آرامستانها در انتشارات سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان چاپ و منتشر شده است.
فروزبخش در گفتوگو با ایکنا درباره هدف از نگارش این کتاب اظهار کرد: در آرامستان باغ رضوان، شخصیتهای برجستهای تدفین شدهاند، ولی بهدلیل قلههایی که در تاریخ اصفهان وجود دارد، این شخصیتها به چشم نمیآیند؛ برای مثال هر کس میخواهد درباره مشاهیر اصفهان صحبت کند، به بزرگان مدفون در تخت فولاد اشاره میکند و از این نظر، باغ رضوان مغفول واقع شده است، علاوه بر اینکه در سالهای اخیر به این آرامستان کملطفی هم شده و تعدادی از شخصیتهای برجسته متأخر پس از فوت در این مکان دفن نشدهاند.
وی با تأکید بر اینکه آرامستان باغ رضوان نشاندهنده وزانت شهر اصفهان در ۳۰ سال گذشته است، گفت: طی مطالعهای که درباره شخصیتهای برجسته مدفون در این مکان داشتم، با سه شخصیتی مواجه شدم که شارح نهجالبلاغه بودند؛ دکتر سیدمحمدباقر کتابی، مرحوم حسین شفیعی و استاد محمد فولادگر. همچنین طی این فرایند متوجه شدم که در قطعه نامآوران باغ رضوان، دکتر محمدجواد شریعت نیز آرمیده است و ترجمهای از نهجالبلاغه دارد. البته شخصیتهای دیگری نیز در این آرامستان مدفون هستند که در سطوح پایینتر، فعالیتهایی درباره کلام امیرالمؤمنین(ع) انجام دادهاند.
این نویسنده و پژوهشگر افزود: در نتیجه این مطالعه و بررسی، تصمیم گرفتیم که برای این شخصیتها ارجنامهای تدوین کنیم. در این اثر، ابتدا شرح زندگی چهار شخصیت یادشده آمده و سپس نوشتارهایی از صاحبنظران و اندیشمندان اهل اصفهان درباره مباحثی همچون معاد، یاد مرگ، برزخ، قیامت و... با محوریت نهجالبلاغه درج شده است. آیتالله محمدعلی ناصری، آیتالله سیدابوالحسن مهدوی و حججالاسلام محمدتقی رهبر، احمد سالک، مهدی اژهای، مهدی طباطبایی، علی رهبر، احمد فعال و اصغر طاهرزاده، نصرالله شاملی، شهابالدین ذوفقاری، تقی اژهای، جمیله امینی، مسعود آذربایجانی، صالح طیبنیا و احمد مقیمی، صاحبنظران و نویسندگانی هستند که مطالب آنها در این ارجنامه آمده است. اکثر این مطالب جنبه تولیدی دارد و تعدادی از آنها از آثار قبلی این افراد تلخیص شده است.
وی تصریح کرد: با توجه به اینکه نهجالبلاغه ظرفیت فراوانی در خصوص مباحث مربوط به معاد، یاد مرگ، شئون پس از آن و تأثیر این مباحث بر ابعاد اجتماعی و تربیتی زندگی انسانها دارد و چنین مباحثی با ماهیت و کارکرد آرامستانها نیز مرتبط است، در کنار پرداختن به زندگی شارحان نهحالبلاغه مدفون در باغ رضوان، این نوشتارها نیز در کتاب گنجانده شد.
فروزبخش با قدردانی از مدیریت سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان برای فراهم کردن زمینه نگارش این کتاب بیان کرد: این دغدغه وجود داشت که نوعی هویتسازی برای مشاهیر مدفون در باغ رضوان انجام شود. من مسئولیت واحد مشاهیر تخت فولاد را به عهده دارم و پیشنهاد انجام این کار را به مدیر سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان دادم که با موافقت روبرو شد و درواقع، نوعی تجمیع قوا و همافزایی در این خصوص صورت گرفت.
وی با بیان اینکه در سالهای اخیر، برخی از شخصیتهای برجسته و بزرگان اصفهان در امامزادگان و بقاع متبرک و تعداد اندکی مانند آیتالله ناصری(ره) و مرحوم مهدی مظاهری در تخت فولاد دفن شدهاند، گفت: برخی شخصیتهای شهر بنا به وصیت خودشان در حرم معصومین(ع) به خاک سپرده میشوند، ولی در سالهای اخیر آنهایی که چنین وصیتی نداشتهاند، پس از فوت هر کدام در مکان جداگانهای به خاک سپرده شدهاند و کمتر شاهد خاکسپاری آنها در باغ رضوان بودهایم، در حالی که امروزه تعداد جمعیتی که در دو روز پایانی هفته به این آرامستان مراجعه میکنند، بدون اغراق بیشتر از هر مکان فرهنگی دیگری در سطح شهر اصفهان است؛ بنابراین برای غنیسازی این مکان باید تدبیری اندیشیده شود. امروز اگر تخت فولاد نیز پربار شده، حاصل دهها سال فعالیت است. یک آرامستان به خودی خود به میراث تبدیل نمیشود، بلکه آنقدر در طی سالیان مورد توجه و تمرکز قرار میگیرد تا این اتفاق بیفتد، چنانکه تخت فولاد نیز در زمان صفویه خارج از شهر محسوب میشد. میتوان گفت نگارش کتابی مانند «شارحان نهجالبلاغه مدفون در آرامستان باغ رضوان» تلاشی در همین راستاست.
این نویسنده و پژوهشگر به تفاوت اقتضائات در گذشته و حال اشاره کرد و ادامه داد: در قرون گذشته، برخی شخصیتها خود به تنهایی ستارهای درخشان بودند، ولی امروز باید از اجتماع چهرههای نامآور، ستاره تشکیل داد و رویکرد جمعی و گروهی به این موضوع داشت.
فروزبخش در پایان تأکید کرد: اصفهان شهر نهجالبلاغه است و این جمله، شعاری نیست. در سنت حوزههای علمیه، به نهجالبلاغه بهمثابه واحد درسی کمتر پرداخته میشد، ولی در اصفهان جهانگیرخان قشقایی اولین کسی بود که تدریس نهجالبلاغه در حوزههای علمیه را کلید زد و پس از او، شهید مدرس و سپس میرزا علی شیرازی این راه را ادامه دادند. شارحانی چون مرحوم کتابی و شفیعی نیز توفیق درک محضر میرزا علی شیرازی را داشتند.