از شخصیتهای مطرح دوره مبارزات ملی شدن نفت در ایران، آیتالله محمدباقر زندکرمانی بوده است. او را از چند جهت میتوان در دایره حامیان ملی شدن صنعت نفت دانست. بزرگترین گواه در این زمینه نگارش کتاب «تاریخ مختصر نفت» به قلم ایشان است. این کتاب در پنج فصل مخاطبان خود را با صنعت نفت و اهمیت آن آشنا میکند: جغرافیای طبیعی و سیاسی ایران؛ نفت در خاور؛ نفت در باختر؛ دوره جدید نفت در دنیا و ایران؛ در کلام مطلعین.
بهطورکلی هر جوانی در دهه بیست و سی در اصفهان که میخواسته رویکردی سیاسی با ذائقه مذهبی و دینی داشته باشد، راهش به منبرهای زند کرمانی ختم میشده است.
زند کرمانی درس رسمی در حوزه نداشت؛ اما منبرهایی داشت که بسیار گیرا بوده و در آن مطالب بهصورت استدلالی مطرح میشد و کلا منبرهایش با همه آقایان در زمان خودش فرق داشت. این منبرها شاید تا یک ساعت و نیم طول میکشید و جالب آنکه مخاطب جوان تشنه این کلمات بود.
مطلب دیگری که نباید از آن غافل ماند، این است که زندکرمانی به همان مرام و اندیشه سیاسی اصل طرفداران ملی شدن نفت اعتقاد داشت. او اعتقاد داشت در چنین زمانی باید مشروطه سلطنتی را دنبال کرد. این در حالی است که در این دوران این ایده آخرین نفسهای حیات خودش را میکشید.
آیتالله زند کرمانی در آن ایام اعتقادی به براندازی و سقوط رژیم نداشت؛ بلکه مدنظر او همان اصلاحات اساسی بود؛ به این معنا که مجلس قوت بگیرد و کشور بر اساس قانون اداره شود نه ایده یک شخص.
به همین خاطر بود که آیتالله زند کرمانی در روزهای عید بهصورت رسمی به دیدار استاندار میرفت و استاندار نماینده حکومت بود و این عمل او نشان میداد که او به فکر انقلاب نیست بلکه بیشتر میخواهد با تنظیم روابط امور مسلمین را به پیش ببرد مطلب بسیار مهم دیگر آنکه زند کرمانی عمیقا اعتقاد داشت که باید بر قوت دانش مردم ایران افزوده شود و علوم روز بهخصوص در حوزه مهندسی ارتقا یابد.
او میگفت حالا اگر ما بیاییم و انگلیسیها را دستشان را کوتاه کنیم باز باید دستمان را پیش یک کشور دیگر دراز کنیم؛ چون بالاخره یک گروهی باید بیایند و نفت را استخراج کنیم و ما خودمان این دانش نداریم. از کلمات اوست که ملتی که دانش ندارد مثل طفل یتیم است و آخرسر یک نفر باید بیاید و سرپرستی او را قبول کند.
زندکرمانی با این مثال تلخ میخواست بگوید که نهضت نفت و مبارزات سیاسی همه روبنا هستند و آنچه زیربناست دانش است و مردم باید علم و دانش را یاد بگیرند تا بتوانیم روی پای خودمان بایستیم و الا بهصرف مبارزه کاری پیش نمیرود.از دیگر حالاتی که زندکرمانی از دوران مشروطه به یادگار برداشته بود تأکید بر استفاده کالای داخلی بود و لو اینکه آن کالا کیفیتش از کالای خارجی کمتر باشد.
این عصبیت یادگار از دوران مشروطه اصفهان بود که بر استفاده از کالای وطنی و تحریم کالاهای خارجی تأکید داشت. رکن دوم پیشرفتگرایی نزد زندکرمانی پس از کسب دانش روز، همانا تأکید بر تولید و تولید بود و اینکه ایرانیها باید خودشان هوای کالای ایرانی را داشته باشند. این دو رکن در کنار هم بهصورت زیرساختی ما را تقویت میکند تا روزی خودمان بتوانیم اختیار نفت خود را در دست بگیریم.
درواقع اگر در آن ایام کسانی در کف خیابان به دنبال مبارزه بودند و نهضت را حمایت میکردند اشخاصی مثل زندکرمانی هم با روشنگریهای خود، به پشتیبانی مبارزات نفت میآمد.