ما میگیم یزدی ها، شیرازی ها، کاشانی ها، قمی ها و اصفهانی ها. همین که میگیم اصفهانی ها یعنی این که اصفهانی ها یه چیزی دارن که بقیه شهرها ندارن. سال هاست که بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی اعتقاد دارن که هر شهر و دیاری می تونه یه شخصیت اساسی داشته باشه. برای ما خیلی مهمه که بدونیم شخصیت اساسی اصفهانی ها چیه؟
آدم ها سه ساحت دارن. رفتار، احساسات و تفکر. تمرکز شخصیت اصفهانی ها بیشتر بر روی تفکر است. آ ن ها آدم هایی هستند که مدام با خودشون فکر می کنند و فکر می کنند و فکر می کننند. اونا از میان گذشته، حا ل و آینده رابطه ای چندانی با حال ندارند به قول خودمونی کمتر تو حال زندگی می کنندیا دارن به گذشته شان فکر می کنن یا در اندیشه آینده هستند. حالا هر وقت خواستید یه آدم را تصور کنید که بیشتر تو حال زندگی می کنه به شیرازی ها دقت کنید. اصلا با نگاه به یه شیرازیه که بهتر می تونید اصفهانی را بفهمید.
په چنین آدم هایی که زمان حال ندارن مستعد اضطرابند و برای رسیدن به آرامش استعداد کمتری دارن. همچنین کسانی که مدام در گذشته هستند یا به فکر آینده شخصیت هایی قضاوت گر دارند که می خواهند تو ذهنشون در مورد همه چیز داوری کنند بر عکس آدم هایی که در حال زندگی می کنن و نسبت به پدیده هایی که امروز با اونا برخورد می کنن انعطاف و سازگاری بیشتر دارند.
مخلص کلام را بگم چنین آدمایی «سخت گیر» هستند. بذارید حرف آخر همین اول بزنم. جوهر اساسی شخصیت اصفهانی سخت گیری است. سخت گیر بودن هم نسبت به خود هم به دیگران. سخت گیری نه خسیس بودن یا از این حرفا. آخه می دونید سخت گیری در ذات خودش حسابگر بودن را به دنبال میاره اما مسئله این قدر هم ساده نیست که حالا شما سریع نتیجه گیری کنید که اصفهانی ها فقط به فکر پولن. البته به فکر پول هستند اما آدم حسابگر به فکر حساب و کتاب آخرتش هم هست. بالاخره حساب حوری های بهشت رو هم داره. خسیس هم زاییده ذهن های کوچک برای توصیف اصفهانی هاست. کسانی که از یه ساختمان 6 طبقه فقط دو طبقه اولش را دیدن. اصفهانی ها همانطور که در دنیا سخت گیرن برای آخرتشونن سخت گیرن. برای همینم هست که جبهه ها را اصفهانی ها پر می کنند و همین الان تو شهرشون بالای 500 خیریه جوندار فعاله.
سخت گیری تو وجود اصفهانی ها یه ثمره دیگر هم دارد و اون این که آن ها محافظه کار میشن. آن ها کاسبان قدری هستند اما در حد یه بازاری و نه در حد یه تاجر که دل به دریا بزنه و مرتب ریسکای بزرگ کنه. یکی از مسائل دیگه که دست و پای اصفهانی ها را می بنده آداب مندی ماست. تو اصفهان آداب خیلی داریم برای هر کاری برای برای ازدواج که مفصل آداب دارین هر بخشش چه جور برای به دنیاآوردن فرزند برای سر وشکل زندگی و حتی برای مردن که هر کدام از این آداب مفصل اگه رعایت نشه انگار یه تکه از گوشت اصفهانی رو زنده زنده از بدنش بریدن. هنگامی که این حجم از آداب با ترس از آبرو با هم قاطی میشن نتیجه اش میشه یکسانی آدم ها و این روحیه اجازه نمیده که تو این شهر آدم خاص باشه یا به عبارت دیگه هر کسی برای خودش، خودش باشه. محافظه کاری از یه حدی که رد بشه دشمن خلاقیت های بزرگه. آدم محافظه کار میخاد تمام جوانب را بسنجه. حالا اگه این کارو بکنم چی طو میشه؟ حرف مردم چی میشه؟ اون چی میگه این چی میگه؟ حساب کردن همه جوانب ما پای پرش های بلند را میشکونه.
در نهایت باید بگم سخت گیری به اصفهانی ها روحیه ای بسیار قوی هدیه میده. ترکیب عمل و نظر. آدم سخت گیر به نظر تنها قناعت نمی کنه به خودش سخت می گیره و میگه باید این نظر رو به عمل تبدیل کنم همچنین پای عمل که میرسه باز سخت گیری گل می کنه و میگه باید پشت این عمل نظری هم باشه. مردم اصفهان سخت گیرن و عمل و نظر را با هم می خواهند آن ها مردمانی هستند که مدام به کارکردها فکر می کنند و در مسائل مختلف به نتایج و منافع کارها می اندیشند. این کلمه را گفته و نگفته از اصفهانی ها زیاد شنیدید «نمی صرفه» به صرفه بودن فکر ها و کارها برای اصفهانی ها خیلی مهم و هر چیزی باید به یه سود و فایده ای برسه. حالا یا تو این دنیا یا تو اون دنیا.
حالا یه سوالی اصفهانی از خودمون بپرسیم. حالا این همه را گفتیم که چی؟ به قول اصفهانی ها «آخرش که چی» دوستان کمی صبر کنید تو علوم اجتماعی ما چندان قصد موعظه شما رو نداریم. شما وقتی می خواهید وارد علوم مختلف بشوید این شخصیت اساسی به کارتان می آید. ما تو علوم اجتماعی رو هوا نظر نمی دیم ما بر اساس تاریخ هر جمعی برای اون جمع نسخه می پیچیم. نسخه چین و ژاپن برای ایرانی جواب نمیده نسخه آبادان و اهواز هم به درد اصفهان نمی خوره یا برعکسش.
حالا با چن تا مثال بحث رو روشن میکنم. مثلا ازدواج را تصور کنید وقتی یه مرد اصفهانی با همان جوهر سخت گیری بخواهد با یک خانم لر یا بختیاری ازدواج کند خصلت لرها این است که احساساتشان را به صورت برجسته بروز می دهند اما اصفهانی ها انگار در بروز احساساتشان هم به صرفه می خوان عمل کنن و برای ذوق کردن ولبخند زدنشون هم چرتکه می اندازند بعد از مدتی آن خانم از شوهر اصفهانی اش احساس رضایت ندارد و این به خاطر بد بودن این دو نفر نیست به خاطر تفاوت های فرهنگی اوناست.
یا در مدیریت معمولا ذهن ساختارگرا، منظم و باقاعده اصفهانی ها اهل برنامه ریز و سازماندهی است و معمولا کارکنان پشت سر مدیر اصفهانی شان می گویند مدیر خوبی است اما ...
پشت این اما هزار حرف خوابیده است که همه آن ها به یه حرف برمیگرده اصفهانی ها در نظام روابط انسانی و قواعد عاطفی و احساسی ضعیفند و کارکنان می خواهند مدیرشان مقولات انسانی را بهتر بفهمد یا به عبارت دیگر بهتر درکشان کند.
یا این شخصیت اساسی تو انتخاب دوست، همکار یا کارمند هم خیلی مهم است. ببینید اگر خواستید یه برای یه شغل خشک کارمندی آدمی رو استخدام کنید من به شما استخدام یه یزدی را پیشنهاد می کنم. حالا دلیلش را نمی گم شما استخدام کنید پشیمون نمیشید. میخام بگم روحیات شهری در این مسائل دخیله. درست مثل اصفهانی ها که وقتی می خوان همکار انتخاب کنن اصفهانی وار رفتار می کنند یعنی چه؟ یعنی آن ها معمولا از میون کسانی دوست و همکار می گیرن که طرف را از قبل بشناسند. نظام روابط در اصفهان لایه لایه است. شما به راحتی نمی تونی بیای و دوست یا شریک کسی بشی. باید اول چندین مرحله شما تست بشی تا بعد محرم بشی درست برعکس خیلی از مناطق جنوب دیکه ایران که آدم ها خیلی زود پسرخاله میشن. این روحیه برای اصفهانی ها یه نظام بسته از روابط در محیط های کاری ایجاد می کنه. من خودم به عنوان یه اصفهانی هنوز متحیرم که تهرانی ها چه جور این قدر راحت برای بچه هاشون پرستار می گیرن و اونا رو به خونه هاشون راه می دن.
یا در مقوله توسعه در اصفهان شما نگاه کنید اصفهانی ها اهل توسعه هستند اما خیلی هم کشته مرده توسعه نیستند توسعه در اصفهان آجر روی آجر است یعنی چه؟ یعنی جنس رشدش آهسته و پیوسته است حرکت لاک پشتی دارد نه حرکت خرگوشی. جهشی نیست. اگر کسی بخواهد توسعه رابه صورت یه هویی در اصفهان پیاده کند خود اصفهانی ها پدرش را درمی آورند خیلی گام به گام ایجا باید قدم برداشت توسعه را هم باید نرم نرم به مردم این شهر قبولاند. اینجوری استقبال می کنن چون به طبع محافظه و قاعده مندشون هم سازگارتره.
حرف آخر این که این سخت گیری یا همان شخصیت اساسی اصفهانی ها گاهی به رشد آن ها کمک می کند و گاهی جلوی رشد سریع آن ها را می گیرد. اصفهانی خوب یا بد، هیچ وقت نمیشه دعا کرد که یه اصفهانی، اصفهانی نباشه اما میشه دعا کرد که اصفهانی خوبی باشه. تشکر
سوال: آیا این چیزهایی که شما می گویید برای همه مردم صادقه من خیلی از اصفهانی ها را دیدم که این طور که شما می گید نیستند؟
جواب: البته صددرصدر حرف شما صحیحه. ما وقتی میگین اصفانی ها اینجور یا آنجور منظورمان این نیس که همه مردم شهر این گونه اند. نه خیر . همه چیز به اختیار خود آدم ها بستگی داره. یه فرد میتونه اصفهانی باشه اما هیچ کدام از این خصلتها رو نداشته باشه
از اون گذشته بعضی از این خصلت ها در اصفهانی ها رو به کاهش هم هست. مثلا زمانی که شما یه خونه می خری یا یه ماشین و بعد یه سال کلی قیمتش میره بالا اصفهانی جماعت هم یاد می گیره به جای آن که مقتصد و پرتلاش باشه بیشتر فرصت طلب بشه این مولود اقتصاد عجق وجق ماست که اهل علم میگن رانتی و نفتی و کوفتیه.
از این حرفا که بگذریم مشکل امروز اصفهان سخت گیری یا حسابگری یا این چیز ها نیست اصفهان امروز داره منابعش را یکی یکی از دست میده تا جایی که دیگه نه آب داره نه هوا. مثل یخی که داره محو میشه. ما از وقتی دنبال توسعه راه افتادیم از تاریخمان گسیخته شدیم مثل فرزندی که پدرش را گم می کنه از آن طرف طرح مشخصی هم برای آینده نداریم مثل فرزندی که از خونه فرار کرده اما بدتر از اون نمی دونه کجا داره می یره. پایان کلامم تلخه اما باید بگم که ما اصفهانی ها امروز بدجوری سرگردونیم.