امروز در تخت فولاد شلوغ ترين قبر، متعلق به كشيكچي است. كسي كه ما تقريبا هيچ اطلاع دقيقي از زندگي او داريم الا يك داستان كه در مورد نقل شده و بنا بر آن داستان مشخص مي شود كه او از همراهان امام زمان است. حالا همين يكي داستان موجب شده كه بر سر قبر او غوغا شود و چنان مورد مراجعه باشد كه قبر هيچ كدام از بزرگان تخت فولاد آن قدر شلوغ نشود.
اين خاصيت يك رايت . فقط يك روايت از مردي است كه ما نه نام دقيق او را مي دانيم نه محل زندگي و نه شغلش را. نه از خلقش چيزي مي دانيم نه از مرامش و نه از نظام باورها و انديشه هايش. هيچ. اينجا ديگر از تحصيلات يا موقعيت اجتماعي يا سوابق سياسي يا مهارت هاي يك فرد نيست. بحث از آثار و اثر نيست. بحث يك روايت و نسبتي كه ميان شخص داخل اين قبر با امام زمان بوده است.
در گلستان شهدا نيز شهيد تورجي زاده بسيار مورد رجوع است. در گذشته جلال افشار مشتري هاي خاص خود را داشت. او هم فقط به خاطر يك روايت. آِت الله بهاالديني گفته بودند من جلال را به عنوان سرباز به امام زمان معرفي كردم.
اما حالا محمدرضا تورجي زاده گوي سبقت را از سيار شهدا ربوده است. روايتي در گلستان شهدا رايج است كه مي گويند بر سر قبر او شوهر داده مي شود. تجمع بر سر قبرش به خاطر دعا خواندن جهت شوهردار شدن دختران مجرد است. اين كه اين مطالب صحيح يا غلط است، محل بحث ما نيست. همين موارد ثابت مي كند كه روايت است كه انسان ها را با پاي خودشان به زيارت مي كشاند.
روايت كه ششكل بگيرد، مردم خودشان مي آِند بدون آن كه مسئولان امر بخواهند تبليغ ديگر كنند ي ابرنامه اي بگذارند.