محمود فروزبخش
محمود فروزبخش
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

روایت تحلیلی شهید مدرس از قیام تحریم تنباکو

شهید آیت الله سید حسن مدرس بدون شک از رهروان راه میرزای شیرازی در تاریخ نهضت‌های شیعی بوده است. او در زمان قیام تنباکو در اصفهان مشغول درس و بحث بوده و از نزدیک شاهد فتوای تحریم آقانجفی اصفهانی و حرکت عمومی مردم اصفهان علیه این قرارداد ظالمانه بوده است. شهید مدرس از زوایای گوناگون، تبعات و تأثیرات این قیام را بررسی کرده است. اگرچه این شهید بزرگوار خود قسمتی از تاریخ این سرزمین است اما هنگامی که به قلم خود به بیان تاریخ و تحلیل آن می‌پردازد، مرور آن لطفی دیگر دارد. جملات پیش رو تفسیرهای دقیق و روشنبینانه مدرس از نهضت تحریم تنباکو بوده است که نشان از تاریخ فهمی این عالم مجاهد است. (متن سخنان از مقاله علی مدرسی، نگاه مدرس به واقعه دخانیه، برگرفته شده است)

سید حسن مدرس در جوانی
سید حسن مدرس در جوانی


  • · فتوای میرزا شعله‌ای بود که به باروت انبار شده در دل‌های مردم ایران زده شد. اگر این دل‌ها پر از باروت نبود که یک تکه کاغذ با چند خط مرکب کم‌رنگ آن‌چنان شعله افروزی نمی‌کرد، مهم این است که باروت ایمان، به سرنوشت تاریخی هر ملتی را در دل‌هایشان نگه داریم و محافظت کنیم که خدای نکرده نم نکشد و گر نه با صدها از این شعله‌ها هم به جزجز نمی‌افکند چه رسد به این که منفجر شود.

»»» مدرس اعتقاد دارد که اساس این نهضت بزرگ، ایمان خفته در قلوب مردم بوده است. حالا اگر ایمان مردم و اعتقادات مذهبی آن‌ها کمرنگ بشود، هیچ رهبر دیگری نمی‌تواند حرکتی را آغاز کند.

  • · بالاخره این واقعه تاریخی نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت، قدرت و احترام فرد یا حکومت ریشه در قلوب مردم دارد، اگر این ریشه آسیب دید، درخت قدرت‌ها زرد می‌شود و کم‌کم می‌خشکد و طوفان و تبری آن را از ریشه برمی‌کند. استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه به مشروطیت نمی‌رسید. آن همه تعارفات و القاب و گنده کردن‌ها هم که بعدها در نامه‌های حضرات میرزاها برای ناصرالدین شاه عنوان شده نتوانست برگی تازه بر این درخت کبوده سلطنت پکه زند (جوانه بزند)

»»» در تاریخ، سلطنت احترامی الهی دارد و شاه همواره سایه خدا بوده است. قیام تنباکو بود که این قداست را شکست. وقتی این ظرف چینی بشکند دیگر مثل اولش صحیح و سالم به هم نمی چسبد. اقتدار شاهان در ایران با این نهضت شکسته شد و مرحله بعدی یعنی نهضت مشروطیت نیز از همین جا کلید خورد.

  • · در بحبوحه واقعه تنباکو من 5 یا 6 سالی بود که در اصفهان بودم و طلبه‌ای در سطح خارج و غالبا به روزهای تعطیل برای تهیه معونه به کار عملگی می‌رفتم. علمای اصفهان که بزرگ آنان وارد در جریان بود آقانجفی بود که تجار و بازاری‌های اصفهان همراهیش می‌کردند. ظل السلطان هم به آشوب دامن می‌زد در باطن، ولی به ظاهر موافق نبود و با خشونت ذاتی خود با معترضین سخت برخورد نمی‌کرد.
ظل السلطان حاکم اصفهان و فرزند ارشد ناصرالدین شاه
ظل السلطان حاکم اصفهان و فرزند ارشد ناصرالدین شاه

»»» برای اولین بار بود که سیاست را با دسیسه‌ها و فریب‌هایش می‌دیدم و تجربه می‌کردم. از همان ایام به مطالعه جدی تاریخ اقوام و ملل پرداختم و متوجه شدم که این بحث در دروس ما چه جای خالی دیرینی دارد و مردمی که قرارداد، معاهده، پیمان‌نامه و این دست‌آویزهای سیاسی را نفهمند چه روزگار سیاهی خواهند داشت.

مدرس برای بازیگران در این سرزمین دو وصیت دارد یکی آن که باید سال‌ها در عرصه عملی باشید و از نزدیک ماجراها را بفهمید و تنها به درس و بحث مشغول نشوید و از طرفی دیگر به عمل تنها نیز بسنده نکنید و با مطالعه تاریخ به بصیرت خود بیفزایید. یعنی مرد سیاسی هم باید سال‌ها در عرصه عمل و هم اهل مطالعه تاریخ باشد.

  • · مسئله تنباکو برای اولین بار مسئله‌ای سیاسی شد که علما را به دو دسته تقسیم کرد: علمای سلطانی و علمای ملی. در اسلام هر دو گروه تردیدی نیست ولی در عقایدشان حرف است. قلیان نکشیدن این و کشیدن آن، آن‌قدرها جای بحث و جدل نیست. همراه یک حرکت عمومی و یک واقعه تاریخی بودن جای تامل است و باید بررسی شود.

»»» علمای سلطانی و علمای ملی! آخوندی که با مردم و منافع وطنش همراهی می‌کند و آخوندی که طرف حکومت را می‌گیرد. تا پیش از این در هیچ قضیه تاریخی در ایران به این وضوح علمای دینی از یکدیگر تفکیک نمی‌شدند و میدان برای آزمایش ایشان گشوده نشوده بود.

  • · در روزهای پرشور و غوای واقعه دخانیه همه تصور می‌کردند که میرزا رحمه الله و هم‌فکرانش با ناصرالدین شاه درافتاده‌اند و مردم برای او و درباریانش هجا می‌ساختند تا آن‌جا که من اطلاع دارم قضیه غیر از این بود. فقط میرزای مرحوم می‌دانست که ریشه واقعه کجاست و شاه هم در حقیقت از چنین ماجرا راضی نیست.

»»» مدرس می‌خواهد بگوید که اصل درگیری مرحوم میزای شیرازی با شاه و حکومت داخلی نبوده است بلکه مراد اصلی مبارزه علیه سلطه خارجی بوده است. به اشتباه بسیاری این مبارزه را بر ضد استبداد داخلی فرض کردند که البته چنین بوده اما آن چیز که علمای ملی را به صحنه آورد، کوتاه کردن دست انگلیس از منافع ملی بود و این که زمینه برای نفوذ بیشتر در ایران به واسطه قرارداد رژی فراهم نشود.

  • · بالاخره ما باید در میان دول جهان بیدار شویم و هوشیار شویم تا جامعیت خود را که از دست داده‌ایم باز به آن دست یابیم و آن را با همان صفات خلقی خود حفظ کنیم. هر ملتی و هر قومی به همان اندازه که جامعیت خود را محترم بدارد و از آن صیانت کند بقای خود را تضمین کرده است. یک امتیازی که مقدمه تهدید استقلال ایران و اسلامیت آن بود در زمان مرحوم ناصرالدین شاه به ما تحمیل شد و برای آن چهار کرور رشوه به رجال ایران دادند تا در 25 رجب 1307 به امضا رسید و تا 1308 و 1309 انگلیسی‌ها هم دسته دسته وارد ایران شدند ولی همه ملت جامعیت و همدلی خود را حفظ کرد و از بزرگان خود اطاعت کرد و همه امضاهای زیر قرارداد را با آب کر شست و ناصرالدین شاه را هم اگر شعور داشت سرافراز کرد که چنین ملتی دارد و بر چنین مردمی سلطان است. خود او هم می‌گویند از ته دل به این امر راضی بود، از قرائن هم چنین معلوم است که چندان دور از حقیقت هم نیست، چون خیلی زود تسلیم خواسته ملت شد. جامعیت همیشه فتح و موقیت به همراه دارد. مهم این است که ما بتوانیم این جامعیت و قومیت را حفظ و زنده نگه داریم. من بعد از واقعه دخانیه که به نجف رفتم، ملت ایران را در کان کان لم یکن نمودن این قرارداد فهمیدم و همه جا معروف بود که هیچ کس از درون و برون قصر شاه توتون و تنباکو نمی‌رساند. در اصفهان هم بهترین جواب را به ظل السلطان دادند و در پاسخ او که باید همه محصول را به کمپانی انگلیس تحویل دهند همه را در بیابان آتش زدند و برای اولین بار آسمان اصفهان غلیان پر دود سیری کشید و به جان شاهزاده دعا کرد و از همین جا ماموران آشکار و مخفی امپراطوری چند برابر شدند که قدرتی که قرارداد را بر هم زده بشناسند.
محمد تقی آقانجفی  صاحب فتوای تحریم تنباکو
محمد تقی آقانجفی صاحب فتوای تحریم تنباکو

»»» دراینجا مدرس در نقش یک بیننده و یک تاریخ نگار برای آیندگان این حقیقت را ضبط نموده که اصفهان به نوعی آغازگر نهضت بوده است و اگر قیام تنباکو را سرآغاز نهضت‌های بیدارگرانه شیعی بدانیم، اصفهان را باید نقطه آغاز بیداری اسلامی در شیعه بدانیم و حرکت مردم اصفهان به رهبری آیت الله العظمی آقانجفی را در رأس حرکت‌های بیداری اسلامی در ایران به حساب آوریم.

  • · واقعه دخانیه توپی بود که سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار کرد و به طور طبیعی از زلزله شدید که متعاقب آن بایستی به وقع بپیوندد با خبرشان نمود. عامه مردم هم که به علت بی‌خبری درکی از آن واقعه نداشته خطر را احساس نمودند و چون به علمای مذهبشان اعتقاد داشتند همراه آنان به حرکت درآمدند. اگر محرک و متحرک با تکیه به هم و عقیده به هم عالمانه به نفع جامعه فعالیتی را شروع کنند، خداوند متعال حمایت از آنان را تقبل نموده است. حالا و هر زمان هم اگر بگذارند که آن حالت پیش آید بلاهای آینده را هم از سر خود رفع می‌کنند. مردم به خوبی می‌فهمند که خوبانشان تا کی خوبند و چه زمانی بد می‌شوند. باز در همان واقعه دخانیه یکی از علمای بزرگ را در اصفهان مردم همراهی کردند و رهبریش را پذیرفتند. (منظور آیت الله آقانجفی است) و دیگری را تا دم مرگ کنارش بودند و نامش را به جای روی کاغذ تاریخ، در دل‌هایشان ثبت کردند و به حق شهید را جلو نامش گذاشتند. (منظور شهید آیت الله حاج آقانورالله است)
شهید مدرسآقانجفیظل السلطانتحریم تنباکومیرزای شیرازی
نویسنده و اصفهان اندیش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید