اساتید و شخصیت های تاثیرگذار بر حضرت امام خمینی (بخش اول)
امام خمینی اصفهانی نبوده و در اصفهان نیز زیست نکرده و مراحل تبیبت و تدریسش هم در این شهر نبوده است. اما در میان اساتیدی که بر شخصیت امام خمینی تاثیر گذاشته اند، اساتید برجسته ای می درخشند که می توان آن ها را اصفهانی دانست. این اساتید بر دو نوع بوده اند برخی از این اساتید را روح الله خمینی به طور مستقیم در جوانی به پای درس آن ها نشسته است و برخی دیگر که امام خمینی با نگاه کردن به آن تحت تاثیر قرار گرفته و الگو گرفته است.
1- استاد عرفان امام
آیت الله محمدعلی شاه آبادی، در محله حسین آباد اصفهان در خانه آیتالله میرزا محمدجواد بیدآبادی به دنیا آمد. محمدعلی، مقدمات علوم را نزد پدر آموخت. پدر آقای شاه آبادی از علمای بزرگ اصفهان بود که در عصر ناصرالدین شاه قاجار می زیسته و به اقامه حدود شرعی مبادرت می ورزیده است. شاه قاجار که چنین امری را برنمی تابیده و آن را مخلّ به ارکان سلطنت خود احساس می کرده، فرمان تبعید وی را به تهران صادر می کند. ولی در تهران نیز این مرد بزرگ در برابر مفاسد و ناهنجاریهای اجتماعی-سیاسی ساکت نمی نشیند و به شاه صریحاً پیغام می دهد که «گمان می کردم تو ناصرِ دینی، ولی حالا دانستم که تو کاسِرِ (شکننده) دینی.»
نقل است؛ در نزدیک محل سکونت ایشان در تهران، مرکز شراب سازی بوده و گفته می شد که شراب دربار شاه قاجار نیز از آنجا فراهم می گشت. مرحوم میرزا محمدجواد، پس از آگاهی از این موضوع، صاحب محل را از ادامه خلاف شرع نهی می کند و چون مؤثر واقع نمی شود، یک روز به اتفاق فرزندان خود و جمعی از متدینین، راهی آن محل شده وخمهای شراب را در چاه خالی می کنند.
خبر این واقعه به دربار گزارش می شود و ناصرالدین شاه دستور پیگیری می دهد. وقتی میرزا محمدجواد از پیگیری شاه آگاه می گردد علی رغم آنکه در تهران تبعیدی بوده است، عازم اصفهان می شود. ظل السلطان حاکم وقت اصفهان، تصمیم می گیرد به هر کیفیت ممکن، میرزا محمدجواد را از بازگشت به اصفهان منصرف کند و ایشان هم بازگشت خود را مشروط به برچیده شدن بساط آن محل فساد و تبدیل آن به مسجد می کند. لذا آن محل خریداری می شود و تبدیل به مسجد شده و خود ایشان در آن محل اقامه جماعت می کند.
این داستان چکیده ای از شخصیت و عملکرد شخصیت پدر استاد عرفان امام بوده است. یک عرفان درگیر، عرفانی که اجتماعی و سیاسی است. آیت الله شاه آبادی پس از مدت 16 سال اقامت در تهران به عراق می رود و پس از هشت سال تکمیل تحصیلات به ایران بازگشته در تهران اقامت می گزیند. در آن زمان چون تازه رضاخان به قدرت رسیده بود یکی از مهمترین اقدامات آیت الله شاه آبادی مبارزه با ظلم ستم او بود، چنانکه امام میفرمایند: «مرحوم آیت الله شاه آبادی علاوه بر آنکه یک فقیه و عارف کامل بودند یک مبارز به تمام معنا هم بودند.»[1]
در اوج خفقان رضاخانی، آیت الله شاه آبادی، از علمای تهران و دیگر شهرها خواست که در اعتراض به او در پناه حضرت عبدالعظیم در شهر ری گرد آمده، متحصّن شوند. ولی علما نتوانستند ایشان را همراهی کنند و در حالی که تنها دو نفر ایشان را همراهی میکردند دست از مبارزه خود برنداشت و چون ماه محرم بود همه روزه با سخنرانیهای کوبنده فجایع رژیم را برای مردم بازگو میکرد. آن بزرگوار حدود پانزده ماه به تحصن ادامه داد و آنگاه در سال 1347 ق. راهی شهر مقدس قم شد. و به تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی همت گمارد.[2]
نحوه آشنایی امام خمینی با آیت الله شاه آبادی/ نظرات امام خمینی درباره ایشان
امام خمینی نزد آیت الله شاه آبادی کتاب های عرفانی را فرا گرفت. امام (ره) نحوه آشنایی خود با استادش را چنین توضیح می دهد:
«من پس از آنکه توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسأله عرفانی از ایشان پرسیدم. شروع کردند به گفتن: فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار میکردم که با ایشان یک درس داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمیکردند تا به گذر «عابدین» - یکی از محلات قم - رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر میکرد من فلسفه میخواهم قبول کردند.
ولی من به ایشان گفتم که فلسفه خواندهام و عرفان میخواهم و ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم، تا بالاخره ایشان قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاح الغیب خواندم.»[3]
علاقه امام هم به استادش بسیار زیاد بود تا آنجا که هرگاه از ایشان نامی به میان میآورد میفرمود: روحی له الفداء، جانم فدای او باد! این مطلب در کتاب های امام (ره) بخصوص در کتاب های عرفانی ایشان کاملاً مشهود است.[4]
امام خمینی فرمودند: «من در عمر خود، روحی لطیفتر از روح مرحوم شاه آبادی ندیدم.» و سپس ادامه دادند که: «ایشان، صرف نظر از چنین فقاهت، فلسفه، عرفان که کم نظیر بودند در سیاست نیز کم نظیر بودند.»[5]
بصیرت و روشن فکری آیت الله شاه آبادی
در زمان آیت الله شاه آبادی، استفاده از بی سیم و رادیو در ایران تازه رایج شده بود، ولی چون وسایل ارتباط جمعی به دست حکومت رضاخان اداره میشد، بیشتر برنامههای آن مبتذل، ضد اسلامی و مروج فرهنگ غرب بود.
این امر موجب شد که عدهای از علماء معتقد به حرمت تمام برنامههای آن شوند و به حرمت استفاده از آن فتوا دهند.
در این حال عدهای از مردم نزد آیت الله شاه آبادی رفته، از ایشان درباره جواز استفاده از این وسایل سؤال کردند. ایشان ضمن اظهار تأسف از این که این وسیله تبلیغ خوب، در دست مسلمانان نیست فرمودند: «رادیو، همچون زبان گویایی است که هم میتواند به دانش و فرهنگ خدمت کند، هم میتواند گفتارهای ناصواب بگوید. بنابراین، خرید و نگهداری آن برای استفاده از برنامههای مفید، مانعی ندارد.»
در دورانی که بلندگو تازه رواج یافته بود و تعدادی از علماء، استفاده از آن را مجاز نمیدانستند، ایشان در پاسخ عدهای از مردم که از ایشان پرسیدند: آیا اجازه میدهید بلندگویی خریده و در مسجد نصب کنیم؟
جواب دادند: «این چه سؤالی است؟! حتما آن را تهیه کنید که تا من زندهام، حجت بر مردم تمام شود که این وسیله گناه ندارد و نگهداری آن و نیز استفاده از آن در موارد صحیح، نه تنها زیانی ندارد، بلکه لازم است.»[6]
نوع نگاه آیت الله شاه آبادی به تکنولوژی را دقیقا در دیدگاه های امام خمینی نیز می توان ردیابی کرد. برای مثال ایشان معتقد بودند: ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم.
این یعنی آن که مومن با استفاده صحیح می تواند از تکنولوژی روز بهره ببرد. از دیگر شباهت های آیت الله العظمی شاه آبادی و امام خمینی در آن است که ما امروز کمتر کسی را می شناسیم که سه عنصر مرجعیت، عرفان و سیاست در او یک جا و در حد عالی جمع شده باشد.
امام خمینی و مکتب فلسفی اصفهان
مکتب فلسفی اصفهان را جایگاه بزرگانی چون ابن سینا و ملاصدرا می دانند. ملاصدرا به عنوان موسس حکمت متعالیه بزرگ شده حوزه علمیه اصفهان است جایی که بزرگانی چون شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی در آن درس می گفتند.
امام خمینی (ره) در یکی از مصاحبههای خود درباره علل شکل گیری انقلاب در پاسخ به این سوال خبرنگار «یک سؤالِ شاید کمى شخصى دارم که مطرح کنم؛ چه شخصیت یا شخصیتهایى- در تاریخ اسلامى یا غیر اسلامى- غیر از رسول اکرم (ص) و امام على (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است و روى شما مؤثر بوده است؟ و چه کتابهایى- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟» میفرماید: من نمىتوانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. کتابهاى زیادى ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملا صدرا، از کتب اخبار: کافى، از فقه: جواهر. علوم اسلامى ما خیلى غنى هستند؛ خیلى کتب داریم. نمىتوانم براى شما احصا کنم. (صحیفه امام، ج5، 271 - مصاحبه با محمد حسنین هیکل درباره علل شکلگیرى انقلاب)
آیت الله سید احمد فهری در مقدمه ترجمه شرح دعای سحر امام خمینی (ره) درباره حساسیت امام نسبت به ملاصدرا مینویسد: روزى در درس به عنوان تجلیل از مقام این فیلسوف عارف و در رابطه با تقدیر از علم و توبیخ کوته فکران که پیوسته درباره او سخنان ناشایست مىگویند چنین فرموده است: «ملا صدرا و ما ادریک ما ملا صدرا؟! او مشکلاتى را که بو على به حل آن در بحث معاد موفق نشده بود حل کرده است!»
امام در پیام مهم و تاریخی خود میخائیل گورباچف مینویسد: «از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدر المتألّهین - رضوان اللَّه تعالى علیه و حشره اللَّه مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.»
یکی از اساتیدی که حضرت امام از وجود او بهره مند شده اند مرحوم آیت اللّه آقا میرزا علی اکبر حکمی یزدی است مرحوم حکمی، تربیت یافته بزرگان حوزه اصفهان مانند جهانگیرخان قشقائی و آقا محمدرضا قمشه ای معروف به حکیم صهبا است[7]و این مطلب بهره و استفاده حضرت امام خمینی از سلسله حکما و عرفای مکتب غنی اصفهان را بر ما روشن می کند.
این سلسله از صدرالمتالهین تا امام خمینی عبارتند از:
ملاصدرا، فیض کاشانی، ملامحمد صادق اردستانی، ملااسماعیل خواجویی، آقا محمد بیدآبادی، ملاعلی نوری، شاگردان ملاعلی نوری (مانند: ملامحمد جعفر لنگرودی، میرزا حسن نوری، سیدرضی مازندرانی)، آقا محمدرضا قمشه ای، جهانگیرخان قشقایی، میرزا علی اکبر حکمی یزدی، امام روح اللّه خمینی.[8]
اکثر کتاب های امام خمینی مطابق با دستگاه فلسفی صدرایی با گرایش عرفانی نگاشته شده است. با توجه به موارد بیان شده روشن می شود که درخت فلسفه امام خمینی ریشه در سرزمین اصفهان دارد. با توجه به جایگاه فلسفه و نقشی که فلسفه در نظام سازی ذهن و سازماندهی نگرش ها دارد می توان ادعا کرد که فلسفه صدرایی امام خمینی بر روی سایر ابعاد شخصیتی امام خمینی از جمله نظرات سیاسی و اجتماعی ایشان نیز دخیل بوده است.
[1] امام در دیدار با خانواده شهید شاه آبادی - ۹/۲/۱۳۶۳.
[2] مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره ۵، ص ۱۸۶ - ۱۸۷؛ استادزاده، ص ۴۱ - ۴۷؛ مصاحبه با آیت الله شاه آبادی.
[3] استادزاده، ص ۴۸ - ۵۰؛ سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ آیت الله سبحانی در درس خارج اصول؛ مصاحبه با آیت الله محمد شاه آبادی
[4] صحیفه امام، ج 18، ص 407، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، 1378 ه$.ش.
[5] 3. نک به: همان، ص 7 5 و 26 و 54 و 65 و گلشن ابرار، ج 2، ص 604 603، نشر معروف، 1379 ه$.ش.
[6] عارف کامل، 1383، ص 41.
[7] مرتضی مدرس گیلانی، منتخب معجم الحکماء، ج۱، ص۱۳، چاپ منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۸۱ش
[8] اولین تذکره در مورد شخصیت امام خمین، محمدحسین ریاحی، نشریه حضور، شماره 28 سال 1378