محمود فروزبخش
محمود فروزبخش
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ ماه پیش

فرونشست برای بدنه علمی ایران هنوز در حد پایش است!

گفت‌وگو با مسعود مرسلی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه اصفهان

در شماره سوم و چهارم فصلنامه روایت اصفهان در پرونده‌ای به‌طور مفصل به موضوع فرونشست اصفهان پرداخته شده بود؛ واقعیتی كه دیگر كسی نمی‌تواند آن را انكار كند. بسیاری از گفته‌ها در این زمینه در مقام توصیف این معضل و درنهایت، بیان احساس در جهت به‌صدادرآمدن آژیر قرمز است؛ اما معمولاً راهکارها در این زمینه آن‌چنان کلی و اساسی هستند که کمتر حرکتی در مسئولان ایجاد می‌کنند. در این فرصت سراغ گروه زمین‌شناسی دانشگاه اصفهان رفتیم تا طی گفت‌وگویی با دكتر مسعود مرسلی، عضو هیئت‌علمی این دانشگاه، راه‌حل‌ها را از نمایی دیگر جویا شویم.


ما درزمینه بحران فرونشست اكنون دقیقاً در چه وضعیتی قرار داریم؟

در ابتدا بایستی بگویم که خیلی از كشورها با فرونشست مواجه هستند. این‌طور نیست كه بگوییم این خاص ایران است؛ منتها ایران یكی از كشورهایی است كه در این زمینه مثال زده می‌شود. در میان كشورهایی كه دچار این پدیده هستند، ایران یكی از بالاترین نرخ‌های فرونشست را دارد. در ایران از اوایل دهه هشتاد به این معضل توجه شد؛ به‌عنوان‌مثال، دشت زرند كرمان، مشهد، تهران، اصفهان؛ یعنی شهرهای بزرگ ایران به‌نوعی درگیر فرونشست هستند. به‌مرور مطالعات سازمان نقشه‌برداری و زمین‌شناسی شروع شد. از دانشگاه‌های معتبر خارجی پس از توافق‌نامه‌ای آمدند و متوجه شدند فرونشست تنها مختص استان كرمان نیست و جاهای مختلفی از ایران دچار این آسیب است كه یكی از نقاط تهدید، دشت اصفهان است. کلاً در استان اصفهان در دشت‌هایی همچون مهیار، کاشان، گلپایگان و اصفهان با این پدیده مواجه هستیم.

بعد از این شناسایی و هشدار، اقدام مؤثری هم انجام شد؟

خب بحث‌ها داغ شد. كمیته فرونشست هم در ستاد بحران تشكیل شد؛ ولی عملاً تا الان كه اینجا هستیم، كاری كه بگوییم درست انجام شده باشد، هنوز صورت نگرفته است؛ یعنی روی كاغذ، مسئله را می‌دانند و از اهمیت آن سخن می‌گویند و حتی از واژه‌هایی همچون زلزله خاموش صحبت می‌شود، اما این‌ها همه در حد شعار باقی ‌مانده است.
بدنه علمی در ایران، به فرونشست همچنان در حد همان مسئله پایش نگاه می‌کند؛ یعنی وقتی از فرونشست صحبت می‌کنیم، منظورمان این است كه كجا فرونشست دارد و چه میزان! هنوز در همین فاز هستیم؛ بعد هم چند پیشنهاد تئوری می‌دهیم كه مثلا مصرف و بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی باید كم شود كه این را همه می‌دانند؛ پس قدمی روبه‌جلو که راهكار عملی باشد، نه در اصفهان و نه در نقاط دیگر ایران هنوز برداشته نشده است.

فكر می‌کنید منشأ این بی‌توجهی كجاست؟

این مسئله روزبه‌روز بیشتر خطرناک می‌شود و چون فرونشست به‌آرامی جلو می‌رود، متأسفانه آن‌چنان‌که باید به آن توجه نمی‌کنند؛ برای مثال، عمر دوره یك مسئول، چهار سال یا كمتر است؛ اما فرونشست خود را در طول یك دوره بیست‌ساله نشان می‌دهد. همین دلایل است كه باعث می‌شود از سوی مسئولان برای این معضل بودجه كافی داده نشود؛ آن‌هم معضل روبه جلویی كه مختص نقطه خاصی از كشورمان هم نیست. ما حتی در حد همان پایش هم خوب عمل ‌نکرده‌ایم. یك سیستم مانیتورینگ كه پایش یكسان كشوری از فرونشست به ما نشان دهد، وجود ندارد. در همین حد هم درست عمل نكردیم، چه برسد به پیشگیری و كنترل كه مراحل بعدی هستند.
دقت كنید كه فرونشست را نمی‌شود درمان كرد. جایی که فرونشست رخ می‌دهد، دیگر قابل بازگشت نیست؛ البته ژاپن با روش‌هایی 20 تا 25درصد جبران كرده، اما ما در حال حاضر نباید به فكر درمان باشیم؛ ولی می‌توان پیشگیری و كنترل کرد. الان با توجه به وخیم‌بودن اوضاع باید به كنترل فكر كرد؛ حتی در این شرایط پیشگیری را هم توصیه نمی‌کنم. مناطق حساس را بایستی اورژانسی متوقف کرد.

ازلحاظ منطقی، ابتدا پیشگیری مطرح می‌شود؟

بله، ازنظر منطقی همین‌طور است؛ ولی مانند كسی كه مریض شده است و الان در حالت بحرانی باید شدت مریضی او را كنترل كرد، فعلاً مجبوریم كه به‌سراغ كنترل برویم. ما در مرحله بحرانی قرار داریم. در خیلی از مواقع چهار میلی‌متر فرونشست را بحران می‌دانند؛ اما در شهر اصفهان نرخ فرونشست به 15 سانتی‌متر رسیده است؛ وضعیت تهران و مشهد هم چندان بهتر از این نیست. در كرمان وضعیت بحرانی‌تر است؛ پس پیشنهاد من مشخصاً كنترل نقاطی است كه حساس است. باید بتوانیم این نرخ را سال‌به‌سال كمتر كنیم. بعدازآن به سراغ پیشگیری برویم.این كارها هیچ‌کدام تا به امروز انجام ‌نشده است. نمی‌دانیم كه چه نقاطی در آینده فرونشست بیشتر خواهند داشت؛ البته موارد مطالعاتی بوده، اما پایش در سطح كشور نشده است.

علل فرونشست، یكی برداشت بیش‌ازاندازه آب است. وقتی بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی برداشت می‌کنید، احتمال فرونشست را بالا می‌برید؛ اما نكته مهم این است كه در برخی نقاط برداشت آب بیشتر انجام‌‌شده، اما نرخ فرونشست در آنجا كمتر است؛ مثلاً در شمال تهران! این در حالی است كه در اصفهان آب كمتری برداشت‌شده و فرونشست بیشتر است. این اختلاف به دلیل شرایط زمین‌شناسی است. هرجا دانه‌ها ریزتر و ورقه‌ای‌تر باشد، ظرفیت فرونشست بیشتر است. هرچه دانه‌ها درشت‌تر و گردتر باشد، احتمال فرونشست كمتر است؛ حتی اگر برداشت آب زیرزمینی زیاد باشد؛ بنابراین ازلحاظ گسترش افقی، اگر در مکان‌هایی برداشت بالای آب هم داشته باشیم، فرونشست نخواهیم داشت.

این نكته دقیقاً به چه‌ کاری می‌آید؟

نكته مهم همین كاربرد و درک درست این مسئله است. فرض كنید شما بیایید و كلی از برداشت آب بكاهید؛ اما در چه مناطقی؟ در منطقه‌ای كه خاك دانه‌درشت است. این تأثیری بر فرونشست ندارد. اگر می‌خواهید برداشت را كم كنید، از جایی با خاك دانه‌ریزتر بایستی کاهش برداشت داشته باشید تا تأثیرش در فرونشست دیده شود.

در اصفهان هرچه به سمت جنوب و غرب می‌رویم، دانه‌ها درشت‌تر شده و حساسیت كمتر می‌شود؛ اما هرچه به سمت شمال و شرق می‌رویم، دانه‌ها ‌ریزتر می‌شود؛ مثلاً شاهین‌شهر و حبیب‌آباد در شمال. این مناطق ازنظر ظرفیت فرونشست، خطرناک‌تر است؛ اما غرب و جنوب‌غرب اصفهان باآنکه برداشت زیاد آب داشته، فرونشست چندانی نداشته است. این‌ها را با نگاه به تراز آب در پیزومترهایی که ماهانه توسط وزارت نیرو برداشت می‌شود، می‌توان پایش کرد.

بعد از بحث گسترش جانبی به سراغ بحث گسترش عمقی برویم؛ آنجا هم وقتی از عمق زیاد برداشت كنیم، باید دقت داشته باشیم كه دانه‌ریز است یا دانه‌درشت. در جاهایی كه دانه‌درشت است، می‌توانیم به عمق پایین‌تر برویم؛ اما در مناطق دانه‌ریز نمی‌توان به اعماق رفت و بایستی احتیاط کرد؛ بنابراین با توضیح‌های داده‌شده کنترل فرونشست تنها به معنای كاهش برداشت نیست. درست است كه باید به سمت كاهش برداشت برویم، اما با جابه‌جایی همین برداشت خیلی از فرونشست‌ها را می‌توان كنترل کرد. امروز به دلیل تأمین آب شرب و كشاورزی بالاخره باید حجمی از آب زیرزمینی را برداشت كرد؛ اما می‌شود این برداشت‌ها را در جاهایی تغییر مکان داد؛ یعنی از مكان‌هایی كه ظرفیت فرونشست بیشتری دارند، كمتر برداشت كنیم و درعوض، در مکان‌های با استعداد فرونشست كمتر، برداشت را بالا ببریم.

همین مطلبی كه می‌فرمایید، لازمه‌اش نوعی اعمال قدرت حاكمیتی است.

كه فعلاً این را نداریم! اصلاً انتظار از مدیریت یكپارچه منابع آب، همین است. متأسفانه فقط شعارش هست؛ ما جاهایی هم به‌صورت قانونی دیگر كاری نمی‌توانیم بكنیم؛ چون قبل‌تر به چاه‌ها مجوز داده‌ایم. امروز كشاورز می‌گوید این چاه من است. مجوز داشته و حق دارم از آن برداشت كنم. البته مقصر هم كشاورز نیست؛ مقصر سازوکاری است كه به‌صورت حاكمیتی تا به امروز برقرار بوده است. البته می‌توانیم آن پیشنهادی را كه دادم، برای چاه‌های جدید اعمال كنیم؛ اما انگار درباره همین هم درست اقدام نمی‌کنیم.

اساساً می‌توانیم نظارتی داشته باشیم كه هر چاه تا چه میزان آب بكشد و با چه ارتفاعی؟

این نظارت هست. وقتی مجوز چاهی را به كسی می‌دهند، به او می‌گویند حداكثر برداشت هم این میزان باید باشد؛ منتها ما دو مشكل داریم. هستند كسانی كه بیشتر از این میزان برداشت می‌کنند. ما یا این تخلف را نمی‌فهمیم یا می‌فهمیم و جریمه‌اش می‌کنیم. این اضافه‌برداشت از چاه‌های مجاز است. آبخوان‌های اصفهان را همین اضافه‌برداشت‌ها به این روز انداخته‌است.

هروقت بحث فرونشست مطرح می‌شود، سریعاً حواسمان به سمت چاه‌های غیرمجاز می‌رود. تصور این است كه اگر چاه‌های غیرمجاز را ببندیم، مسئله حل می‌شود! خیر! اضافه‌برداشت از چاه‌های مجاز بیش از کل برداشت از چاه‌های غیرمجاز است. این نكته بسیار مهمی است. این در حالی است كه چاه مجاز قابل‌کنترل است؛ زیرا می‌دانیم چاه مجاز كجاست و چه مجوزی دارد.

مشخصاً منظور شما نوعی بازنگری درزمینه همین چاه‌های مجاز است؟

اگر بخواهیم بدانیم اولین‌قدم كاركردی چیست، همین قطع اضافه‌برداشت از چاه‌های مجاز است. این كنترل می‌خواهد. حداقل كاری كه می‌توانیم پیشنهاد بدهیم، این است كه در مناطق حساس مانند شمال اصفهان این نظارت شدیدتر شود. این اولین‌گام است.

این نظارت هم باید بر اساس یك نگاه دانش‌بنیان باشد؟

بله، حتماً تمام این نظارت‌ها باید بر اساس علم باشد؛ در غیر این صورت دوباره به بیراهه می‌رویم. مطالعات ژئوفیزیك لازم است. مطالعات آب‌های زیرزمینی و زمین‌شناسی می‌خواهد. حفاری‌های اکتشافی می‌خواهد. متأسفانه این مسائل به‌صورت یکپارچه مطالعه نشده و بودجه‌ای هم برای آن در نظر گرفته نشده است؛ هرچند بودجه چندانی هم نمی‌خواهد. با مبالغ پایینی می‌شود این مطالعات را انجام داد؛ ولی آن عزم وجود ندارد. در حرف همه هستند و می‌گویند كه خیلی مهم است؛ ولی در عمل خیر!


فوری‌ترین و آنی‌ترین كاری که باید انجام دهیم، چیست؟

اولین‌قدم آن است كه فرونشست را پهنه‌بندی كنیم؛ به‌عنوان‌مثال، باید به این نتیجه برسیم كه این پهنه را در دو سال باید كنترل کنیم و آن پهنه را در 10 سال و آن یكی را در 20 سال. با این اوصاف باید برویم سراغ نقاطی كه بحرانی است. امروز در دشت اصفهان 5 الی 10درصد نقاط هستند كه در آن‌ها سازه‌های ساختمانی در حال كج‌شدن هستند. باید سریع سراغ آن مناطق برویم. منظورمان از دشت اصفهان، از كوه‌صفه رو به شمال است. انتخاب مناطق باید هدفمند باشد. اساس و روش علمی می‌خواهد. حدود آن را می‌دانیم؛ اما چون حساس است، دقیق آن را باید دربیاوریم. با توجه به این شناسایی، باید به سراغ علاج‌ واقعه برویم: ندادن مجوزهای جدید برای چاه و دقت در برداشت صحیح از چاه‌های قبلی و جابه‌جایی برداشت.

آیا می‌توانیم میدان نقش‌جهان و بعضی ابنیه را از بقیه مناطق اطراف جدا کرده و از فرونشست حفظ کنیم؟ آیا ازلحاظ علمی چنین کاری می‌توان انجام داد؟

ازنظر سازه‌ای برای چنین منطقه بزرگی نمی‌شود راهكار جداگانه‌ای داشت. تنها كار همان نظارت بر برداشت آب است. اتفاقاً در همین حوالی كه شما می‌گویید ما داریم با چاه‌های قدرتمندی آب برداشت می‌کنیم! ما مسئله‌ به این سادگی را نمی‌توانیم كنترل كنیم؛ بعد می‌خواهیم دست ببریم در سازه‌های آثار تاریخی كه آن‌ها را حفظ كنیم؟! برویم اولین‌كاری را كه جلوی چشممان است، انجام دهیم؛ بعد هم تجربه ثابت كرده است اگر طرح‌ها از حدی بزرگ‌تر باشند، انجام نخواهند شد.

با توجه به تمام آنچه گفته شد، امید ما باید به آینده اصفهان چگونه باشد؟ منظورم از آینده وضعیت فرزندانمان است… .

واقعاً فرونشست خودش را در نسل بعد نشان می‌دهد. از آبخوان برداشت می‌کنیم و ذخیره آن كم می‌شود. ضریب ذخیره در اصفهان 5درصد است؛ این یعنی توانایی نگهداشت آب و اینکه زمین چقدر آب می‌تواند در خودش ذخیره كند. تنها 5درصد! با فرونشست‌هایی كه رخ می‌دهد، این ضریب ذخیره مثلاً به کمتر از 4درصد می‌رسد؛ یعنی ظرفیت این منطقه كم می‌شود. هرچقدر هم باران بیاید، باز این زمین ظرفیت نگهداشت آبش كم شده است؛ بااین‌حال، هرچقدر هم نسل بعدی ما صرفه‌جویی كند یا طرح‌هایی در آب داشته باشد، این وضعیت نامطلوب برای آنان وجود خواهد داشت. این معضل ایجاد می‌شود و درست هم نخواهد شد.

مهم‌ترین ویژگی فرونشست همین است كه خودش را نشان نمی‌دهد. این اعداد فرونشست در طول سال‌ها عدد بالایی را شكل می‌دهند و اوضاع وحشتناكی را به‌وجود می‌آورند. ضخامت آبخوانی كه 120 متر بود، می‌شود 100 متر. علاوه‌ بر كمترشدن ضخامت، تخلخل هم كاهش می‌یابد؛ مانند جنگلی كه از بین می‌رود و خاک آن‌هم فرسایش می‌یابد و دیگر نمی‌توانید جنگل را ایجاد کنید. حالا نسل بعد هر كاری بكند، جبران‌پذیر نخواهد بود.

فرونشستمسعود مرسليمحمود فروزبخش
نویسنده و اصفهان اندیش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید