در احوالات محمدحسین کازرونی
محمدحسین کازرونی از ثروتمندترین افراد زمانه خود در اصفهان بود. شاید هم ثروتمندترین. اما دفتر عمر محمدحسین کازرونی را باید از نهضت تحریم تنباکو ورق زد. جایی که ابزار تحریم برای مقابله با سلطه بیگانه کارساز افتاد و از آن پس علمای اصفهان گاه و بی گاهی استفاده از کالاهای خارجی را حرام اعلام می کردند و با این کار مردم را به خرید کالای ساخت داخل ترغیب می کردند.
از یک روزی به بعد عقلای این شهر دور هم نشستند و با خود گفتند، این نمی شود که مدام به مردممان بگوییم که فلان چیز را نخرید!
باید از جایی به بعد به آن ها بگوییم که چه چیزهایی را بخرید!
و همین شد فکر اصلی تاسیس شرکت. شرکت هایی که هدف از راه اندازی آن ها ترویج تولید ملی بود. یعنی از این پس به جای آن که به مردم بگوییم خارجی نخرید، جایش به آن ها بگوییم، جنس ایرانی بخرید.
اولین شرکتی که در همین راستا تاسیس شد، شرکت مسعودیه نام داشت. تجار سهم خریدند، حکومت حمایت کرد و حاج محمدحسین کازرونی ریاست آن را عهده دار شد. (حبل المتین، کلکته، شماره 23، 5 اردیبهش 1276) و شماره 35 10 خرداد 1276)
اما اوج این گونه فعالیت های وطن پرستانه را باید در تاسیس شرکت اسلامیه دید. شرکتی که در پی بروز فواید اندیشه تحریم و با حمایت دو رواحانی سرشناس اصفهان یعنی حاج آقا نورالله و آقانجفی تشکیل شد. مبنای تشکیل آن حمایت از تولید داخلی در سایه اتحاد و مشارکت تجار و بازرگانان بود. دایره شرکت اسلامیه که اساس خود رابر روی تولید پارچه ایرانی قرار می دهد، به تدریج از شهر اصفهان خارج می شود و حتی دایره نفوذ آن به کشورهای دیگر هم کشیده می شود.به حدی که یکی از روزنامه های انگلیس، رشد آن را سکته به منافع انگلیس در منطقه خلیج فارس اعلام می کند. (روزنامه کامیرشل، چاپ لندن به نقل از ثریا، شماره 46)
حاج محمدحسین کازرونی، ریاست چنین شرکتی را بر عهده داشت[1]. شرکتی که سه دارایی عظیم داشت:
1- اولا بر پایه مبارزه با سلطه اقتصادی روس و انگلیس، بنا شده بود. در زمانه ای که این دو کشور بازار ایران را بلیده بودند و دیگر سخنی از تجارت پارچه ایرانی در میان نبود تا جایی که ما در کفن امواتمان هم محتاج آنان بودیم. (شماره 20، 6 فروردین 1278)
2- شرکت توانسته بود در شهرهایی مانند لندن، کلکته، بمبئی، قاهره، اسلامبول، بغداد و مسکو شعبه داشته باشد. (نجفی، 51)
3- مراجع بزرگ نجف از این اقدام حمایت کردند. آیات عظام محمدکاظم یزدی، آخوند خراسانی، میرزا حسین خلیلی، محمدحسن مامقانی، ملا عبدالله مازندرانی، میرزا محمدحسین نوری از این جمله هستند.[2]
اما از همه این ها مهم تر، استقبال مردم از این ایده بود، در جایی که می دانیم کیفیت پارچه ایرانی در حد پارچه منچستر نیست اما این بار بحثی دیگر در میان بود و در میان مردم شور خاصی به پا شده بود. کازرونی و شرکت او دقیقا مدیون همین شور و هیچان است که اگر آن احساس متولد نشده بود، شرکت در همان گام های نخست به زمین می خورد. روزنامه ثریا در شماره 46 خود از اصفهان خبر می دهد که جوششی در میان کلیه اهالی اصفهان برای حفظ وطن و رفع احتیاجات آن مشاهده می شود.
ثریا توضیح می دهد که بخشی از شور و شعف به جهت منابر علماست. روحانیون در مجالس خود به زبان شرع با مردم سخن می گویند و آن ها را تشویق می کنند.
با چنین اوصافی شرکت آقای کازرونی روز به روز در نمو و ترقی است و مردم به خریدن سهام آن علاقه دارند. حالا دیگر پوشیدن لباس ایرانی نه تنها مایه خجالت نیست بلکه موجب سرافرازی است.
کازرونی و یارانشش کار کردند کارستان. آن ها شعله های اعتماد به نفس ملی را روشن کردند. ماجرای شرکت اسلامیه تنها داستان یک تجارت خانه پارچه نبود بلکه آغازی برای برداشتن گام های بزرگ تر بود. دقت کنید که حبل المتین در صد و ده سال پیش چه می نویسد:
اطلاع حاصل نمودیم که شرکت اسلامیه اصفهان در صدد حصول امتیاز ساختن راه آهن شده اند و یقین است که دولت علیه در ادای این امتیاز هیچ گونه تامل نخواهد کرد. اهالی اصفهان گویا از خواب بیدار شده باشند و علت بیداری تمام اهل ایران شوند. کمپانی دیگر نیز موسوم به محمودیه دایر شده (حبل المتین ، کلکته، شماره 29، 15 خرداد 1278)
اما به راستی راز چنین موفقیتی در آن دوران انحطاط ظل السلطانی اصفهان چه بوده است. راز این مهم را در دو امر می توان پیگیری کرد. اول آن که دست خدا با جماعت است و برکت نهفته در همان وحدت است.
دوم اخلاصی است که در صحنه گردانان این معرکه مشاهده می شود. آن ها که پوشیدن پارچه ایرانی را از خود و از اطرافیانشان شروع کردند تا کار به جایی رسید که از کودکان مدارس ایتام گرفته تا خود شخص شاه خواستند که پارچه وطنی بپوسند. حاجی کازرونی گفته بود هر کس با ما کاری دارد و راه منزل ما را می سپارد باید ملبس به لباس منسوجه داخله باشد. ( شماره48، 24 مهر 1278)
کازرونی می گوید خودم لباس ایرانی می پوشم از دوستان هم می خواهم که این چنین باشند. او هدف از این کار را رضای خدا، تقویت شرع، اطاعت علما، ترویج منسوجات ایرانی خاصه اصفهانی و رفاه فقرا اعلام می کند. (شماره 3، 14 آبان 1278)
توجه به مصاحبه حاجی کازرونی با روزنامه جهاد اکبر خالی از لطف نیست.
سؤال : چندى است در اين شهر هنگامة عظيمى مشاهده مى نماييم. اگر شما از كيفيت آن واقف هستيد، مرا خبر دهيد؟
جواب : چه هنگامه تازه ديدهايد؟
سؤال : بعضى از علماى اعلام و رؤساى فخام و تجار ذوىالاحترام لباس كرباس پوشيده و مردم را به پوشيدن اين لباس ترغيب مىنمايند. مگر پارچهرهاى لطيف و نظيف مثل فاستونى و ماهوت و دبيت و غيره چه عيب دارد كه ترك نموده و مايل به كرباس شده اند؟
جواب : مگر نمىدانيد اهالى ايران از خواب غفلت بيدار و از مستى جهالت هشيار شدهاند. اينها علايم ترقى است. اينها نشانة شرافت و مقدمات صعود به مدارج عاليه است. علماى اعلام و رؤساى فخام ما ملبس به لباس كرباس شدهاند براى شرافت آن كه ما را آگاه نمايند و بفهمانند كه كرباس خشن ما ترجيح دارد به ماهوت و فاستونى و پارچههاى نرم لطيف خارجه.
سؤال : كرباس چه شرافتى بر اقمشة خارجه دارد؟
جواب : لباس كرباس شرافت مليت و قوام قوميت ما را حفظ مىنمايد و از ذلت احتياج ما را مىرهاند كه محتاج به غير نباشيم و ثروت مملكت ما محفوظ بماند.
سؤال : كرباس چگونه شرافت مليت ما را حفظ مى نمايد؟
جواب : شرافت هر قوم و سعادت هر مملكتى و استقلال هر مملكتى به رفع احتياج از خارج است اگر به لباس كرباس خود قناعت كنيم از جهت لباس مستغنى هستيم و حاجت به اجانب نداريم؛يعنى خود صاحب كرباس هستيم و دست تكدّى ما پيش غير دراز نيست و عرض و ناموس بهاى پارچه خوش رنگ برباد نداده ايم و تسلط اجانب بر ما كم خواهد شد.
سؤال : لباس كرباس چگونه ثروت ملكى را محفوظ مى دارد؟
جواب : چندين سال است كه رابطه اجانب به مملكت ما جارى است ولى بى علمى و جهالت ما را دانسته اند. هر روز يك نوع قماش خوش رنگ و اسباب قشنگ تازه براى فريب آورده ماحصل حيات ما را به بهاى آن مى ربودند. و هموطنان عزيز ما جاهلانه پول و ثروتى كه با زحمات شاقه تحصيل نموده به رايگان تقديم آنها مى نمودند تا به حدى كه اجناس مال التجاره ما كه در واقع سرمايه ملكى ماست و بايد به عوض آن پول طلا و نقره از خارج ، داخل مملكت نمايد. با كمال ذلت از دست ما خارج نموده و در مقابل اسباب بازى براى كودكان نادان فراهم مى نمودند. و به درجه اى اين حيله و تزوير كارگر شده كه دولت قوى شوكت ما را گرفتار فاقه نموده، مقروض و ذليل و محتاج به خود كردند. و به هم دستى وزراى خائن خانه برانداز دست تعدى به عصمت خاك وطن ما دراز نموده، معادن ما را بردند؛ شهرهاى ما را گرفتند؛ تجار محترم ما را دلال و كارگذار خود نمودند؛ رشتة تجارت را بكلى از دست ما گرفتند. طرق و شوارع ما را تصرف نمودند و به طورى ما را خوار و خفيف نمودند كه پول مملكت ما را به هر قيمت و مقدار كه بخواهند نسبت به مسكوكات خود تسعير مى نمايند و ما ابدا اختيار نداريم؛ بلكه از فرط جهالت مطلب به اين واضحى را درك نمى كنيم، (افسوس برنادانى و جهالت ما) اما وقتى كه ما احتياجات خود را از آن ها سلب نماييم و لوازم معيشت خود را از داخله مملكت فراهم نماييم، چنانچه پدران ما معمول داشتند، پول از مملكت خارج نخواهد شد. و به عوض مال التجاره ما كه خارج مى شود پول و طلا و نقره داخل مملكت خواهد شد. و در واقع آن وقت ما صاحب اختيار مال خود خواهيم بود. و دولت و ملت ما در عداد ملل و دول مستقله به شمار مى رود. و پس حال كه فى الجمله به بيچارگى و فلاكت خود برخوردار شديم و معايب كار را ملتفت شده ايم، بر ما واجب است كه حتى الامكان از اين سيل كوهكن كه هستى مملكت و آبروى ملت ما را مى برد، جلوگيرى نماييم. و سدّى بهتر از رفع احتياج مانع آن نخواهد شد.
سؤال : لباس غير كرباس هم كه ممكن است از منسوجات داخله به خوبى و ظرافت مهيا شود و خصوصيت كرباس از چه جهت است؟
جواب : اولاً ساير منسوجات امروزه كفايت لباس تمام اهالى ايران را نمى دهد و به قدر كفايت دستگاه پارچه بافى دستى نداريم. ولى كرباس به هر مقدار لازم شود، مى توان مهيا نمود حتى از فاضل مصرف خود به خارج هم مى توانيم بفرستيم .
ثانيا: از منسوجات ديگر بازار جهت ريسمان و رنگ گاهى محتاج به خارج خواهيم شد و بالمرّه مستغنى نخواهيم شد. مثلاً از يك رنگ نيل كه صرف نظر نموديم در سال اقلاً يك صد هزار تومان از خرج مملكت ما كاسته و بر دخلش افزوده خواهد شد. و اين مبلغ پول ما به خارج به بهاى نيل نخواهد رفت. و هم چنين ساير جزييات لوازم معيشت ما كه امروز متذكر و ملتفت آنها مىشويم هر يك را مراعات نموديم و تبديل به مال داخله نماييم، در سال كرورها تفاوت مى نمايد.
نقل از روزنامة جهاد اكبر، 23 رجب 1325 قمرى.
ایده شرکت اسلامیه، پس از چند سال شکست خورد و عاقبت نوبت به افول آن رسید. در سقوط این شرکت چندین عامل را باید در نظر گرفت:
1- نداشتن علم لازم در حوزه نساجی. صرف داشتن کارگاه و تجهیزات نساجی نمی تواند پارچه ایرانی را هم تراز پارچه های رقبا نگه دارد بلکه آن چه مهم است به روز بودن سطح فن آوری است.
2- منظم نبودن. همکاری نکردن در پرداخت سهم ها و تاخیر در پرداخت سودها
3- نداشتن تجربه کار شرکت و نقصان روحیه کار جمعی
4- فعالیت های رقبا. شرکت های خارجی وقتی دیدند که با ورود شرکت ایرانی، از صحنه خارج می شوند، کالاهای خود را ارزان تر فروختند و مردم دوباره به سمت آن ها تمایل پیدا کردند.
5- رسیدن دوره مشروطیت. مشروطیت با تمام شکوه و عظمت و حواشی خود آمد وبسیاری از ایده های خوب پیشین از کانون توجهات خارج شد.
[1] جمالزاده گنج شایان 1362 ص 98
[2] متن اعلامیه های تاریخی علما در حمایت از شرکت اسلامیه در کتاب اندیشه تحریم و خودباوری در تاریخ سیاسی ایرا ( چاپ چهارم، 1395) در صفحات 164 تا 176 آورده شده است (موسی نجفی، موسسه مطالعات تریخ معاصر ایران)