محمود فروزبخش
محمود فروزبخش
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

مشروطه ای که تاج نمی خواست ...

«مشروطه ای که تاج نمی خواست» سال 1388 توسط نشر آرما منتشر شد که در واقع اولین اثر من بود که درباره یکی از شخصیت های اصفهان نوشته می شد. این کتاب در نوشته هایی کوتاه، فرازهای اصلی زندگانی شهید آیت الله حاج آقانورالله را نشان می دهد و حال وهوای مبارزات وی را برای خواننده روشن می کند.

در ادامه دو نوشتار کوتاه از این اثر را می خوانیم.

***

طلبه ها ریختند وسط چهارباغ. آمدند هر چند دیر. هر چند عمال ظل السلطان، حاکم ظالم قجری اصفهان، نصف درخت های چهارباغ را قطع کرده بودند. اما هنوز نصف دیگر باقی مانده بود. حالا همه آمده بودند چون تو (حاج آقانورالله) فرمان داده بودی.

ریختند و کتک مفصلی به عمال ظل السلطان زدند. چهارباغ قیامت شد. فرار کردند. آن چنان فرار کردند که حتی فرصت نکردند درختان قطع شده را تکه تکه کنند.

بعد از این واکنش تو و طلبه های اصفهان، ظل السلطان حساب کار خودش را کرد. درست که تالار زیبای آیئنه خانه و عمارت نمکدان و چندین و چند بنای باشکوه دیگر را خراب کرده بود و قصد داشت بیش از این هم خراب کند اما هنوز از تو و هنوز کمی از نفرت مردم می ترسید.


حاج آقا نورالله در میانه با عصایی بر دست
حاج آقا نورالله در میانه با عصایی بر دست



تو بودی که فریاد زدی بر سر متحصنین سفارت انگلیس:

«حضرات متحصنین اگر رای و میل ما را می خواهید و خیرخواه خود می دانید و اطاعت دارید، از قنسولخانه بیرون بیایید و از هر جهت کمال اطمینان را داشته باشید»

و امروز رگ گردنت بیرون زده نمی توانی تحمل کنی ذلت مسلمین را.

دست درازی مسلمین جلوی اجنبی را نمی توانی تاب بیاوری. حالا که عده ای از سربازان فوچ چهارمحال بختیاری به دلیل عدم پرداخت حقوق دوساله شان رهسپار قنسول روسیه تزاری شده اند، می خروشی:

«باید از وزیر جنگ، حکم اخراج آن ها را خواست که کسان دیگر مرتکب چنین کاری که اسباب بر باد دادن شرف ایرانیان است، نشوند. از اشخاصی که مثل این چند نفر سرباز جدید بیشرف به قنسولگری پناه برده اند، دوری کنید. امروز می توان گفت که رفتن این بی غیرت ها به حمام مسلمین اشکال دارد ...»

مشروطهمشروطه اصفهانحاج آقا نوراللهمحمود فروزبخش
نویسنده و اصفهان اندیش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید