آینده ای که به سمت ما می دود
هنگامی که از وضعیت ده سال آینده اصفهان می خواهیم سخن بگوییم نخست باید بدانیم که در آینده پیش رو بیشترین تغییرها در کدامین قسمت ها ایجاد می شود. در واقع در چه مسئله ای شاهد بیشترین تغییر هستیم و کدام تغیییرات است که بیشترین تحولات را بر روی سایر بخش ها می گذارد.
اگر به رشد علوم و تکنولوژی ها دقت کنیم متوجه می شویم که پیشرفت ها در حوزه های سخت افزاری شیب کندی دارند. برای مثال تا ده سال آینده حداکثر چند خیابان یا اتوبان به شهر اضافه می شود. در یک ارزیابی سریع می توان گفت در حوزه سخت افزار، تکنولوژی های سنگین و موارد عمرانی تغییرات سریع و گسترده نخواهیم داشت هر چند که در این سال ها شاهد تغییر در تمامی این حوزه ها بوده ایم و خواهیم بود. اما به عقیده این قلم اکثر تغییرات با سرعت بالا در حوزه نرم افزاری و آن هم در فضای مجازی رخ می دهد.
این تغییرات شگرف در فضای مجازی عمدتا در دو بخش صورت می گیرد. یکی عرصه های جدیدی است که هر روز در این حوزه رخ می نماید و امکانات جدیدی را در اختیار ما می گذارد که آخرین آن ها همه گیرشدن شبکه های پیشرفته اجتماعی در تمامی عرصه ها بود.
دوم بخشی که به آن اشاره می شود فهم مردم از فضای مجازی است به طوری که به این فضا بسیار جدی تر از قبل نگاه می شود به گونه ای که برای تمامی مردم شهر قسمت جدانشدنی از زندگی می شود. در حوزه معرفت بخشی اعم از تربیت و آموزش، این شبکه های اجتماعی و کانال های غیررسمی هستند که سهم عمده ای را ایفا می کنند. در گذشته تلویزیون رسمی و بنیان های سنتی دو رکن اساسی معرفت بخشی در اصفهان بودند اما در ادامه شبکه های اجتماعی که رهبری و ساختار خاصی ندارد فرآیندهای آموزش و به دنبال آن تربیت را بر عهده می گیرند.
به دنبال این اتفاق در فهم دینی و انتقال گزاره های دینی هم تحول جدیدی صورت می گیرد و کانال های رسمی قدرت سابق خود را بیش از پیش از دست خواهند داد. در این حالت درک مذهب در اوج تکثر و در هاله ای از نسبیت قرار می گرد و دین بیش از پیش فردی می شود. حال تمام سخنان این است که مراجع همیشگی معرفت در اصفهان آن جایگاه سابق را نخواهند داشت و عوض آن بخش اصلی معرفت پذیری و اخذ سبک زندگی جوانان در شبکه های سیار اجتماعی شکل می گیرد.
سرمنشا تحولات از این پس در فضای مجازی خواهد بود آن جایی که از یک سو مدام فن آوری اطلاعاتی جدیدی رخ می دهد و از دیگر سو این فن آوری ها هر روز بیشتر از قبل جای خود را در میان عامه مردم باز می کند و از این مسیر گریزی نیست.
می دانیم که در حوزه فرهنگ، همواره دین و مذهب در میان توده حرف اول و آخر را زده است. رشد این شبکه ها به معنای بی دین شدن مردم نیست بلکه پرواضح است که روح معنویت خواهی، حق طلبی و کمال گرایی همچنان بیدار است منتها در زمینه اخذ معارف دینی این بار کانال هایورودی افراد دچار تغییرات اساسی می شود به نحوی که در نگرش مردم به آموزه های دینی تحول بنیادین ایجاد خواهد کرد.
ممکن است پس از این کلمات کسی بپرسد که حال این اوضاع بد است یا خوب خواهد بود؟ جواب آن است که بیان این وقایع به خودی خود نه خوب است و نه بد است. هر زمانی برای خودش ظرفیت هایی را می آفریند که می تواند موجب رشد و شکوفایی برخی قوه ها شود و استعدادهای نهفته را به فعلیت برساند و هر زمانی موجب تباهی استعدادها است اگر موقعیت نشناسی و غفلت بر آن حاکم باشد.
اجازه بدهید در پایان مثالی بزنم تا بتوانم درک کلی از آینده را واضح تر ترسیم نمایم. مادری را تصور کنید که باردار است. آن ها که ماجرای تولد را نمی دانند به حال آن زن افسوس می خورند و از بی حالی او و دشوار وضعیتش مدام ابراز نگرانی می کنند. حال اگر آنان بدانند که در پایان چنین دشواری و رنجی، تولدی است که سرآغاز حیات است، دیدشان عوض خواهد شد و طور دیگری به احوالات حاملگی می نگرند و حتی درد هولناک زایمان را جور دیگری تفسیر خواهند کرد.
در کل باید گفت پیش بینی از آینده شهر اصفهان، از دو حال خارج نیست. این پیش بینی می تواند بر مبنای آمار و ارقام باشد. مطابق با این دیدگاه اصفهان با شیبی که حداقل از دو دهه پیش شروع کرده است، سرمایه هایش را دارد از دست می دهد. یکی از این سرمایه ها مربوط به اولین نهاد انسانی یعنی خانواده است. تشکیل خانواده، تحکیم و ثبات آن و شاخصه های جمعیت در این شهر وضع خوبی را طی نمی کنند. اگر قرار باشد بر مبنای منطق سخن بگوییم این شییب ناامیدکننده قطعا ادامه خواهد داشت.
این نقل مهم ترین پایگاه سنتی در ایران است، حکایت سایر پایگاه های سنتی و میراث معنوی نیز وضعیت چندان بهتر از این ندارد. شهری که دارایی ها و داشته های خود را این گونه بر باد می دهد، واضح است که در مسیر توسعه هم نمی تواند به صورت پویا بر پای خود بایستد و زایش کند. این حکایتی است که باید تلخی آن را باور کرد.
حال دوم در زمینه ارزیابی آینده اصفهان آن است که از فردای مایوس کننده آن بگذریم و نگاه به پس فردا داشته باشیم. پس فردایی که خدایی دارد و قرار نیست همه آیندگان در ذهن من و شما ترسیم شود. پس فردایی که می آید و امیدی در کار است. در چنین روزی پروردگار به بندگانش رحم می کند و از سر لطف در امور روزگار گشایشی پدید می آید. آن روز هر چه باشد بر روی این کاغذ و به این بیان قابل توصیف تحلیل نیست اما می توان به آن دل بست و همچنان در همین خیابان ها گام برداشت.