آقاجمال خوانساري
اكثر علماي شيعه 13 رجب را روز ولادت امام علي مي دانند اما اندك اختلافاتي نيز وجود داشته است كه در زمان شاه سلطان حسين جلسه اي با حضور 80 نفر از علما تشكيل مي شود و نظر آقاجمال خوانساري مبني بر ولادت در 13 رجب بيان مي شود. وي دلايل خود را در رساله كوچكي شرح داده بود. در نهايت نظر وي تثبيت شد و تا امروز ولادت رسمي همان 13 رجب است.
همچنين آقاجمال خوانساري، نهضت فارسي نويسي براي استفاده مردم را كه در دوران علامه مجلسي به اوج رسيده بود ادامه داد و در اين ميان كتاب «غررالحكم و دررالكلم» را ترجمه كرد. اين كتاب كه كلمات قصار حضرت علي عليه السلام است توسط آقا جمال خوانساري به زبان فارسي در شش جلد شرح داده شده است.
فاضل سراب
ملامحمد تنكابني مشهور به فاضل سراب بعد از وفات آقاجمال خوانساري اعلم علماي عصر خود در سال هاي پايان دوره صفوي بود. وي جامع منقول و معقول بود و كتاب هاي زياد تاليف كرد كه مهم ترن اثر او سفينه النجاه به عربي است كه متن فارسي آن ضياءالقلوب نام دارد و موضوعش كلام و اعتقادات شيعي است كه بخش وسيعي از آن كتاب به مبحث امامت اختصاص داده شده است.
فاضل سراب در كتابش امامت اميرالمومنين را اثبات كرده و زمامداري خلفا را ابطال نموده است و قصد اصلي نوشتن كتاب هم همين بوده است. او مبناي كلام خود را بر اساس قرآن و روايات نبوي قرار داده و نكات مهمي پيرامون خطبه حضرت زهرا، شكايت علي عليه اسلام و جعلي بودن منابع اهل تسنن آورده است.
ملا اسماعيل خواجويي
در زماني كه اصفهان در تصرف و اشغال مغول ها بود، ملا اسماعيل خواجويي زعيم شيعه در اصفهان بود. اين دوران هفت ساله اگر چه كوتاه بود اما بسيار غم بار بود و تلفات زيادي از سوي اشغالگران به اصفهان وارد شد. حاصل آن اسلام براي مردمان ساكن اصفهان جز ويراني چيزي نبود. در چنين ايامي كه بعضا جان علما در خطر بود بسياري از ايشان شهر اصفهان را ترك گفتند و براي حفظ جان به شهرهاي ديگري گريختند اما ملا اسماعيل خواجويي جانانه ايستاد و ستون خيمه شيعه شد. او با اقداماتش هم از مذهب شيعه دفاع كرد و هم از مردمش در برابر تهاجم و ويراني بيشتر پاسداري كرد.
جهانگيرخان قشقايي
اولين كسي كه نهج البلاغه را به طور رسمي وارد تدريس حوزوي خود كرد، حكيم جهانگيرخان قشقايي بود. اين حركت وي سرآغاز جرياني شد كه بركات فراواني به دنبال داشت.
بزرگاني چون شهيد سيد حسن مدرس وميرزاعلي آقا شيرازي از محضر درس جهانگيرخان قشقايي استفاده كردند و خود از مدرسان اين كتاب شريف شدند. از طريق اين دو بزرگمرد جريان هايي ديگري در تدريس نهج البلاغه در اصفهان به راه افتاد كه از اين حيث اصفهان را از ساير شهر متمايز و برتر مي ساخت.
آيت الله سيد ابوالحسن شمس آبادي
آيت الله شمس آبادي در دوران اوج گرفتن تبليغات بهاييت در ايران، عليه آنان فعاليت مي كرد و به همين منظور به روستاهايي هم سفرداشت كه خاطره اي از يك از همين سفرها را مرور مي كنيم:
در نزدیکی نطنز، دهی بود که عدهای در آنجا بهایی شده بودند. شخصی نزد آقای شمسآبادی آمد و از این وضع شکایت کرد که چرا آنجا کسی برای تبلیغ دین اسلام نمیآید. آیتاللهشمسآبادی پذیرفت. روزی یک مینیبوس طلبه جمع کردند و به آنجا رفتند. از روستا به استقبالشان آمدند. شمس آبادي یک روحانی برای برگزاری نماز جماعت انتخاب کرد اما آن ها مسجد نداشتند. زمینی را برای ساخت مسجد معلوم شد و روزی که قرار بود کلنگزنی آن انجام شود.
آن روز قرار روستاییان مقیم تهران نیز با یک اتوبوس دربست به دیار خود میآمدند که در چندکیلومتری روستا، اتوبوسشان به درهای سقوط کرده بود. وقتی خبر سانحه را به آیتاللهشمسآبادی دادند، وي با قاطعیت و لحنی محکم گفتند: «به جدم قسم حتی یک نفر هم آسیب ندیده است». چندینبار این جمله را تکرار کردند و همینطور هم شد؛ عصر آن روز بالاخره مسافران به روستا رسیدند در حالي كه به طرز معجزه واري سالم مانده بودند.
آیتالله بالای منبر گفت: «من با جدم صحبت کردم و گفتم اگر اینها آسیبی ببینند، بهاییها این حادثه را معجزۀ خودشان اعلام میکنند؛ پس شما باید کمک کنید که مبادا حقانیت دشمن ما اثبات شود».
آيت الله عطاالله اشرفي اصفهاني
شهيد اشرف اصفهاني در سال 1335 شمسی از سوی آیتالله بروجردی، به استان كرمانشاه اعزام شد. او میدانست که مهم ترین وظیفهاش، حفظ وحدت و ایجاد برادری و صمیمیت در بین مردم آن سامان است .
گسترش تشيع هميشه به اين معنا نيست كه عده اي را به مذهب شيعه مايل كنيم بلكه توجه به بحث مهم تقريب و حفظ همزيستي مسالمت آميز ميان شيعه و سني و وحدت آنان در برابر دشمن واحد از جمله مصاديق تقويت تشيع است.
استان کرمانشاه به خاطر تنوع ویژگیهای مذهبی و نیز قومی غرب کشور از دیرباز یکی از نقاط مهم کشور بوده است.آیتالله اشرفی اصفهانی در رابطه با وحدت بین دو قشر شیعه و سنی، زحمات فراوان را متحمل شد و برای به ثمر رساندن وحدت، مسافرتهای متعددی به شهرهای پاوه و جوانرود و روانسر نموده و در طول امامت جمعه، سمینارهای متعددی، مرکب از ائمه جمعه سنی و شیعه در مرکز استان و شهرهای اهل سنت این استان تشکیل داد. وي روحانیون اهل سنت را همیشه در آغوش خود میگرفت، از این جهات، آیتالله اشرفی اصفهانی منحصر به فرد بود.
آيت الله غلامرضا فيروزيان
بي شك يكي از راه هاي ترويج و گسترش تشيع، رسيدگي به مناطق محروم است و در ميان مشاهير مدفون در تخت فولاد، شخصيت آيت الله شيخ غلامرضا فيرزويان در زمينه محروميت زدايي جايگاهي ويژه دارد.
وي در بسياري از نقاط كشور در جهت محرومت زدايي فعاليت وسيع داشتند و از جمله اقدامات وي ساخت بيش از 40 مسجد در روستاهاي كشور است.
حجت الاسلام مهدي مظاهري
يكي از راه هاي تحكيم تشيع و ترويج و بسط فضاي معنوي برقراري دعاهاي دسته جمعي است. در سرزمين تخت فولاد اصفهان از قديم الايام سحرهاي شب جمعه دعايك كميل با حضور مردم برقرار بوده است. آن شكوه دسته جمعي خود حامل پيام هاي سياسي و اجتماعي بوده است.
در روزگاري در تخت فولاد حجت الاسلام شيخ مهدي مظاهري دعاي كميل مي خواند و بعد از آن كه شهرت اين دعا فراگير شد اين محفل را به مسجد جامع اصفهان برد و ده ها سال اين مهم برقرار ماند. در كنار دعاي كميل در شب هاي ماه رمضان در مسجد جامع، دعاي ابوحمزه نيز برقرار بود. اين دعاها و امتداد و گسترش آن بود كه باعث شد رهبر انقلاب در پيام خود به مناسبت وفات حجت الاسلام مظاهري، اين جلسات را از يادگار معنوي شهر اصفهان بدانند.