invisible.A
invisible.A
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

اما من هنوز به تو می‌اندیشم.

تا به حال ندیدمت.

تا به حال چشمانم را در کهکشان چشمانت ندیدم.

تا به حال قیافه‌ات را هم ندیدم.

تا به حال دستانت را در دستانم نگرفتم.

تا به حال در آغوش گرمت غرق نشده‌ام.

تا به حال باهم زیر باران نبوده‌ایم.

اما...

اما همچنان دوستت دارم.

اما همچنان به روزی فکر میکنم که ببینمت.

اما همچنان به روزی فکر میکنم که باهم اهنگ گوش دهیم.

اما همچنان به روزی که دستایت را بگیرم فکر میکنم.

اما همچنان بیش از اندازه دوستت دارم.

اما همچنان به تو فکر میکنم.

اما همچنان به تو فکر میکنم.

و...

و دوستت دارم.

و هنوز به تو فکر میکنم.

و هنوز...

و هنوز؟

و هنوز نمی‌دانم تو کیستی!

تو کیستی؟

مرا میشناسی؟

من تورا نمیشناسم.

اصلا نام تو چیست؟

از کجا میشناسمت؟

از تو واقعی هستی؟

اوه درسته.

خیر.

تو فقط در خیالاتی وجود داری.

تو روحی هستی که در ذهن من خود را گم کرده‌ای.

مرا ببخش که باعث شدم خودت را نشناسی.

اما من دوستت دارم.

و با وجود تو حتی خودم را هم نمیشناسم.


کیستیآغوش گرمتدوستت
آچا صدام میکنن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید