برای خوندن داستان به ادامه مطلب برید.
?عشق خونی?
-نه بابا ایزومی.ایشون آزونا کوریچی هستن.?
-خب کی شروع کنیم؟❓
-ام...میشه پیغام رو بدید من برم؟?
-دو دقیقه وایسا هندونه.?
-جانم؟?
اون پسرهکه بهش ایزومی میگفتن اومد جلو من .?
-سلام اسم من ایزومی تاچیکه س.?
-پیغام چیه؟?
-تویکی حرس منو درآوردیا هی پیغام کو پیغام کو؟?
-ادای منو در میاری؟?
یه توپ فوتبال کنارم بود.⚽اونو پرت کردم وسط کله ی مو قرمزه.?
-تو چه غلطی کردی؟?
یکدفعه چشماش قرمز شد وسمت من حمله ور شد. بقیه جلوشو گرفتن ولی اون دندوناش رو به من نشون داد.?
دندونای نیشش به طور غیر عادی بزرگبود.?
ایزومی رفت توی یه اتاق و همراه دختری که موهای سفید و چشمای آبی داشت اومد بیرون دست دختره یه کتاب بود دختره کنارم نشست و یه چیزی زمزمه کرد که نفهمیدم چی بود.?
باصدای بوق ماشین به خودم اومدم.?
اینم عکس آزونا کوریچیه ? فقط فرض کنین بال نداره.