دختر پاییزی
دختر پاییزی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

یلدا و خاطره بازی

سلام دوستان چطورین؟!

یلداتون پیشاپیش مبارک

امروز که دارم این پست و می‌نویسم هوا بارونی الان واقعا شدم یه موش آب کشیده 😁

تو کافه ی کنار برج قابوس نشستم و (برج قابوس و میشناسین؟) دارم از این هوای بارونی لذت میبرم خلاصه بگم خیلی خیلی در این هوا و کنار برج قابوس بودن لذت بخش.

آقا جان، امروز مادرم برام یه خاطره ی خیلی باحال تعریف کرد گفت:وقتی مهد کودک بودی (مادرم اون موقع مربی مهد بود ) خیلی شیطون بودی همش از موهای بچه ها میکشیدی بعد یه روز مادر یه پسر پیش من اومد چون مادرم مربی مهد بود گفت :وقتی پسرم رو میبرم حموم موهاشو می‌شورم ،

از موهاش مو می‌ریزه بعد که ازش میپرسم میگه یکی از بچه ها همش از موهام می‌کشه ،هی ازش میپرسم کی می‌کنه اما جواب نمیده میگه میترسم بگم دوباره از موهام بکشه.

یعنیا،پسرا هم ازم می‌ترسیدن😂

یکبار هم پسر داییم تعریف میکرد وقتی هنوز کوچیک بودی تو شب یلدا مهمون اومده بود بعد اونجا رفتی از موهای یک بچه ی ۱,۲ کشیدی بعد اون شروع کرد به گریه کردن حالا به جای اینکه بیای ازش معذرت خواهی کنی چنان خنده ی شیطانی کردی که من خودم خندم گرفت

خلاصه خیلی شیطون بودم اما خدارو شکر الان آرومتر شدم😁

گفتم حالا که نزدیک به شب یلدا یکم خاطره بازی کنیم و اینکه من فراموش نکنم که چه آدم شیطونی بودم وهستم😅

شب یلدا
زندگی را اکنون تجربه کن🌌
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید