ویرگول
ورودثبت نام
پانیذ عالیان
پانیذ عالیانعلاقه مند به اشپزی، نوشتن و خواندن.
پانیذ عالیان
پانیذ عالیان
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

کتاب برادران کارامازوف

تجربه‌ی خواندن «برادران کارامازوف» — سفری به اعماق روح انسان

خواندن «برادران کارامازوف» برای من فقط ورق زدن یک رمان کلاسیک روسی نبود؛ بیشتر شبیه نشستن در یک دادگاه بی‌پایان بود که هر صفحه‌اش مثل بازجویی جدید، گوشه‌ای از روح و اخلاقیات آدم‌ها را رو می‌کرد. داستایوفسکی با آن قلم تیز و بی‌رحمش، اجازه نمی‌داد حتی یک لحظه فراموش کنم که انسان چقدر می‌تواند هم زیبا و هم ویرانگر باشد.

رمان با ماجرای خانواده‌ای پر از تضاد شروع می‌شود؛ پدری هوس‌باز و بی‌رحم، سه برادر که هر کدام نماینده‌ی یک بُعد انسانی‌اند: دمیتری پرشور و عاطفی، ایوان منطقی و شکاک، و آلیوشا مهربان و معنوی. در طول داستان، حس می‌کردم هر کدامشان بخشی از خودم را به دوش می‌کشند — همان بخش‌هایی که معمولاً سعی می‌کنم پنهان کنم.

خواندن این کتاب آسان نبود. گاهی مجبور می‌شدم بعد از یک فصل کتاب را ببندم و چند دقیقه فقط به سقف نگاه کنم، چون دیالوگ‌ها و monologueهای درونی شخصیت‌ها آن‌قدر عمیق و سنگین بودند که حس می‌کردم در حال غرق شدن در ذهنشان هستم. مثلاً گفت‌وگوی ایوان با «شیطان» یکی از همان لحظاتی بود که ذهنم را کامل تسخیر کرد و باعث شد ساعت‌ها درباره‌ی ایمان، بی‌ایمانی و معنای رنج فکر کنم.

اما چیزی که تجربه‌ی خواندن این کتاب را خاص کرد، این بود که داستایوفسکی نه فقط داستان یک قتل و دادگاه را روایت می‌کرد، بلکه مرا وادار کرد بارها خودم را در جایگاه قاضی و گاهی حتی متهم ببینم. فهمیدم که هیچ‌کس به‌طور مطلق بی‌گناه یا گناهکار نیست، و این مرز میان درست و غلط آن‌قدر باریک است که یک تصمیم یا یک لحظه خشم می‌تواند همه‌چیز را تغییر دهد.

در نهایت، وقتی کتاب را بستم، حس کردم یک سفر طولانی به درون تاریک‌ترین و روشن‌ترین گوشه‌های روح انسان را پشت سر گذاشته‌ام. این رمان یادم داد که آدم‌ها ترکیبی پیچیده از نور و سایه‌اند، و شاید همین تناقض‌هاست که ما را انسان می‌کند

برادران کارامازوفکتاب
۰
۰
پانیذ عالیان
پانیذ عالیان
علاقه مند به اشپزی، نوشتن و خواندن.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید