! آفرین-
«مثل یه مرد» داری تلاش میکنی!
این که قدرتمند بودن من با وجود این که حاصل تلاش شخص خود «من» است باز هم به من با وجود همین جنسیتی که دارم، نسبت داده نمیشود و سر آخر اگر کارم را کاملا درست هم انجام داده باشم، باز هم از نظر کسی دارم نهایتا تقلید میکنم و «مثل یک مرد » تلاش می کنم، واقعا آزار دهنده است .
من یک زن هستم با همین قدرت بدنی، هوش و اطلاعاتی که می بینی!
ادای کسی را در نیاوردهام!
اهدافی داشتم پس،
تلاش کردم که به این مرحله برسم، همینطور که اگر یک انسان دیگر با جنسیت منتسب به مرد تلاش کند، میتواند به جایگاه مشابهی برسد.
«یک فرد تلاشگر» ورای جنسیتی که دارد، قابل ستایش است.
این ماجرا در عکسش هم صدق میکند:
- چرا مثل زن ها گریه میکنی؟
« تبعیض جنسیتی » در ابعاد مختلفش، تنها به زن ها آسیب نمی زند!
این که
به عنوان یک مرد
از شما انتظار برود همیشه محکم باشید،
احساسات بروز ندید،
کمرتان زیر بار اقتصادی خم شود،
حق نداشته باشید گاهی سرتان را بر شانهی کسی بگذارید و گریه کنید...
خود آسیب بزرگی است!
با نسبت دادن برخی رفتارها به «جنسیت»،
زندگی را برای خودمان، چه زن و چه مرد سخت می کنیم.
واقعا چه لزومیدارد که همه چیز را زنانه و مردانه کنیم؟
وقتی یاد بگیریم به عمق افکار داخل ضربدر وسعت جایی که در سینهمان است، اهمیت بدهیم و رفتار کنیم،
بدون این که دختر یا پسر بودن درش دخیل باشد،
وقتی به آن حد از بلوغ برسیم،
دنیا را چگونه خواهیم دید؟