?شهید مجتبائی در هفتم خرداد ۱۳۳۳ در تفرش متولد شد.جد پدرش مرحوم آیت الله سید جعفر مقدس تفرشی از علمای بزرگ آن شهر بود و تعهد به اسلام در خاندان او سنتی دیرینه داشت.
?وي سالهاي اول و دوم دبستان را در شهر تفرش گذراند و در سال سوم دبستان با پدرش به تهران آمد.پدرش خوار و بار فروش بود .و محل زندگی اش نازی آباد.
?دوره متوسطه را در دبيرستان مروی گذراند و در اوقات فراغت نيز در مدرسه علميه مروي به تحصيل علوم ديني پرداخت .پیوندش با اسلام اصیل از وی انسانی پاک، ساده، عارف و بیآلایش ساخته بود. در اکثر مجالس مذهبی شرکت میکرد و برای استماع سخنرانی روحانیون مبارز سفر میکرد و برای نشر حقایقی که فرا گرفته بود در میان دوستان و هم شاگردیهایش صادقانه میکوشید.
?پس از گرفتن ديپلم در مدرسه عالي فني تهران در رشته برق مشغول به تحصيل شد . در این دوران همواره به امور مذهبی علاقمند بود و مخفیانه کتب و اعلامیههای مذهبی را پخش و مطالعه میکرد. با دریافت فوق دیپلم در رشته برق به سربازی اعزام شد و در پادگان کرمانشاه مستقر گردید و در آنجا نیز در ارشاد هم قطارانش کوشا بود. پس از فرمان امام امت مبنی بر ترک سربازخانهها، پادگان را ترک و به تهران عزیمت نمود، لیکن پس از مشورت با روحانیون به منظور حراست از بیت المال و جلوگیری از تاراج شدن وسایل نظامی توسط ضد انقلاب به پادگان بازگشت و به مبارزه در جهت تشویق سربازان برای پیوستن به صفوف در هم فشرده امت حزب الله ادامه داد.
?پس از انقلاب فرهنگي به كرمانشاه رفت. هميشه به فكر محرومين و مستضعفين و در اين مسير شب و روز صادقانه و ايثارگرانه كوشش ميكرد. مدت بيش از یک سال عمر خويش را در جهاد سازندگي كرمانشاه در واحد برق رساني به روستاهاي محروم كنگاور با ساير همرزمانش فعاليت داشت.
?چند ماه بعد در ادامه فعاليتهايش به جهاد دانشگاهي علم و صنعت آمده و در كارگاه الكترونيك اين دانشگاه مشغول بكار شد و شب و روز در جهت قطع وابستگی و رسیدن به خودکفائی صنعتی تلاش نمود. او نمونهای بارز از متخصصین مؤمن و متعهد بود که تخصصش را در خدمت به مکتبش به کار گرفته و در جبهه علم و صنعت به مقابله با استکبار جهانی برخاسته بود.
?شهید مجتبائی متاهل بود ودارای سه فرزند.او درنهایت در۱۶ آذر ۱۳۶۰ و درحالی که ۲۷ سال سن داشت در حالی که برای کار در کارگاه جهاد دانشگاهی از اتوبوس پیاده شده بود، صرفاً به دلیل ظاهر حزب اللهیاش مورد شناسایی یکی از واحدهای تروریستی منافقین قرار گرفت. تروریستها که خود را مأموران کمیته معرفی میکردند، از او کارت شناسایی طلب میکنند و او کارت عضویت در جهاد دانشگاهی را ارائه میدهد و پس از چند لحظه به ضرب گلوله تروریستهای منافق در دانشگاه علم و صنعت در خون پاک خود در میغلطد.
?منافقین وی را در حالی به شهادت رساندند که به خوبی می دانستند جرمی مگر تلاش برای زدودن همه آثار وابستگی به استکبار جهانی ندارد. اما همین “جرم “در قاموس وابستگان آمریکا گناهی نابخشودنی است. زیرا گسستن بندهای وابستگی به معنی گسستن بندهای حیات ننگین آنها و اربابان شان می باشد.
منابع:
هابیلیان، نوید شاهد