به نام خدا
«جنایت و مکافات» اولین کتابی است که از داستایوفسکی خوانده ام. کتاب قطور بود، خواندنش صبوری می خواست؛ اوایلش جذاب نبود، از سر اجباری که برای خودم گذاشته بودم که نباید نیمه کاره رهایش کنم تا آخر خواندم. گاهی کتاب را می خواندم و گاهی در حین کارها صوتی اش را گوش می دادم. ظاهر داستان یک ماجرای تکراری بود، پسر دانشجویی به خاطر فقر پیرزن نزولخواری را می کشد. ولی داستایوفسکی با قدرت قلمش و تسلطش به روانشناسی، لایه های زیرین ماجرا را نشان می دهد. تا نیمهی اول آدم های زیادی وارد داستان می شوند و هر کدام قصه ای دارند، در ظاهر به نظر می آید که ارتباطی با جریان اصلی ندارند ولی در آخر خیلی هنرمندانه همه وارد ماجرا می شوند. کتاب که تمام می شود احساس می کردم شخصیت ها را سالهاست که می شناسم.
فئودور داستایوفسکی از جمله مهمترین نویسندگان قرن نوزدهم بود که با کتابهایش تأثیری ژرف بر ادبیات روسیه و جهان گذاشت. کتاب «جنایت و مکافات» نخستین اثری بود که نام داستایوفسکی را در مقام یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات روسیه بر سر زبانها انداخت. پس از آن هر چه از او به انتشار رسید با استقبال فراوان و واکنشهای متعدد مواجه شد.
او فرزند دوم خانواده داستایوفسکی در ۱۱ نوامبر۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود. در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را درسن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد.
در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به خاطر ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد. در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد.
جنایت و مکافات بارها به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست. ا. لالهزاری، مهری آهی ، پرویز شهدی ، اصغر رستگار، احد علیقلیان ، حمیدرضا آتشبرآب، احمد بانپور و لوبا روایینیا از جمله مترجمان این رمان به فارسی بودهاند. ترجمه ی اصغر رستگار از ترجمه های معروف است.
این معرفی برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشته شده است.