معرفی کتاب چراغ ها را من خاموش میکنم

معرفی کتاب چراغ ها را من خاموش میکنم برای چالش کتابخوانی تیر ماه طاقچه

نشر مرکز چاپ شده است. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم تاکنـون به زبـان‌های آلمانـی، ترکـی، یونـانـی، فرانسـوی، انگلیسی، چینی و نروژی ترجمه و منتشر شده است. انتشار همـه‌ٔ این ترجمه‌ها بر اساس عقـد قرارداد رسمـی کپی‌رایت میان زویا پیرزاد، نشرمرکز و ناشران خارجی انجام شده است.
درباره کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم
موضوع اصلی این داستان یک‌نواختی زندگی یک زن خانه‌دار و خستگی از این روزمرگی‌ها و دل‌بستن به مرد همسایه‌ای است که فکر می‌کند دنیای بهتری برای او به ارمغان خواهد آورد. در موازات این داستان گریزی نیز زده می شود به اوضاع سیاسی آن موقع و تفکرات اجتماعی مردم آن سال‌ها.
زمان: دهه‌ٔ ۴۰ شمسی. مکان: آبادان، شهر همیشه گرم جنوب ایران. در خانواده‌ای ارمنی مادر سی‌و‌چند‌ساله با همسر و سه فرزند سعی دارد همسر و مادری نمونه باشد و هست تا همسایه‌های جدید از راه می‌رسند و ...
افتخاراتی که کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم کسب کرده به این شرح است:
برنده‌ٔ جایزه‌ٔ بیستمین دوره‌ٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان بهترین رمان - سال ۱۳۸۱
برنده‌ٔ لوح تقدیر نخستین دوره‌ٔ جایزه‌ٔ ادبی یلدا - سال ۱۳۸۱
برنده‌ٔ جایزه‌ٔ مهرگان ادب به‌عنوان بهترین رمان - سال ۱۳۸۱
برنده‌ٔ دومین دوره‌ٔ جایزه‌ٔ بنیاد هوشنگ گلشیری به‌عنوان بهترین رمان - سال ۱۳۸۱
کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های برتر ایرانی پیشنهاد می‌شود.

اما نظر خودم درمورد این کتاب:

خانم پیرزاد قلم خیلی روانی دارن. برخلاف عده ی زیادی که معتقدن این کتاب، داره کسل کننده ترین قسمت زندگی یک زن رو نشون میده، من باهاش به "تصویر حقیقی و وحشتناکی از واقعیت روزمرگی"
رسیدم.
زندگی کلاریس شديداً واقعیه. واقعیتی که به زوال آمیخته شده و هر زنی، حداقل توی بخشی از زندگیش (یا حتی تمامش) دچارش می شه.
دچار گمشدگی هویت زنانه، تردید و دست و پا زدن در باتلاق چراها و چگونگی ها فکر میکنم مشکل اصلی ما اینه که از دیدن واقعیت ترسیدیم. و بخاطر همینه که از دچار شدن به حالاتی مشابه کلاریس،
وحشت زده میشیم. اون حجم از بی ارزش پنداری این زن، منو از چیزی که داره توی چهارچوب خونه ها اتفاق میوفته میترسونه.