این کتاب مجموعهای از مقالات، سخنرانیها و مصاحبههای امام موسی صدر میباشد که به همت مرکز فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر گردآوری و ترجمه شدهاست.
ایشان در مجموعه سخنرانی های این کتاب به تشریح موضوعاتی همچون: وحدت رسالت ادیان الهی، انسانساز بودن پیام ادیان، دینداری در جهان نوین، نقش دین در زندگی روزمره و ساختن جوامع، مسائل مربوط به خانواده، تبیین اصول و اعتقادات مذهب شیعه و مقایسه آن با دیگر مذاهب اسلامی و ... میپردازد.
به بیان امام موسی صدر این انسان است که اصالت دارد و ادیان برای به کمال رساندن او آمدهاند، نه اینکه او در خدمت ادیان باشد. این مهم روشنگر چرایی تلاش امام موسی صدر برای ایجاد وحدت بین مذاهب اسلامی و زدودن کدورت بین اسلام و مسیحیت است. آنچنانکه در مقایسه شیعه و اهل تسنن سخنی از استاد الباقوری را نقل میکند که فاصله بین مذهب فقهی تشیع با اهل سنت به همان اندازه است که مذهب فقهی ابوحنیفه با شافعی یا مالکی.
سیاق سخن امام موسی صدر مبین حقایق شیعه با تاکید بر اشتراکات آن با مذاهب اصلی اسلامی است، و آنجا که از اختلافات سخن میگوید کلامش حق به جانب و تند و زننده نیست. فقط وصف میکند، قضاوت نمیکند.
وقتی هنگام مصاحبه با محمدالصلحانی خبرنگار روزنامه روزالیوسف بحث به موضوع ترتیب خلافت پس از پیامبر میرسد میگوید "اما بحث و گفتوگو درباره درستی آنچه اتفاق افتاده دیگر سودی ندارد. باید توان و توجه خود را به زمان حال معطوف کنیم. اکنون بحث از ولایت، از این رو که باید برای برپایی حکومت صالح تلاش کرد، اولین واجب مسلمانان است، چراکه حکومت صالحان مهمترین عامل برای برپایی جامعه صالح است و جامعه صالح، پیش از هر چیز، خاک حاصلخیزی است که انسانهای صالح پرورش میدهد."
در اکثر این جستارها مخاطب امام نه تنها شیعیان بلکه اهل سنت و حتی مسیحیان هسستند. آنچنانکه مخاطب اولین جستار این کتاب افراد گرد آمده در کلیسای پدران کبوشیین بیروت میباشند تا خطبه موعظه آغاز روزه را از زبان امام موسی صدر بشنوند. و او پس از حمد و ثنای خدا چنین میگوید :"برای انسان گردآمدهایم، انسانی که ادیان برای او آمدهاند، ادیانی که یکی بودهاند و هرکدام ظهور دیگری را بشارت میداده است و یکدیگر را تصدیق میکردهاند. "
واما جستاری که از همه بیشتر کمک حال این روزهای من آمد، که در کلنجار با خودم و خانواده خودم بودم تا آنها را با فلسفه آشنا کنم و اینکه گمان میکردم این تنها راه نجات انسان این عصر است که در مادهگرایی غرق شده است. و آن مقاله " محمد پیامبر بتشکن" بود که به مناسبت میلاد پیامبر در هفتهنامه النهج چاپ شده است. امام میفرماید: "آنچه به منزوی کردن فلاسفه کمک کرد این بود که آنان عقل را مخاطب میساختند نه دل را، کمتر کسی تحت تاثیر این زبان قرار میگیرد، از اینرو برای پیشرفت انسان و به کمال رساندن او چارهای جز دخالت خدای سبحان نبود."
باشد که مطالعه این کتاب به ما در گسترش اسلام راستین، همان آیینی که فطرت انسانها را مخاطب قرار میدهد، کمک کند.