نقش زنان در اقتصاد بهطور فزایندهای در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. زنان نهتنها به عنوان نیروی کار بلکه به عنوان کارآفرینان، تصمیمگیرندگان و تأثیرگذاران در اقتصاد ملی و جهانی شناخته میشوند. سهم زنان در بازار کار میتواند به بهبود رشد اقتصادی و افزایش بهرهوری منجر شود و همچنین به ایجاد تعادل اجتماعی و اقتصادی کمک کند.
مطالعات نشان میدهد که مشارکت زنان در نیروی کار میتواند به افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها منجر شود. به عنوان مثال، برآوردها نشان میدهد که اگر کشورها به طور کامل بتوانند از پتانسیل اقتصادی زنان استفاده کنند، میتوانند به افزایش قابل توجهی در GDP خود دست یابند. همچنین، حضور زنان در سطوح مدیریتی و تصمیمگیری میتواند به تنوع بیشتر در فرایندهای تصمیمگیری و بهبود عملکرد سازمانها کمک کند.
زنان به عنوان کارآفرینان و سرپرستان کسبوکارها نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند. در سالهای اخیر، تعداد زنان کارآفرین در سرتاسر جهان بهطور چشمگیری افزایش یافته است. این زنان با ایجاد مشاغل جدید، نهتنها منبع درآمد برای خود و خانوادههایشان فراهم میکنند، بلکه فرصتهای شغفی جدیدی برای دیگران نیز ایجاد میکنند. در واقع، کارآفرینی زنان به توسعه پایدار و کاهش فقر کمک میکند.
با این حال، زنان هنوز با چالشهای متعددی در بازار کار مواجه هستند. نابرابریهای جنسیتی، دسترسی محدود به منابع مالی، و عدم حمایتهای اجتماعی و خانوادگی از جمله موانع اصلی در مسیر موفقیت زنان در عرصه اقتصادی بهشمار میآیند. بنابراین، نیاز به سیاستگذاریهای مؤثر و تشویق به پذیرش سیاستهای حمایتی از زنان در راستای ارتقای حضور و تاثیر آنان در اقتصاد ضروری است.
در نهایت، توانمندسازی زنان و فراهم کردن محیطی برابر و حمایتی میتواند به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی جوامع کمک کند. زنان نقشی حیاتی در شکلگیری آینده اقتصادی بازی میکنند و تأکید بر برابری جنسیتی میتواند به ایجاد جهانی بهتر و برخوداری تمام اقشار جامعه از فرصتهای برابر منجر شود.