خلاصه:
فرسودگی شغلی دائما به شما احساس خستگی، آزردگی، ناکافی بودن و قدر دانسته نشدن می دهد و در سطوح بالاتر می تواند به این معنا باشد که شما در شغل مناسبی نیستید.
سوالی که مطرح می شود، این است: چگونه تشخیص می دهید که فرسودگی شغلی در حال گفتن این موضوع است که شغل خود را ترک کنید؟
شش آیتم کلیدی برای عدم تعادل وجود دارد که اگر در محیط کار با آنها مواجه شدید، احتمال بروز و تشدید فرسودگی شغلی را در شما افزایش می دهند.
1. اول: حجم کاری شما
آیا به صورت مزمن احساس می کنید حجم کار بیشتر از ظرفیتتان است؟ و آیا امکان استراحت و ریکاوری برایتان وجود دارد؟
2. دوم: تشخیص عدم کنترل
آیا استقلال کاری، دسترسی به منابع و اطلاعات و مشارکت در تصمیم گیری ها را ندارید؟
3. سوم: پاداش ها
آیا پاداشهای بیرونی و درونی ای که از شغلتان دریافت می کنید با میزان تلاش و زمانی که برای انجام کارتان می گذارید مطابقت دارد؟
4. چهارم: جامعه ارتباطی
آدم هایی که در محیط کار با آنها ارتباط دارید چه میزان حمایت کننده و قابل اعتماد هستند؟
5. پنجم: عدالت
آیا باور دارید که در محیط کار با شما عادلانه و منصفانه رفتار می شود؟
6. در نهایت : ارزش ها
آیا ارزش های شما با ارزشهای شرکت و مدیران آن مطابقت دارد؟
با دانستن این دلایل و در نظر گرفتن اینکه واقعا چه کارهایی می توانید برای ایجاد تغییر انجام دهید، میتوانید به یک نتیجه عینیتر در مورد اینکه آیا میتوانید آنها را عملی کنید یا اینکه زمان ترک کار فرا رسیده است، برسید.
متن اصلی:
غبار فرسودگی شغلی محیط اطراف شما را احاطه کرده است: شما دائما خسته و آزرده هستید و احساس ناکافی بودن و قدر نادیدن دارید. تک تک اعضای وجودتان می خواهند که کارتان را ترک کنید، اما آیا این بهترین تصمیم ممکن است؟ تحقیقاتی وجود دارد که می تواند به شما در تشخیص اینکه آیا می توانید شغل فعلی خود را نجات دهید یا اینکه عدم تطابق بین شما و موقعیت فعلی شما آنقدر زیاد است که باید به دنبال شغل جدیدی باشید، کمک کند اما درنهایت فقط خودتان هستید که می دانید در شرایط فعلی چه چیزی صحیح است.
مدلهای مختلفی که مطابق با تایید سازمان بهداشت جهانی تشخیص رسمی پزشکی هستند وجود دارد که می توانند در تعیین و پیش بینی فرسودگی شغلی کمک کننده باشند. این مدلها که به نام مدل ناحیه های زندگی کاری (برگرفته از تحقیقات کریستینا ماسلاخ و مایکل پی لیتر از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و دانشگاه آکادیا) معروف هستند شش ناحیه ای که در آن عدم تعادل را تجربه می کنید و در نهایت منجر به فرسودگی شغلی می شود را شناسایی می کند. به عنوان یک مربی مدیریت زمان، مواردی را دیده ام که برخی از افراد توانسته اند با اجرای تغییرات مثبت در یک یا چند مورد از این زمینه ها با خوشحالی در موقعیت شغلی فعلی خود باقی بمانند در حالی که برخی دیگر از افراد متوجه شدند که عدم تطابق هنوز خیلی زیاد است و تصمیم گرفتند از شغل فعلی شان عبور کنند.
در اینجا شش حوزه ای که می توانند منجر به فرسودگی شغلی شوند و راه حل اینکه چگونه می توانید برای درمان هر یک از آنها تلاش کنید، آورده شده است:
1. حجم کاری: زمانی حجم کاری متناسب با ظرفیت شماست که می توانید کار خود را به طور موثر انجام دهید، فرصت هایی برای استراحت و ریکاوری داشته باشید و موقعیت رشد و پیشرفت حرفه ای پیدا کنید. اگر شما به طور مزمن احساس فشار کاری بیش از حد می کنید، یعنی فرصتی برای بازگرداندن تعادل وجود ندارد.
برای تشخیص میزان استرس در حجم کاری خود، ارزیابی کنید که در زمینه های کلیدی: برنامه ریزی حجم کاری، اولویت بندی کارها، واگذاری وظایف، نه گفتن و کنار گذاشتن ایده آل گرایی چقدر خوب عمل میکنید. اگر یک یا چند مورد از این کارها را انجام نداده اید، سعی کنید در این زمینه ها پیشرفت کنید و سپس ببینید چه احساسی دارید. برای بسیاری از افراد، به ویژه کسانی که تمایل به راضی نگه داشتن دیگران دارند برخی از این تلاش های پیشگیرانه برای کاهش حجم کاری، می تواند به طور قابل توجهی احساس فرسودگی شغلی را کاهش دهد و فضایی برای استراحت و ریکاوری فراهم کند.
2. عدم کنترل درک شده: احساس عدم استقلال، عدم دسترسی به منابع و و اطلاعات و عدم امکان اظهار نظر در تصمیماتی که بر زندگی حرفه ای شما تأثیر می گذارد، می تواند برای سلامتی شما مخرب باشند. اگر احساس کردید که از کنترل خارج شده اید، یک قدم به عقب بردارید و از خود بپرسید: "دقیقاً چه چیزی باعث می شود که من هچنین احساسی داشته باشم؟" به عنوان مثال، آیا رئیستان در تمام ساعات شبانه روز با شما تماس می گیرد و به شما این احساس را می دهد که باید همیشه در دسترس باشید؟ آیا اولویتها در محل کارتان دائماً تغییر میکنند و باعث می شوند که هرگز نتوانید رشد کنید؟ یا اینکه آیتم های تاثیر گذار آنقدر زیاد و غیرقابل پیش بینی هستند که به سادگی امکان انجام موثر کارتان را ندارید؟
پس از خودتان بپرسید، چه کاری برای تغییر این وضعیت می توانید انجام دهید. آیا این امکان وجود دارد که در مورد این دغدغه با مدیر خود مذاکره کنید و برای پاسخ دادن به تماسها و پیامها را محدود به زمانی هایی خاص کنید تا مجبور نباشید تمام وقت پاسخگو باشید؟ آیا می توانید به توافق برسید که برخی از اولویت ها ثابت باقی بماند؟ یا اگر در مورد چیزهایی که نیاز دارید مذاکره می کنید، می توانید منابع بیشتری داشته باشید؟
بعد از اینکه که این حوزهها را در نظر گرفتید، ببینید چه کاری میتوانید انجام دهید تا بر محیط خود تأثیر بگذارید و اینکه چه چیزی فارغ از آنچه میگویید یا انجام میدهید تغییر ناپذیر است.
3. پاداش: اگر پاداشهای بیرونی و درونی ای که از شغلتان دریافت می کنید با میزان تلاش و زمانی که برای انجام کارتان می گذارید مطابقت نداشته باشد احتمالا احساس خواهید کرد که میزان دریفتی هان ارزش این میزان توان گذاشتن را ندارد.
در این موارد، شما باید به درون خود نگاه کنید و تعیین کنید که برای اینکه احساس قدردانی کنید دقیقا به چه چیزی نیاز دارید. به عنوان مثال، شاید شما نیاز دارید که درخواست افزایش حقوق یا ترفیع داشته باشید. شاید به دریافت بازخورد مثبت بیشتر یا معاشرت بیشتر با مدیرتان نیاز داشته باشید یا شاید لازم باشد از پاداش هایی که خودتان به وجود آورده اید، بهره مند شوید. با آزمون و خطا کشف کنید که چه پاداشی، کاری را که انجام میدهید برایتان ارزشمند میکند و اینکه آیا امکان دریافت مقدار بیشتری از این پاداش ها در محیط کاری فعلی شما وجود دارد یا خیر.
4. حلقه ارتباطی: چه کسانی اطرافتان هستند و با چه کسانی کار می کنید؟ چقدر این روابط حمایت کننده و قابل اعتماد هستند؟ در بسیاری از موارد شما نمی توانید همکاران و مشتریان خود را انتخاب کنید، اما می توانید پویایی را در روابطتان بهبود ببخشید. می تواند به همین سادگی باشد که وقت بگذارید و از دیگران بپرسید که روزشان چگونه می گذرد و واقعاً به صحبتهایشان گوش کنید. یا با ارسال یک ایمیل به کسی، از ارائه او قدردانی کنید و یا صحبت کردن در مورد موضوعی دشوار به صورت محترمانه و بدون قضاوت. فرسودگی شغلی می تواند مسری باشد، بنابراین برای ارتقای مشارکت فردی خود، باید روحیه افرادی که با آنها ارتباط دارید را تغییر دهید. اگر بعد از اینکه تمام این تلاشها را انجام دادید، متوجه شدید که دیگران نمی توانند بهبود یابند یا نمی خواهند روابطشان با شما را بهبود دهند، ممکن است بخواهید به تغییر شغل فکر کنید.
5. عدالت: به این فکر کنید که آیا معتقدید رفتار منصفانه و عادلانه ای با شما می شود یا خیر. به عنوان مثال، آیا شما به خاطر مشارکتهایتان مورد قدردانی قرار میگیرید یا دیگر مورد تحسین قرار میگیرند و یا اینکه اصلا کار شما مورد توجه قرار نمیگیرد؟ آیا تمدید مهلت انجام کار یا دسترسی به منابع اضافی به طور مکرر شمال حال دیگران می شود در حالی که شما از آن بی نصیب اید؟
اگر احساس می کنید که فقدان عدالت، فرسودگی شغلی شما را تشدید می کند، برای شروع با صحبت کردن کار را آغاز کنید. گاهی اوقات افراد از خطاهای خود آگاه نیستند و یا تا زمانی که شما خواسته های خود را مطرح نکنید اقدامی برایتان انجام نمی دهند. شما می توانید درخواست کنید که نامتان به عنوان مشارکت کننده در یک ارائه و یا همکاری کننده در تهیه منابع و .. مطرح شود و و اگر باز هم احساس کردید که جوابها به درخواستتان ناعادلانه به نظر می رسد، می توانید آن را به روشی مودبانه مطرح کنید: "من متوجه شدم که تیم شیکاگو یک هفته بیشتر از تیم ما فرصت دارد تا روی پروژه خود که در ابتدا قرار بود در همان تاریخ تحویل پروژه ما باشد، کار کند. آیا ممکن است به من کمک کنید تا بفهمم چرا این فرصت برای تیم ما نیز فراهم نیست؟"
6. عدم تطابق ارزش ها: اگر عمیقا برای چیزی ارزش قائل هستید که در شرکتتان وجود ندارد، انگیزه شما برای سخت کوشی و پشتکار به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. آرمان ها و انگیزه ها عمیقاً در افراد و سازمان ها ریشه دوانده اند. وقتی این فاکتور فرسودگی شغلی را ارزیابی می کنید، باید به دقت فکر کنید که چقدر برای شما مهم و ممکن است که ارزش های خود را با ارزش های سازمان تطبیق دهید.
همچنین در نظر بگیرید که آیا رهبران شرکتتان، ارزش های خود را تغییر داده اند یا خیر. به اطرافتان بنگرید و از خود بپرسید: رئیس، همکاران و سازمان چگونه تصمیم می گیرند و مبنای هزینه و سرمایه گذاری منابع چیست؟ آیا من احساس خوبی نسبت به این انگیزه های اساسی دارم؟ آیا به نظر می رسد آنها پذیرای تغییر هستند؟ اگر شما ارزشهای قوی ای دارید که متفاوت با ارزشهای افراد بانفوذ سازمان شماست، به نظر می رسد لازم است به دنبال موقعیتهای هماهنگتر باشید.
فرسودگی شغلی صرفا به معنای خستگی نیست بلکه یک مسئله چند وجهی است که نیازمند یک راه حل چند وجهی است. قبل از اینکه کار خود را ترک کنید، به این فکر کنید که دقیقاً چه چیزهایی باعث بروز فرسودگی شغلی در شما شده است و سعی کنید در آنها تغییراتی ایجاد کنید. اگر علیرغم همه تلاشهایتان، متوجه شدید که تغییرات کمی اتفاق افتاده است، با خود فکر کنید آیا ماندن در شغل فعلی منطقی است یا زمان ترک آن فرا رسیده است.
منبع: H.B.R
https://hbr.org/2019/07/6-causes-of-burnout-and-how-to-avoid-them?utm_medium=social&utm_campaign=hbr&utm_source=twitter&tpcc=orgsocial_edit
نویسنده: Elizabeth Grace Saunders