یکی از راه های آشنایی بیشتر در خصوص این مسئله مناقشه برانگیزرابطه علم و دین، مراجعه به کتابهای تالیف شده در این حوزه است. در ادامه به اختصار چند کتاب جهت مطالعه بیشتر معرفی میشود. در صورت علاقه مندی به این حوزه پیشنهاد میکنم در ادامه مطلب همراهون باشید.
اوون گینگریچ | ترجمه دکتر میثم توکلی بینا
اووِن گینگریچ نویسنده این کتاب، در سال ۲۰۱۳ در رشته سخنرانیهایی که نسخهی مفصلتر آن در کتاب سیاره خدا آمده است، به این مسئله میپردازد که آیا چیزی فراتر از علم فیزیک، یعنی متافیزیک، وجود دارد که بتواند تاثیری بر درک ما از جهان فیزیکی و به خصوص در ارتباط با این سیاره و ساکنانش داشته باشد؟ گینگریچ در پاسخ به این سوال در جایگاه خوبی قرار دارد. او که در خانوادهای منونیت متولد شده و رشد کرده است، همچنان به ایمان مسیحی وفادار است. گینگریج دوران حرفهای خود را در رصدخانهی اخترفیزیک اسمیتسونین که نزدیک هاروارد است، گذراند و در زمینهی پدیدههای خورشیدی و اختری به تخصص قابل توجهی رسید. حوزههای علاقهمندی گینگریچ کمکم گسترش یافتند و به تاریخ علم رسیدند؛ طوری که او اکنون در زمینهی کپلر و کوپرنیک کارشناس برجستهای است.
گینگریچ و هرمان از انجایی که علاقه زیادی به علم و ایمان مسیحیت داشتند با هم آشنا شدند و گاهی در کنفرانسهایی که ASA برگزار میکرد و سخنرانیهای مشترک داشتند. هرمان با درک کیفیت کار علمی گینگریچ و ارتباط آن را با ایمان، توانست بودجهی یک رشته سخنرانی دربارهی علم و دین را برای او فراهم کند. این دو از اواخر دههی ۱۹۸۰ تا اوایل دههی ۱۹۹۰ با هم به مسافرتهای زیادی رفتند تا گینگریچ فرصت پیدا کند دیدگاههایش را دربارهی علم و ایمان با مخاطبانی که هرمان ترتیب داده بود در میان بگذارد. ASA که اعضایش موّحدانی فعال در علم هستند و شبکهی موثری از این سخنرانیها دارد، صادقانه در اجرای علم ایمان دارد و فصلنامهای به نام دیدگاههایی دربارهی علم و ایمان مسیحی منتشر میکند.
گینگریچ در سال ۲۰۱۳ طی «سخنرانیهای هرمان» درک عمیقی که از جهان فیزیکی، تاریخ علم و دین مسیحیت داشت را با هم پیوند میزند. او در این اثر خود به کمک مثالهای تاریخی به ما نشان میدهد که درکمان از جهان تا چه اندازه تحت تاثیر دیدگاههای فرهنگی و دینی است. دستگاه مرجعیت علمْ خودبسنده و مستقل نیست، بلکه با دستگاه مرجعیت دین و فرهنگ همپوشانی دارد.
داستانی که گینگریچ میچیند فارغ از اینکه ترجیحات متافیزیکی خواننده چیست، داستان جذابی است که دلالتهای عمیقی برای مسئلهی مهم درک سیارهی خداوند دارد.
2. تکامل، نظریهای همچنان در بحران
مایکل دنتون | ترجمه زینب خدایی
استیو فولر فیلسوف اجتماعی آمریکایی، در معرفی این اثر میگوید:
« میان کتابهایی که در سالهای اخیر به نقد تکامل داروینی پرداختهاند، کتاب تکامل، نظریه ای همچنان در بحران اثر مایکل دنتون، بالاتر میایستد؛ زیرا کاری بیش از گردآوری ساده ی مجموعه ی کاملی از شواهد ـبا شروع از گیتی شناسی، از میان حیات زیستی تا منشا زبان انسانیـ که علیه نگرش کورکورانه و اینکرمنتالیست است، انجام میدهد. مطمئنا دنتون این کار را بسیار خوب انجام میدهد. اما موفقیت اصلی کتاب، ایجاد چهارچوبی برای این انتقاد برحسب پارادایمی جایگزین است؛ پارادایمی که مدیون رقیب بزرگ داروین، ریچارد اوون است. این پارادایم جدید پیشنهاد شده بر ایدهی اشکالزیستی گسسته یا "انواع" که بر پایه ی قوانین طبیعی هستند، پایه گذاری شده است. دنتون با دقت و وسواس بسیاری به بررسی شواهد نوداروینیسم در مقایسه با آنچه میتوان آن را «نواوونیسم» نامید، میپردازد. روی هم رفته، تکامل، نظریه ای همچنان در بحران کتابی است که من به هر دانشجو و یا حتی هر فرد معمولی ای که میخواهد بر حسب عبارات مثبت و علمی و خارج از جعبه سیاه داروین تفکر کند، توصیه میکنم.»
3. نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه ی معاصر
رابرت اشپیتزر | ترجمه میثم توکلی بیتا
در این اثر اشپیتزر نشان میدهد که نظریهی کیهان شناسی معاصر همبستگی بالایی با متون دینی دارد و در کنار شواهد و برهانهای دیگر اثباتی بر وجود خداوند آفریدگار است. از جمله نقاط مثبت این متن، متعارف بودن روش تحلیل و تصریح به آن است؛ یعنی نویسنده به روشنی منظور خود را از اثبات و روش خود بیان میکند. در زبان انگلیسی متون دیگری هم در همین راستا نوشته شده است اما اغلب آنها از نظر دقت و قوت تقریر فیزیکی یا فلسفی همپایهی این متن نیستند. اشپیتزر و همکاران او توانستند تقریر فنی دقیقی از هر موضوع پدید آورند و حتی به نظر میرسد در این کار تا حدی دچار افراط شده اند.
بخش نخست کتاب به کیهانشناسی میپردازد و بخش دوم به برهانهای فلسفی و بخش سوم به تعالی و امور عرفانی یا رازآلود. در این میان، انبوهی از مطالب که ممکن است گذرا به گوش علاقهمندان خورده باشد، به دقت موشکافی میشود و هشت فصل کتاب شکل میگیرد. یکی از نقاط مثبت این کتاب این است که به رویکرد فلسفهی تحلیلی مقید نشده است و در بخش آخر و قسمتی از بخش دوم رویکردی غیرتحلیلی را نیز به کار گرفته.
نباید فراموش کنیم از آنجایی که مباحث کتاب از دیدگاه مسیحیت طرح شده، بدیهی است تفاوتهایی با دیدگاه اسلامی داشته باشد. با این حال، دیدگاههای بسیار جالب و مشترکی وجود دارد که در واقع روح این کتاب است؛ مانند اینکه نویسنده جایگاه علم را با الهیات در نمی آمیزد و خداباوری را از راههای متافیزیکی مورد اعتماد میداند. همچنین این دیدگاه که خداوند را موجودی فرازمانی و ذاتا متعالی میداند که از هر جهت یگانه و غیر قابل توصیف است و تنها تبیین ممکن و سازگار از جهان موجود است؛ همچنین باور به ناتمامیتِ تبیین علمی که برخاسته از روش و رویکرد آن است. موقعیت علم بیش از مدلسازی و تبیین سازوکار نیست، در حالیکه خالق یگانه علت بنیادین همه ی سازوکارها و موجودات است و پاسخی به پرسشهای بنیادین از سنخ چرایی است.
جهت مطالعه بیشتر نقد و بررسی این کتابها و معرفی سایر کتابهای علم و دین به منابع اینترنتی زیر مراجعه کنید:
امیدواریم مطالب، برای شما مورد استفاده قرار گرفته باشد. در صورت علاقه به این مباحث پیشنهاد میکنیم از سایر پستها دیدن فرمایید.