بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ قوم طاهرزئی (طاهرزهی)
طایفه طاهرزئی از اقوام بلوچ ایرانی تبار هستند. که سال ها در منطقه بلوچستان جنوبی حکومت کرده اند. آنها نوادگان ملک حسن نوت ملقب به (گورگیچ) از حاکمان بلوچستان شرقی حدود سال های 1480تا 1500 میلادی اواخر دوره تیموریان حمله مغول در منطقه کوه های رخشان پاکستان (گرماپ-سند) هستند. همچنین طاهرزئی ها برادرزاده میر گوهرام نوت و نوادگان میر چاکر رند پادشاهان مبارز و مقتدر بلوچستان که در درگیری هایی با پادشاهان هندوستان به دهلی لشکرکشی و آن شهر را فتح کردند. که ملک بکر حسن نوت جد بزرگ ایل طاهرزئی که در آن هنگام جوان بود. فرماندهی قوای پیش قراول را بر عهده داشت. و تا مدت ها پادشاه هندوستان را مجبور به پرداخت خراج و مالیات کرد.
فرزندان ملک حسن نوت سال ها در منطقه گرماپ و سند بلوچستان که اکنون در مرز های سیاسی پاکستان قرار دارد حکمرانی میکردند. از چهره های برجسته این برهه از زمان (بالانچ و دودا) از اسطوره های بلوچستان می توان نام برد.
بعدها اجداد ایل طاهرزئی بنا به دلایلی مانندجنگ.خشکسالی.قحطی.شیوع بیماری و..... به کهیر در نزدیکی چابهار مهاجرت میکنند. و از زمان عامر بکر تا طاهر محمد در کهیر و گابریگ سکونت داشتند. و از حکام کهیر بودند. و از چهره های برجسته ی این دوران می توان به درک و سهراب شاهی خواهر زاده های میر جمک دغار حاکم بلوچستان غربی که مبارزات زیادی با اشغالگران پرتقالی داشتند نام برد. در این دوران اجداد ایل طاهرزئی به گیاوان رفت و آمد داشتند. که مهمترین رویداد این دوران درگیری با (سمه کیقباد) حاکم قدرتمند منطقه گیاوان که مقر حکومتی آن شهر لاکو (طاهرویی کنونی) بود می توان اشاره کرد. که بنا به شکایت مردم منطقه به درک شاهی(جد طاهرزئی) وی و برادرش سهراب شاهی به گیاوان لشکرکشی کرده و در جنگی خونین موفق به شکست و کشتن سمه کیقباد و بازگشت به گابریگ می شوند. محمد ظهری پدر بنیانگذار قوم طاهرزئی طاهر محمد (هوت طاهر) در دوره شاه سلیمان یکم (شاه صفی دوم) تا شاه سلطان حسین صفوی طی سالهای 1690تا1710 میلادی و 1070 تا 1100 شمسی دوره حمله بلوچ ها به کرمان در بلوچستان می زیست. بزرگان گرگیچ قبل از آمدن هوت طاهر محمد به گیاوان رفت و آمد داشته اند. طاهر محمد گرگیچ معروف به هوت طاهر بنیانگذار قوم و حکومت طاهرزئی در حدود سال های 1730 تا
1750 میلادی در جنوب غربی بلوچستان منطقه کهیر و گابریگ به دنیا آمد. دلیل معروف بودن طاهر محمد به هوت طاهر گرگیچ به دلیل این بود که از طایفه هوت و گرگیچ که طایفه های بزرگ بلوچ بودند بود هوت طاهر از بنت بلوچستان تا فین هرمزگان (زر آباد لیردف جاسک بشکرد سیریک میناب فین هنگام هرمز گچین بندرعباس) کنونی حکومت کرده است. حکومت هوت طاهر در دوره زندیه حکومت مرکزی وکیل رعایا کریم خان زند بوده است. در آن زمان حکومت ایران بر اساس ولایت ها و ایالت ها بوده و هر ایالت تقریباً خود مختار بوده اند و حتی ارتش خود را داشتند. زمانی که حکومت مرکزی که آن زمان شیراز بوده است به خطر می افتاد به کمک آنها میرفتند و از مرز های کشور نیز دفاع میکردند. هوت طاهر گرگیچ طی سفری درحدود سال های 1130شمسی به همراه برادرانش اسماعیل محمد و میرو محمد و پسر دایش محتاج گلمشاه به پایتخت وقت شیراز به دیدار وکیل رعایا کریم خان زند رفتند. کریم خان نام قبیله طاهر را از طاهر می پرسد طاهر جواب می دهد طاهرزئی کریم خان نام محل زندگی او را می پرسد طاهر جواب می دهد طاهر آباد (طاهروئی) کریم خان زند اضافه می کند که شما چگونه مردمانی هستید که خودتان طاهر و قبیله تان طاهرزئی و اسم منطقه تان طاهروئی است و اضافه می کند که زنان شما چگونه اند طاهر محمد جواب می دهد از زنان ما مپرس و از مردان ما بپرس که نترس و پرهیزگارند. سردار طاهر محمد در جنگ های بسیاری برای دفاع از مردم منطقه بلوچ و مرز های کشور شرکت کرده و فرمانده نظامی ایشان برادرشان میرو محمد و اسماعیل محمد که به شجاعت معروف بودند.
یکی از رخدادهای زمان طاهر محمد عبارت است از اینکه طبق معمول افرادی و یا قبیله ایی از دیگر مناطق به منطقه ایی حمله می کردند انبار و احشام مردم را غارت می کردند و با خود می بردند در حمله ای که گروهی از مناطق دیگری به گیاوان می کنند و ان گروه موفق می شوند اموال و احشامی از گیاوان با خود ببرند سردار طاهر محمد گرگیچ انها را تعقیب می کند و در محلی به نام (گلانی دفا) راه انها را می بندد و اموال و احشام را از انها پس می گیرد گلانی دف در بین راهی که گیاوان را به گوجگ و کریان متصل می کند قرار دارد در محل درگیری طاهر محمد با راهزنان آثارهایی از تکه های پاره سنگ به فاصله پنج تا ده متر وجود دارد که به انها گامهای طاهر محمد و یا گم گیج های طاهر محمد می گفتند و معروف بودند.
پس از هوت طاهر پیرداد طاهر حکومت را به دست گرفت. پیرداد معروفترین فرزند هوت طاهر بود که شجاعتش زبان زد خاص و عام است. ایشان حکومت پدر خود را ادامه داد حکومت سردار پیرداد طاهر تقریباً بین سالهای1170شمسی اوایل دوره قاجار بوده است. موسی کرمشاه برادر زاده رئیس پیرداد طاهر معاونت ایشان و مدیریت مناطق (میناب.بندرعباس.قشم) را بر عهده داشته است. تاجدین فرزند ارشد پیرداد طاهر است.
(جنگ تاسبر)
تاسبر دهکده ایی واقع در شمیل که بین میناب و بندرعباس قرار دارد (کرشها) که به زبان بلوچی تکلم می کنند و از قبایل بلوچ هستند در این منطقه زندگی می کنند.جنگ تاسبر بین پیرداد طاهر با عبدنبی محمد رخ می دهد یک نوشته تاریخی در این مورد از یک جهانگرد اروپایی به زبان انگلیسی وجود دارد که فعلا در دسترس نیست پیرداد طاهر و عبدنبی محمد در زمان اقا محمد خان قاجار که اولین شاه قاجار است می زیستند در زمان پیرداد طاهر و عبدالنبی محمد در بندرعباس نماینده ایی از سوی یکی از کشورهای خلیج عربی فعال بوده و در امر صدور خرما و مواد غذایی به کشور های خلیج عربی فعال بوده است پیرداد طاهر و عبدنبی محمد با نماینده کشور خلیج ارتباط نزدیک داشته اند. پیرداد طاهر به بندرعباس برای ملاقات نماینده دولت خلیج می رود و در زمان بازگشت از بندرعباس در تاسبر شمیل در خانه ایی منزل می گیرد پیرداد طاهر شمشیر خود را جهت صیقل به دست ساربانی که همراه او بوده می دهد تا شمشیر را نزد استاد ببرد و آن را صیقل دهد عبدنبی محمد که او را بین هشت تا نه اسب سوار همراهی می کردند از محل پیرداد طاهر مطلع می شود به طرف منزلی که پیرداد طاهر در آن بود می رود پیرداد طاهر با دیدن سواران و نزدیک شدن انها به خانه شمشیر معمولی که در آن خانه بود را بر می دارد با سنگی آن را صیقل می کند فردی از نیروهای عبدنبی برای دیدن پیرداد طاهر به طرف خانه می رود پیرداد طاهر او را با آن سنگ که مشغول صیقل شمشیر بود می زند و شخص می میرد و به طرف عبدنبی می رود عبدنبی و افرادش سوار بر اسبهای خود بوده اند عبدنبی مسلح به کلاه خود و زره بر بدن بوده است پیرداد طاهر هیکلی قوی و قامتی بلند داشته به طرف عبدنبی که سوار بر اسب بوده می رود پیرداد طاهر شانه و گردن عبدنبی را هدف می گیرد و ضربه را وارد می کند یکی از همراهان لوله تفنگ را جلوی شمشیر پیرداد طاهر می گیرد ولی کاری واقع نمی شود شمشیر به شانه عبدنبی برخورد می کند و از زرهی که عبدنبی بر تن داشته عبور می کند و عبدنبی را زخمی می کند و همزمان عبدنبی شانه و گردن پیرداد طاهر را هدف می گیرد و پیرداد طاهر کشته می شود.
پس از پیرداد طاهر علی پیرداد حاکم بی قید و شرط حکومت طاهرزئی بوده است. پس از علی پیرداد هوت کرمداد و هوت جلال و هوت یارمحمد ریاست قبیله طاهرزئی را به عهده داشته اند.
(جنگ کردر میناب)
این جنگ بین عبدنبی با علی پیرداد رخ می دهد در کردر میناب که منجر به کشته شدن علی پیرداد و زخمی شدن کرمداد علی می شود علی پیرداد حاضر به ترک گورخانه خود نمی شود زیرا یک بار یکی از افراد قبیله میر نزد علی پیرداد پناه می اورد و از دست افراد قبیله خود تحت تعقیب بوده و قصد بازگشت می کند در زمان بازگشت علی پیرداد یکی از برادران خود را به نام محمد پیرداد همراه وی می فرستد ان فرد عادت به کشیدن قلیون داشته و در محلی به منزلی می رود میرها از محل انها و حضورشان مطلع می شوند و به انها حمله می کنند که محمد پیرداد کشته می شود آن فرد به نزد علی پیرداد بر می گردد و علی پیرداد به آن شخص می گوید چرا برادرش را تنها گذاشته است.ان شخص در جواب علی پیرداد می گوید اگر شما هم بودید همین کار را می کردید از ان زمان معروف است که علی پیرداد قول می کند که گورخانه را هرگز ترک نکند. همانجا ایشان نیز کشته میشوند.
(قتل عبدالنبی محمد)
عبدالنبی به دست فردی به نام یارک شکری در گابریگ کشته می شود جریان به این شکل اتفاق می افتد که عبدالنبی برای گرفتن مالیات از یارک شکری دو نفر نزد وی میفرستد.یارک شکری حاضر می شود که مقداری پرداخت کند اما فرستاده های عبدالنبی مقدار بیشتری طلب می کنند که با هم درگیر می شوند و یارک شکری آن دو نفر فرستاده عبدالنبی را می کشد. و خبر ماجرا نزد عبدالنبی برده می شود.عبدالنبی خود شخصا تصمیم به قتل یارک شکری می گیرد و بیان میکند که من شخصا باید وی را به قتل برسانم.مردم به یارک شکری پیشنهاد می کنند که از محل خارج شود ولی او نمی پذیرد.و در محلی کمین می گیرد عبدالنبی جماز بر شتر به طرف منزل یارک شکری می رود یارک شکری از کمین گاه خود با تفنگ مارتی عبدالنبی را هدف می گیرد و شلیک می کند. عبدالنبی کشته می شود یارک شکری اظهار می دارد که عبدالنبی را برای خون پسر عمویم پیرداد طاهر و علی پیرداد کشته ام یارک شکری بعد از کشته شدن عبدالنبی در منزل خود به دست افراد عبدالنبی کشته می شود.
(شجره نامه قوم طاهرزئی)
طاهر»»»محمد»»»ظهری»»»تاجو»»»درک»»»»شاهی»»عامر»»»بکر»»»حسن»»»نوت»»»نوت بندگ»»»ابراهیم