نگاهم تنهایی را فریاد زد
زبانم، کلامم را، پس
دهانم تاخته به من
من را فریاد میزند
من، چشمانش را دزدیده بود
شاید برگشت
شاید یافت من را
من را ، بی من
من ، تنهایی را فریاد زد
من بود و دیگر هیچ نبود
هیچ من بود،من هیچ