از دور کسی رو دیدم فکر کنم توکویامی بود وقتی ب ما رسید گفت ( بچه ها انسان ها به ما حمله کردن)
شین ( چند نفر بودند؟)
توکویامی ( 20 نفر )
شین ( چی کار کنیم لیوای ( لیوای ارشدمونه ))
لیوای ( اول به گروه ایاتو و کانکی بگو بعد مقاومت می کنیم )
شین گفت ( نظر تو چیه تائوکو ؟)
من ( خوبه )
تئو( چرا کسی نظر منو نمی خواد )
توکویامی ( چون تو نخودی )
و بعد توکویامی و تئو دعوا کردن.
لیوای ( بس کنید )
و همه ساکت شدند.
طبق دستور لیوای به ایاتو و کانکی خبر دادیم و کمی مبارزه کردیم تا مبارزه تموم شد
ما بردیم ولی تئو زخمی و نزدیکه که بمیره
تئو رو سریع بردیم جای هیتوشی .
چند روز بعد
لیوای ( تائوکو ازاین مبارزه چی فهمیدی ؟)
من گفتم ( نباید سر به سر شین و تئو و تو وتوکویامی گذاشت )
لیوای ( دیگه )
من (پست دیدبانی و تصمیمات خیلی ........)
هنوز حرفم تموم نشد که شین اومد و گفت ( رییس اومد )
همه رفتیم به جایی که رییس اومده بود به جز تئو .
اسم رییس بخش کاتاشی بود
کاتاشی هم به تیم ما پیوست
الان کاتاشی لیوای و شین و هیتوشی و کانکی و ایاتو و توکویامی و من عضو تیم A هستیم
لایک وفالو یادت نره
خداحافظ