تائوکو اشیکاگا
تائوکو اشیکاگا
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

زندگی عجیب من ( قسمت اول )

سلام

زززییییننننگگگ

از خواب بیدار شدم الارم گوشیمو قطع کردم

این خونه ی من  (توی خانه)
این خونه ی من (توی خانه)
بیرون خانه
بیرون خانه


از اتاق رفتم بیرون توکویامی دیدم ( من و تیم A توی یک خونه زندگی میکنیم )

من ( سلام صبح بخیر )

توکویامی ( صبح چی ؟ سلام چی؟سریع باش بریم مدرسه)

من ( مگه تو ی جنگ نبودیم ؟)

کاتاشی از پشت سرم اومد و گفت ( الانم هست ! و منظورش از مدرسه UA هست .)

کاتاشی ادامه داد ( چون نمیشه اینجا درس خوند و ما امید واریم جنگ زودتر تموم بشه , ولی باید مواظب تحصیل اونها هم باشیم . بخاطر همین دو تا عضو جدید داریم که مارو میبره اونجا )

بعدبه در نگاه کرد و گفت بیا تو و ادامه داد ( این شین داداش دوقلو جین )

شین ( قدرت رفتن به جهان های دیگر)
شین ( قدرت رفتن به جهان های دیگر)

جین ( سلام من جین فوجیوارا )

کاتاشی ( و برادر کوچک تر, اوشو فوجیوارا )

اوشو ( قدرت بال و کنترل پر ها و میتونه از پرها مثل دستگاه شنود استفاده کنه ( اگر پر هاش تموم بشه ظرف 2 روز دوباره پر در میاره ))
اوشو ( قدرت بال و کنترل پر ها و میتونه از پرها مثل دستگاه شنود استفاده کنه ( اگر پر هاش تموم بشه ظرف 2 روز دوباره پر در میاره ))

اوشو ( سلام من اوشو فوجیوارا هستم )

من ( سلام من تائاکو اشیکاگا هستم)

بعد با بقیه سلام کرد



کمی بعد من و توکویامی و شین و جین هیتوشی و اوشو و تئو به UA رفتیم .



همان روز در UA

من به یکی خوردم

میدوریا
میدوریا

میدوریا ( اه ببخشید !)

من ( اه اشکلالی نداره ) و دستشو گرفتم .

میدوریا ( وای ببخشید من دانش اموز کلاس ای 1 میدوریا ایزوکو هستم شماها باید دانش اموزای دنیای دیگه باشید ؟)

من ( بله درسته )

وارد مدرسه شدیم



مدرسه تموم شد

درحال برگشت به خونه بودیم که یک دفه ایزاوا سنسی

شوتا ایزاوا
شوتا ایزاوا

ایزاوا سنسی چند تا ازمون از ماها گرفت و بالاخره رسیدیم خونه



خداحافظ اگر خوشتون اومد مثل دفعه های قبل با لایک و فالو بهم انرژی بدین


زندگیمدرسهمای هیرو اکادمیقدرتاوشو
من یک : ارمی ( بی تی اس) اتاکو و عضو در : اپارات ویرگول و تاو بیو و من یک enfg واقعی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید