ویرگول
ورودثبت نام
عرفان آدیگوزلی
عرفان آدیگوزلی
خواندن ۱۰ دقیقه·۲ ماه پیش

ترنس مک‌نالی

ترنس مک نالی نمایشنامه نویس، نویسنده کتاب، و فیلمنامه نویس آمریکایی بود.

مک‌نالی از اعضای کمپانی «رامشگران تئاتر آمریکا»"the bard of American theater" و «یکی از بزرگترین نمایشنامه‌نویسان معاصری که دنیای تئاتر تاکنون تولید کرده است» توصیف می‌شود.

مک نالی با پیشینه کاتولیک ایرلندی 3 نوامبر 1938 متولد شد. والدین او یک کبابی و بار کنار دریا به نام باشگاه پلیکان اداره می کردند، اما پس از اینکه طوفان این مؤسسه را ویران کرد، خانواده برای مدت کوتاهی به پورت چستر در نیویورک، سپس به دالاس در تگزاس، و در نهایت به کورپوس کریستی در تگزاس نقل مکان کردند. مادر مک نالی علیرغم دوری‌اش از شهر نیویورک، از موزیکال های برادوی لذت می بردند. هنگامی که مک نالی هشت ساله بود، والدینش او را به دیدن فیلم Annie Get Your Gun، با بازی اتل مرمن، بردند و در یک سفر بعدی، مک‌نالی، گرترود لارنس را در فیلم «The King And I» دید. مک نالی بعداً گفت: "وقتی فیلم On the Town را با فرانک سیناترا و جین کلی و ژول مونشین با کشتی استیتن آیلند و ساختمان امپایر استیت دیدم، گفتم: "من می خواهم اینجا زندگی کنم. من هرگز از این کار پشیمان نشده‌ام.»

در دبیرستان مک‌نالی در راستای تشویق های یک معلم انگلیسی با استعداد، مورین مک‌الروی (1913-2005) ، به نویسندگی روی آورد.

او در سال 1956 در کالج کلمبیا ثبت نام کرد. در آنجا بیشتر با شکسپیر آشنا شد و از آثار او لذت برد. او به انجمن سر گرازها پیوست و نمایشنامه های سالانه دانشگاه کلمبیا را نوشت که با عواملی مثل همکار ادوارد ال. کلبان به عنوان آهنگساز و کارگردانی مایکل پی‌کان بود.

او در سال 1960 با مدرک لیسانس فارغ التحصیل شد. با عضویت در انجمن Phi Beta Kappa در سال 1961، مک‌نالی توسط جان اشتاین‌بکِ رمان‌نویس، استخدام شد تا به دو پسر نوجوان خود آموزش دهد، زیرا خانواده اشتاین‌بک در سفر دریایی به سراسر جهان سفر می‌کردند. اشتاین بک از مک نالی خواست تا نمایشنامه موزیکال « Here's Where I Belong»، با اقتباس از رمانEast of Eden بنویسد.

پس از فارغ التحصیلی، مک نالی به مکزیک نقل مکان کرد تا بر روی نویسندگی خود تمرکز کند، و یک نمایشنامه تک پرده ای را تکمیل کرد که برای تولید به استدیو «شاعران(رامشگران) تئاتر آمریکا» در شهر نیویورک فرستاد. در حالی که این نمایش توسط مدرسه بازیگری رد شد، استودیو تحت تأثیر فیلمنامه قرار گرفت و مک‌نالی به عنوان مدیر صحنه استودیو دعوت شد و این باعث شد تا بتواند دانش عملی تئاتر را به دست آورد. اولین نمایشنامه تمام‌قد او، This Side of the Door، به نبرد اراده‌های پسری حساس با پدر مستبدش می‌پردازد و در سال 1962 همین استدیو تولید شد، با حضور استل پارسونز جوان با شروع حرفه‌ای که هم آف برادوی و هم برادوی را پوشش می‌داد، نمایشنامه‌هایی نوشت که علیه ویتنام فریاد می‌زد، پویایی‌های کهنه خانواده را به سخره می‌گرفت، آداب و رسوم جنسی را هجو میکرد و به بخشی از جنبش اعتراضی اجتماعی دهه 1960 و اوایل دهه 1970 تبدیل شد.

در سال 1964، نمایشنامه بعدی او And Things That Go Bump in the Night، همجنس گرایی را کاملاً روی صحنه برد که خشم منتقدان تئاتر محافظه کار نیویورک را به همراه داشت. درِ تئاتر رویال، در برادوی باز شد و به طور کلی نقدهای منفی داشت. این نمایش به بررسی پویایی روانی-اجتماعی اضطراب می پردازد که باعث می شود فرد به طور پیشگیرانه و تدافعی دیگران را به ایجاد مشکلاتی متهم کند که در واقع ناشی از ناامنی خود اوست. مک نالی بعداً گفت: "اولین نمایشنامه من، And Things That Go Bump in the Night، یک شکست بزرگ بود. من مجبور شدم از اول شروع کنم."

نمایشنامه Next که تحسین اولیه را برای او به ارمغان آورد به کارگردانی الین می و با بازی جیمز کوکو ساخته شد، که درباره‌ی یک تاجر متاهل و میانسال است که به اشتباه به نیروهای مسلح فراخوانده شده است.

نمایشنامه Botticelli(1968) به دو سرباز آمریکایی می‌پردازد که در جنگل نگهبانی می‌دهند، در حالی که یک بازی از نام‌های بزرگ تمدن غرب می‌سازند.

نمایشنامه Cuba Si! (1968) اهانتی را که بسیاری از آمریکایی ها نسبت به ایده انقلاب احساس می کنند، هجو می کند، اگرچه ایالات متحده خود از یک انقلاب زاده شده است.

نمایشنامه Where Has Tommy Flowers Gone? (1971) او در حالی که برای ناکارآمدی محکومیت جنبش جوانان آمریکا مبنی بر "منفجر کردن این کشور تا بتوانیم همه چیز را از نو شروع کنیم" عزاداری می کند، جشن می گیرد.

مک نالی به کمدی و مسخره روی آورد و با Noon(1968) شروع شد که حول پنج غریبه می چرخد ​​که توسط یک آگهی شخصی به آپارتمانی در منهتن پایین کشیده می شوند.

نمایشنامه Bad Habits که اتکای آمریکایی‌ها به روان‌درمانی را تمسخر می‌کند، در سال 1971 در تئاتر جان درو در ایست همپتون نیویورک با بازی لیندا لاوین به نمایش درآمد. در سال 1974 بهBooth Theatre در برادوی منتقل شد و جایزه Obieرا دریافت کرد.

پس از زندگی کوتاه مدت در هالیوود، او به شهر نیویورک بازگشت و با باشگاه تئاتر منهتن رابطه هنری برقرار کرد. گسترش سریع ایدز اساساً نوشته های او را تغییر داد.

اولین موزیکال او در برادوی The Rink در سال 1984 بود. در سال 1990، مک نالی برنده جایزه امی برای بهترین نویسندگی در مینی سریال برای Andre’s Mother شد، درام درباره زنی که با مرگ پسرش بر اثر ایدز کنار آمده.

مک نالی با Kiss Of The Spider Woman (بر اساس رمانی از مانوئل پویگ) در سال 1992 به صحنه موسیقی بازگشت و با کاندر و اب در فیلمنامه ای همکاری کرد که رابطه پیچیده بین دو مرد را که با هم در زندانی در آمریکای لاتین زندانی شده اند را بررسی می کند. او در سال 1997 با استفن فلاهرتی و لین آرنس در فیلم Ragtimeهمکاری کرد، اقتباسی موزیکال از رمان E. L. Doctorow، که داستان کوالهاوس واکر جونیور، موسیقی‌دان سیاه‌پوستی را روایت می‌کند .در این موزیکال شخصیت های تاریخی مانند هری هودینی، بوکر تی واشنگتن، جی پی مورگان و هنری فورد نیز حضور دارند. Ragtime اجرای برادوی خود را در 16 ژانویه 2000 به پایان رساند.

در سال 2000، مک نالی با آهنگساز و ترانه سرا دیوید یازبک برای نوشتن موزیکال The Full Montyکه توسط جک اوبراین کارگردانی و جری میچل طراحی شده بود، همکاری کرد. اولین نمایش آن در The Old Globe Theater بود و سپس به تئاتر یوجین اونیل در برادوی منتقل شد. بازیگران شب افتتاحیه شامل پاتریک ویلسون، آندره دی شیلدز، جیسون دانیلی، کاتلین فریمن، امیلی اسکینر و آنی گلدن بودند.

مک‌نالی در چندین اپرای جدید آمریکایی همکاری کرد. او لیبرتو برای Dead Man Walking، اقتباسی از کتاب خواهر هلن پرژین، با موسیقی جیک هگی نوشت. این اپرا در سال 2000 در اپرای سانفرانسیسکو به نمایش درآمد و متعاقباً دو ضبط تجاری و بیش از 40 تولید در سراسر جهان دریافت کرد که آن را به یکی از " موفق ترین اپرای آمریکایی در دهه های اخیر تبدیل کرد."

در سال 2001، مک‌نالی با نمایش موزیکال The Visitفرآیندی 15 ساله را به سمت برادوی آغاز کرد. موسیقی آن توسط جان کاندر و شعر توسط فرد اب نوشته شده بود. The Visitبرگرفته از طنز سال 1956 فریدریش دورنمات، داستان بیوه‌زنی است که ثروت هنگفتی جمع کرده و برای انتقام از روستائیانی که در جوانی او را تحقیر می‌کردند، به شهر خود بازمی‌گردد.

در سال 2004، کمپانی تئاتری Primary Stages آف برادوی، نمایش سندروم استندال از مک نالی را بر روی صحنه برد کرد، که به گفته مک نالی به بررسی "چگونه هنر می تواند از نظر احساسی، روانی و اروتیک بر ما تاثیر بگذارد." می‌پردازد.

نمایش Mothers And Sons با بازی تاین دالی و فردریک ولر در برادوی در تئاتر جان گلدن افتتاح شد. در ژوئن 2013 در Bucks County Playhouse (پنسیلوانیا) به نمایش درآمد. این اجرا همچنین اولین باری بود که در آن یک زوج همجنس گرا با ازدواج قانونی در برادوی به تصویر کشیده شدند.

نمایش Fire and Air برای اولین بار آف برادوی در 1 فوریه 2018 به نمایش درآمد. این نمایشنامه به بررسی تاریخ Ballets Russes، شرکت باله روسی، با تمرکز ویژه بر سرگئی دیاگیلف، امپرساریو باله و واسلاو نیژینسکی، رقصنده و طراح رقص می پردازد.
در ژوئن 2019، به مناسبت پنجاهمین سالگرد شورش های استون وال، رویدادی که به طور گسترده به عنوان نقطه عطفی در جنبش مدرن حقوق دگرباشان جنسی تلقی می شود، کوئیرتی او را یکی از "افراد پیشرو که به طور فعال تضمین می کنند جامعه به سمت برابری، پذیرش و کرامت حرکت می کند" نام برد.

زندگی حرفه‌ای او شش دهه طول کشید و نمایشنامه ها، موزیکال ها و اپراهای او به طور معمول در سراسر جهان اجرا می شدند. او همچنین فیلمنامه، تله تئاتر و خاطره نوشت. او که در جنبش‌های تئاتر منطقه‌ای و آف برادوی و همچنین در برادوی فعال بود، یکی از معدود نمایشنامه‌نویسان نسل خود بود که با موفقیت از آوانگارد به به جریان بدنه رسید. او از سال 1981 تا 2001 نایب رئیس شورای انجمن نمایشنامه نویسان بود.

مک‌نالی پنج جایزه تونی دریافت کرد. او برنده جایزه تونی برای بهترین نمایش برای نمایش هایLove! Valour! Compassion! و Master class شد.همچنین جایزه تونی برای بهترین کتاب موزیکال برای Kiss of the Spider Woman و Ragtime، و جایزه تونی 2019 را برای یک عمر دستاورد دریافت کرد.

او در سال 1996 وارد تالار مشاهیر تئاتر آمریکا شد و همچنین جایزه یک عمر دستاورد انجمن دراماتیست ها در سال 2011 و جایزه یک عمر دستاورد لوسیل لورتل را دریافت کرد. او در سال 2018 به آکادمی هنر و ادبیات آمریکا که بالاترین نشان شایستگی هنری در ایالات متحده است، راه یافت. جوایز دیگر او شامل یک جایزه امی، دو جایزه گوگنهایم، یک جایزه راکفلر، چهار جایزه درام دسک، دو جایزه لوسیل لورتل، دو جایزه اوبی، و سه جایزه هال-وارینر بود.

او بر اثر عوارض ناشی از کرونا در 24 مارس 2020 در بیمارستانی در فلوریدا درگذشت.

موضوعات آثار وی:

روابط انسانی: مک‌نالی به پیچیدگی‌های روابط انسانی، به ویژه بر عشق، خانواده و دوستی می‌پرداخت.

آثار او به شادی‌ها و غم‌های ارتباطات نزدیک می‌پردازند و آن‌ها را با عمق عاطفی و اصالت به تصویر می‌کشند.

مسائل LGBTQ+: به عنوان یک مرد همجنسگرا، مکنالی صدایی پیشگام در آوردن موضوعات LGBTQ+ به جلوی صحنه تئاتر آمریکایی بود.

نمایشنامه‌هایی مانند «ریتز»، «لب‌ها با هم، دندان‌های باز» و «عشق! شجاعت! شفقت!» به مسائل هویت، پذیرش و بحران ایدز می‌پردازند.

نظریات اجتماعی و سیاسی: نمایشنامه‌های مک‌نالی، موضوعات بازتاب‌های اجتماعی و سیاسی‌تر هستند، از جمله مبارزه با حقوق مدنی و تأثیر هنجارهای اجتماعی بر زندگی فردی. او از پلتفرم خود برای حمایت از جوامع حاشیه‌نشین استفاده می‌کرد، او روایات شخصی را با زمینه‌های سیاسی بزرگتر ترکیب می‌کند.

هنر و خلاقیت: اثر مک‌نالی به زندگی هنرمندان و ماهیت خلاقیت می‌پردازند."Master Class" که از زندگی خواننده اپرا ماریا کالاس الهام گرفته و "The Lisbon Traviata" است که برای علاقه‌مندان به اپرا ارائه می‌شود.

سبک و تکنیک‌های موجود در آثار وی:

رئالیسم: نمایشنامه‌های مک‌نالی، شخصیت‌های رئال دارند، با طراحی‌های طبیعی و دیالوگهای باورپذیر با ظرافت‌های گفتار روزمره.

کمدی سیاه و بذله‌گویی: نوشته‌های او شامل عناصر کمدی سیاه هستند. بذله‌گویی و دیالوگ‌های تیز مک‌نالی حتی در دراماتیک‌ترین نمایشنامه‌هایش نیز لحظاتی از طنز را می‌سازد، و مرز غم و طنز را حفظ می‌کند.

همچنین استفاده از گروه‌های بزرگ از بازیگران از ویژگی های بارز نمایشنامه های او هستند. از این ساختار به او امکان می‌دهد تا دیدگاه‌ها و صداهای مختلف را در یک اثر بررسی کند.

در نهایت مک‌نالی بر مشکلات و نیاز‌ها در روابط انسانی متمرکز بود. آثار ترنس مک نالی تأثیر عمیقی بر تئاتر آمریکا گذاشته است. توانایی او در آمیختن شوخ طبعی و دلشکستگی، پرداختن به مسائل اجتماعی با حساسیت، و خلق شخصیت های غنی، جایگاهی را برای او در میان نمایشنامه نویسان بزرگ قرن بیستم و بیست و یکم به ارمغان آورده است. مشارکت او در نمایش داستان‌های LGBTQ+ روی صحنه، راه را برای نسل‌های آینده نویسندگان و بازیگران هموار کرده است و تضمین می‌کند که تأثیر او برای سال‌های آینده محسوس خواهد بود.

روابط انسانیایالات متحدهمک نالی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید