ویرگول
ورودثبت نام
دست به قلم
دست به قلم
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

به پارک رفتن بعد از چند سال

امسال بعد از گذشت دو سال به پارکی رفتم که خیلی آرزو داشتم دوباره ببینمش.

اما نه تنها خوشحال نشدم بلکه دیگه نمیخوام ببینمش.

نمیدونم چه حکمتیه که همیشه اولین ها خیلی خوبن و بعد دیگه به درد نمیخورن . یادمه وقتی بچه بودیم قلم سوسک خریدیم تا از شر سوسک ها راحت شیم. اون موقع قلم سوسک تازه اومده بود و به محض خط کشی تمام سوسک های محترم کله پا شدن. سال های بعد هم قلم خریدیم اما یا محصول دیگه محصول نبود یا سوسک ها خیلی قوی شده بودند. خلاصه اینه دیگه . همیشه اولین محصول رو بخرید . این یک نصیحته باور کنید .

بگذریم و اما پارک ....

سری اول که پارک رو دیدم شب بود و زیبایی عجیبی در این پارک تازه تاسیس دیده میشد . گل ها ، شمشاد ها و درخت ها همه هرس شده و زیبا بودند . اما حالا درخت ها دیگه توی چشممون بودن . گلهای سرخ با اون خارهاشون لباسشون رو جر میدادن .

انگار صد سال کسی حتی یک سر قیچی هرس به سر و کله این گیاهان بد بخت نکشیده بود . امان از تنبلی.

یادمه صندلی های زیادی برای نشستن داشت . امت الان همشو کنده بودن. البته خب شاید علتش این باشه که باطن مردم اشکال داره و دزد هم تا دلت بخواد هست . خب حق دارن دیگه . بالاخره آهن نیم کت فروخته میشه . چوب نیم کت هم سوزونده میشه . دوربین مدار بسته هم نیرو میخواد و پول زیاد که نمیشه گذاشت . تازه تا پلیس بیاد کلی طول میکشه . بدون نیم کت هم بد نیست ، زمین خدا تا بخوای هست. همه جا زمین خداست .

خدا رو شکر از این وسایل ورزشی گذاشته بودن روی صندلی یکی از اون ها چند دقیقه ای نشستم. بوی گل کشیدن چند تا جوون میومد . ترسیدم بخوری بشم رفتم یک کم اونور تر نشستم. که یک موتوری اومد رد شد و چراغاش چشامو کور کرد.

همین طوری نیمه بینا نیمه کور بودم که چند تا نوجوون اومدن مثل بند باز ها یا شایدم میمون از این وسایل آویزون شدن تا خودی نشون بدن . منم رومو کردم اونور انگار اصلن ندیدمشون.

تصمیم گرفتم که پاشم برم خونه تا به جرم اومدن به پارک نابود نشدم.

خاطره اون پارک هم واسه همیشه از ذهنم پاک شد .

توی مسیر برگشت هم یک ماشین آشغالی انگار دنبالم راه افتاده بود تا با بوی آشغال ادبم کنه هر جا میرفتم اون جلوی من بود تا بوی بد آشغالو تو دماغم کنه.

خونه که رسیدم بوی گل و بوی آشغال و بوی دود گازوئیل ماشین سنگین ها حسابی روی من تاثیر گذاشته بود . شاید این طور نوشتنم هم بخاطر بوی آشغال ها باشه .

نصیحتی ندارم. فقط سعی کنید پیاده جایی نرید و حتما با هلیکوپتر شخصیتون برید . البته اگر دارید . ندارید هم مثل من از چند جهت بخوری میشید بزرگتر که شدید یادتون میره .

نظراتتون رو بنویسید تا تک تک جوابتون رو به شکل خیلی جالبی بدم. فقط اگه بد نوشتم ناراحت نشید .


سالنیم کتپارک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید