وقتی که میخواهند به پیشرفت جامعهای نگاه کنند، یکی از متغیرها آن است که به وضعیت زنان آن جامعه نگاه میکنند. اینکه زنان در چه سطح فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی هستند و چقدر ورود آنها به عرصههای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی راحت است و چه میزان از حضور آنها در این حوزهها وجود دارد. مثلاً شما وقتی به میزان زنان دانشجو در ایران نگاه میکنید که حتی گاهی از مردان بیشتر است، این نمادی از پیشرفت زنان در ایران تلقی میشود. یا وقتی به زنان شاغل و زنان باسواد و زنان عضو هیأت علمی و دارای مشاغل تخصصی نگاه میکنید، اینها میتوانند برای شما نمادی از پیشرفت یا عدمپیشرفت زنان یک جامعه باشند. خوشبختانه در این زمینهها وضعیت خوبی داریم و میتوانیم ادعا کنیم که زنان ما چند قدم از جایگاهی که داشتهاند، پیش آمدهاند و به جاهای خوبی رسیدهاند. اما یکی از دلایلی که باعث میشود تا زنان در برخی عرصهها حضور کمرنگتری داشته باشند، این است که چه بسا خود آنها چنین چیزی را نخواسته یا نمیخواهند. البته سوءتفاهم نشود؛ باید ماجرا را دقیق توضیح بدهیم. طبیعی است که در کلیشههای ذهنی جامعه، برخی مشاغل کاملاً مردانه دانسته میشوند یا مشاغلی که چندان برای زنان دلچسب نیست. شغلهایی چون مکانیکی و تعمیرات و... که شاغلان آنها با روغن و کثیفکاری و... روبهرو هستند. از دیرباز تا به امروز چنین شغلهایی را مناسب زنان نمیدانستند و کاملاً هم طبیعی بود؛ چرا که زنان به کثیفی و تمیزی حساسیت داشتهاند و منطقی بود که این شغلها برایشان مناسب نباشد. هرچند که حالا هم گاهی گزارشهایی کار میشود از مکانیکهای زن یا نجاران زن و... که این کلیشهها را میخواهند بشکنند و به شغلهایی که علاقهمند هستند، بپردازند. چه بسا در این زمینهها نیازهایی هم احساس شود. پیش از این کارآفرینی به نگارنده میگفت که واقعاً چه اشکالی دارد که ما متخصصان تأسیساتی زن داشته باشیم؟ وقتی از او علت را پرسیدم، پاسخ داد که غالباً وقتی مشکلات تأسیساتی برای خانوادهها پیش میآید، مردها در منزل تشریف ندارند و سر کار هستند و به همین دلیل کارشناسان این حوزه ناچارند شبها مراجعه کنند یا در کل مشکلات زیادی وجود دارد. اما وقتی کارشناس تأسیسات زن باشد، به راحتی میتواند به منزل مراجعه کند و مشکل خاصی وجود نداشته باشد؛ پس به همین نسبت ما نیازمند آن هستیم که کارشناسان زن در این حوزه هم داشته باشیم. اما از طرف دیگر، اجازه بدهید نقلی از بنیانگذار شرکت دوو را داشته باشیم. او در یکی از کتابهایش درباره قدرت زنان صحبت کرده بود، اما به این اشاره کرده بود که چرا زنان در شرکتهای بزرگ و جاهایی مثل دوو، سمتهای بالا ندارند. او اشاره میکرد که از نظر فنی و تخصصی، تفاوتی میان زنان و مردان وجود ندارد. اما زنان کرهای یکی از مشکلاتی که داشتند این بود: آنها به سختی کار میکردند و به جاهای خوبی هم میرسیدند. اما بعد از چند سال کار کردن وقتی که ازدواج کرده و تشکیل خانواده میدادند، کمکم جدیت کاریشان را از دست میدادند. آنها تصور میکردند که کارکردن تا زمانی که تشکیل خانواده بدهند کفایت میکند و حالا خانواده اهمیت و اولویت بیشتری دارد و در نتیجه هم سرمایهگذاریهای شرکت را از بین میبردند و هم باعث میشدند تا شرکت نگاه جدیاش به زنان کمتر شود و هم خودشان فرصتهای بیشتر را از دست میدادند. چه بسا که چنین نگاهی در بیشتر کشورها هم وجود داشته باشد و زنان، تا وقتی که درگیر زندگی مشترک نشدهاند، به پیشرفتهای شغلی ادامه میدهند و بعد از آن تصور میکنند که همین مقدار کافی است، درحالیکه هیچ مانعی برای پیشرفتهای بعدی وجود نداشته و ندارد. مثلاً در همین ایران خودمان، آیا برای هیأت علمی شدن زنان مانعی وجود دارد؟ یا برای مدیر شرکت شدن؟ یا برای مشاور ارشد شدن یا...؟ واقعاً مانعی وجود ندارد. با چنین نگاهی، میتوان ادعا کرد که اساساً بین دانش و توان اجرایی و فنی و تخصصی زنان و مردان تفاوتی وجود نداشته و ندارد. اگر هم جایی اشکالی وجود دارد، هم میتوان بخشی از آن را در کلیشههای رایج جستوجو کرد و هم بخشی را، در تداوم و ثبات قدم خود زنان مشاهده کرد. یکبار چنین بحثی در فضای شبکههای اجتماعی در گرفته بود که چرا حضور زنان در موقعیتهای ارشد روزنامهنگاری اینقدر کم است؟ من به شخصه هیچ دلیل فنی برایش سراغ نداشتم؛ چون اساساً اگر خانمی میخواست سردبیر شود یا دبیر سرویس و...، کسی نمیتوانست ممانعتی ایجاد کند؛ چنانچه مصداقهایی در این زمینه هم وجود داشت. پس بخشی از ماجرا را در عدمثباتقدم زنان باید جستوجو کرد؛ هرچند که نباید نسبت به کلیشههای رایج جنسیتی هم بیتفاوت بود. اما در نهایت، در ایران امروزمان نمادهایی که از حضور زنان وجود دارد، نمادهایی مثبت و افتخارآفرین. هرچند که بخش زیادی هم از زنان نخبه ما به هر دلیلی مهاجرت کردهاند. حالا شما آن بدنه مهاجرت کرده و این بدنه حاضر که دارند بهشدت کار و تلاش میکنند را هم در کنار هم بگذارید، به این نتیجه میرسید که در این حوزهها، زنان ایرانی واقعا پیش آمدهاند و واقعاً ثابت کردهاند که تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد؛ چیزی که چه بسا بشود توسعه فرهنگی و اجتماعی کشورمان را از آن نیز به نوعی برداشت کرد.