دست به قلم
دست به قلم
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

کاش می شد یک روز جای من بود


من یعنی بهتر بگم من و مادرم دچار مشکل بی اختیاری ادرار بوده و هستیم .

وقتی در دوران مدرسه بودم از این عارضه هیچ خبری نبود . اما یکی از پسر بچه ها در کلاسمان بی اختیاری ادرار داشت و هر بار شلوارش را در کلاس خیس می کرد و همین موضوع مانع درس خواندن او شده بود.

وقتی که بزرگ شدم و به مرز چهل سالگی رسیدم عارضه تکرر ادرار به سراغ خودم هم آمد .حس کنترل نکردن ادرار واقعا حس خیلی بدی است و انسان را پیش چشم دیگران خجالت زده میکند . از موارد دیگری که می شود به آن اشاره کرد عرق کردن ، ترس از دست دادن اعتبار و آبرو ، پرخاشگری و ... است.

چند ماه پیش یعنی در فصل زمستان - فصلی که سرما عامل تحریک کننده ی اصلی ادرار است- حال و روز خیلی بدتری داشتم ، یعنی دو دقیقه هم نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. البته بعد از یک مدت زمانی یاد گرفتم که باید یک و یا دو ساعت قبل از بیرون رفتن از خانه و محل کار آب و یا چای که یک محرک واقعی برای ادار است ننوشتم تا بتوانم کنترل ادرار را بیشتر کنترل کنم.

مادرم هم همین مشکل را دارد و برای حل مشکلش همیشه یک ساعت قبل از بیرون رفتن از خانه آب نمی خورد.

وقتی وارد مترو میشوم روی صندلی نمی‌نشینم و دائما می ایستم چون وقتی می نشینم فشار بیشتری را در مثانه ام احساس میکنم.

یکبار با مترو از محل ‌‌کار به سمت خانه می آمدم و خیلی شدید احساس ادرار داشتم . در یکی از ایستگاه ها، قطار کمی قبل از رسیدن به ایستگاه نگه داشت و وارد ایستگاه هم نشد . من هم که حس ریختن ادرار داشت اذیتم می‌کرد زنگ قطار را زدم. و به راهبرش گفتم آقا میشه زودتر حرکت کنید . راهبر با لحنی معمولی گفت : قطار دچار مشکل فنی شده است و تا چند دقیقه دیگر مشکل برطرف می شود . من هم دیدم نمی شود و عصبی شده بودم به راننده قطار گفتم : من مشکل ادراری دارم اگر راه نیفتید میریزه توی قطار .

و بعد اون به سرعت قطار حرکت کرد و در ایستگاه قرار گرفت.

این بود خاطره من .

#یک_روز_جای_من

بی اختیاری ادرارایزی لایفتکرر ادراریک_روز_جای_من
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید