از امام الرضا-علیه السّلام- روایت شده که فرموده اند:
« أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْقَاسِمُ بْنُ اَلْعَلاَءِ رَحِمَهُ اَللَّهُ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي اَلْجَامِعِ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ اَلْإِمَامَةِ وَ .. .
یعنی: « -عبد العزيز بن مسلم گويد:ما در ايام على بن موسى الرضا(عليه السّلام)در مرو بوديم،در آغاز ورود خود،روز جمعه در مسجد جامع گرد آمديم و در موضوع امر امامت كه مورد اختلاف فراوان مردم بود گفتگو كرديم و من شرفياب حضور سيد خود امام رضا(عليه السّلام)شدم و بررسيهاى مردم را در امر امامت به عرض او رسانيدم،تبسمى كرد و فرمود:اى عبد العزيز،اين مردم نادانند و از رأى و دين خود فريب خوردهاند،به راستى خدا عز و جل جان پيغمبر خود را نگرفت تا دين را براى او كامل كرد و قرآنى به او فرستاد كه شرح هر چيز در آن است،حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم بدان نياز دارند همه را در آن بيان كرده و فرموده(38 سوره انعام):«ما در اين كتاب چيزى را فرو گذار نكرديم» در سفر حجة الوداع كه آخر عمر پيغمبر بود نازل فرمود(3 سوره مائده):«امروز دين را براى شما كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را براى شما پسنديدم،تا دين شما باشد»امر امامت از(كمال دين خ ل)تمام نعمت است. پيغمبر از دنيا نرفت تا براى مردم همۀ معالم دين آنها را بيان كرد و راه آنان را بر ايشان روشن ساخت و آنها را بر جادۀ حق واداشت و على(عليه السّلام)را براى آنها رهبر و پيشوا ساخت و از چيزى كه مورد نياز امت باشد صرف نظر نكرد تا آن را بيان نمود،هر كه گمان برد كه خدا دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد كرده است و هر كه كتاب خدا را رد كند كافر است بدان،آيا مىدانند قدر و موقعيت امامت را در ميان امت تا اختيار و انتخاب آنان در آن روا باشد،به راستى امامت اندازهاى فراتر و مقامى والاتر و موقعى بالاتر و آستانى منيعتر و عمقى فروتر از آن دارد كه مردم با عقل خود بدان رسند يا با رأى و نظر خود آن را درك كنند يا به انتخاب خود امامى بگمارند. امامت مقامى است كه حضرت ابراهيم(عليه السّلام)پس از آنكه مقام نبوت و خلت را پا بر جا كرد بدان رسيد،اين امامت سومين درجه و فضيلتى بود كه خدايش بدان مشرف كرد و نامش را بوسيلۀ آن بلند نمود و فرمود(124 سوره بقره):«بدرستى كه من تو را براى مردم امام نمودم»خليل از شادمانى بدان عرض كرد:«و از ذريه و نژاد من هم»؟خدا تبارك و تعالى فرمود:«عهد و فرمان من بدست ظالمان نخواهد رسيد»اين آيه امامت هر ظالمى را تا روز قيامت باطل كرد و آن را مخصوص برگزيدگان پاك ساخت. سپس خداى عز و جل او را گرامى داشت و امامت را در ذريه و نژاد برگزيده او نهاد و فرمود(72 سوره انبياء):«اسحق و يعقوب را به او غنيمت بخشيديم و همه را شايسته نموديم و آنها را رهبرانى ساختيم كه به دستور ما هدايت مىكردند و كارهاى خير را به آنها وحى كرديم و بر پا داشتن نماز و پرداخت زكاة را و براى ما عابدان بودند»اين امامت هميشه در ذريۀ او بود و از هم ارث مىبردند قرن به قرن تا پيغمبر(صلّى الله عليه و آله) رسيد و خدا فرمود(68 سوره آل عمران):«به راستى سزاوارتر مردم به ابراهيم پيروان اويند و همين پيغمبر و كسانى كه گرويدند و خدا ولى مؤمنان است»اين مقام امامت به آن حضرت اختصاص داشت و به دستور خدا آن را به على(عليه السّلام)واگذارد آنچنان كه خداى تعالى آن را واجب كرده بود سپس به ذريۀ برگزيدۀ او منتقل گرديد كه خدا به آنها علم و ايمان داده طبق گفتۀ خداى عز و جل(56 سوره روم): «گفتند آن كسانى كه به آنها علم و ايمان داده شد هر آينه در كتاب خدا مانديد تا روز قيامت و اين روز قيامت است ولى شما ندانيد»آنها فرزندان على(عليه السّلام)هستند تا قيامت زيرا پس از محمد(صلّى الله عليه و آله) پيغمبرى نيست،اين نفهمها چطور براى خود امام مىتراشند با آنكه امامت مقام انبياء و ارث اوصياء است،امامت خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امير المؤمنين است و ميراث حسن و حسين است. به راستى امامت زمام دين و نظام مسلمين و عزت مؤمنين است امامت بنياد پاك اسلام و شاخه با بركت آن است،بوسيلۀ امامت نماز و روزه و زكاة و حج و جهاد درست مىشوند،غنيمت وصدقات بسيار مىگردند،حدود و احكام اجرا مىشوند،مرزها و نواحى كشور مصون مىشوند،امام حلال و حرام خدا را بيان مىكند و حدود خدا را بر پا مىدارد و از دين خدا دفاع مىكند و با حكمت و پند نيك و دليل رسا به راه خدا دعوت مىنمايد،».[تحف العقول/ ص698.].