Zahra.sh
Zahra.sh
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

واگرا

امروز فهميدم نوع تفكر من واگرا ست. البته همه شواهد و مدارك رو گذاشتم كنار همديگه و به اين نتيجه رسيدم. گفتن كسي كه هرلحظه يه ايده به ذهنش ميرسه ( كه لذوما ايده هاي خلاقانه و كاربردي ممكنه نباشن ) و تو هركدومم ميخواد سرك بكشه و انجامش بده داراي تفكر واگراست.

به گذشتم كه فكر كردم ديدم تو تايم هاي مختلف زندگيم چقدر هي ايده داشتم راجع به هر چيزي و توي هر كدوم از اين تايما چه ري اكشن هايي به ايده هام نشون دادم. بچه تر كه بودم يه سري چيزا به ذهنم ميرسيد ولي چون شبيهشون رو جلو چشمم نميديدم فكر ميكردم هرچه سريع تر بايد اون ايده رو از ذهنم بيرون كنم تا كسي مسخرم نكرده. يكم بزرگتر كه شدم ديگه متوجه اين موضوع شده بودم كه ايده هام مسخره نيستن ولي بلد نبودم چجوري بايد باهاشون برخورد كنم يا بايد چي كارشون كنم اصلا.

اين اواخر يكم دارم ياد ميگيرم كه ايده رو بايد چي كارش كرد. يه چيزي رو كه خيلي خوب ياد گرفتم اينه كه بايد فكر نكرد. يعني بايد زيادي بهش فكر نكرد. بايد رفت تو دل ايده و انجامش داد( در اين مرحله ديگه خيلي بايد بهش فكر كنيدا). يه چيزي ميشه ديگه بلاخره از انجام ندادنش كه بهتره.

ولي اگر شما هم مثل من هستيد اينجا تازه مشكل دو تا ميشه. دو تا كه چه عرض كنم يهو خيلي ميشه. تفكر واگرا باعث ميشه وسط ايده اوليه هي ايده هاي ديگه به ذهنت برسه. بعد چي ميشه؟ ميشه هميني كه الان من شدم. اون تايمي كه گفتم ايده هام ديگه به نظرم مسخره نبودن رو يادتونه؟ از همون موقع تا الان من بارها و بارها و بارها و .... ايده عوض كردم و هربار وسط ايده قبلي يه چيز ديگه به ذهنم رسيده كه انجام بدم.

حالا راه حلش چيه؟ در مقابل تفكر واگرا تفكر همگرا قرار ميگيره. كساني كه مدل فكر كردشون همگرا ست اينجورين كه يه ايده به ذهنشون ميرسه و تا اخرش ميچسبن به همون ايده و در مقابل همه چيز و همه كَس مقاومت ميكنن و به قول آذين بايد با كاردك از اون ايده جداشون كني.

راه حلش اينه كه شما بتوني يه چيزي بين واگرا و همگرا باشي. هم زندگي بر شما راحت تر ميگذره (تجربه كردم راضي بودم) و هم خلاق تر خواهيد بود ( اينطوري ميگن ).

شما بگين جزو كدوم دسته هستين و با ايده هاتون چي كار كردين؟

ايدهايده پردازيخودشناسياستارتاپكارافريني
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید