مرضیه منصف
مرضیه منصف
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

انتخاب رشته

یادمه سال سوم راهنمایی بودم و در شرف انتخاب رشته دبیرستان. نمرات خوبی را برای انتخاب رشته کسب کرده بودم و در همه رشته ها مجاز بودم. اما دبیر ریاضیم خانم سردشتی اصرار داشت که من رشته ریاضی رو انتخاب کنم. از اون طرف دبیر علوممون که اتفاقا اسمش خانم علومی بود، می گفت تو در رشته تجربی موفق خواهی بود، چون به درس علوم بسیار علاقه داشتم و نمراتم هم همیشه عالی بود و درضمن عاشق پزشکی هم بودم. خانم علوممون هم هروقت میگفت بچه ها کی میتونه این آزمایش رو انجام بده؟ دست من، حتی قبل از اینکه بدونم چه آزمایشیه بالا بود. بعضی بچه های کلاس هم بخاطر این کار منو خود-شیرین صدا میکردند.

اما یکی دیگه از علائق من رشته هنرستانی برق بود. شاید یکی از دلایل آن پسرانه بودن این کار از نظر من بود و اینکه من همیشه میخواستم باانجام دادن کارهای پسرانه توجه بیشتر پدرم رو که مثل خیلی از مردها پسر دوست بود ، را به خودم جلب کنم. شاید هم یکی دیگه از دلایل آن تعریفهایی بود که مادرم از پدر بزرگم که تکنسین برق کارخانه بود، میکرد. القصه همه اینها باعث شد که من برای اثبات توانایی های خود دررشته برق، به هردری بزنم و یکی از آن درها درست کردن دوشاخه برقی که سیم اتصالش قطع شده ، درست کردن المنت اطوی مادربزرگم و شاهکارهایی نظیر داخل کردن انواع و اقسام سیمها در پریز برق و به دنبال آن پریدن فیوز برق خانه پدری ، ترکیدن حباب لوستر اتاق نشیمن به دلیل اتصالی و سوختن و شکستن لامپ های متعدد و......بهتره دیگه ادامه ندم.

درنهایت این مسئله سبب شرطی شدن مادرم وهمه اعضای خانواده نسبت به قطعی برق شده بود به طوری که هرقطعی برق در هر زمان از شبانه روز را از چشم بنده حقیر می دیدند، به طوری که مادرم ضمن تذکرات موکد و مکرر به بنده پیرامون خطرات برق، به محض اینکه برق خانه به هردلیلی قطع می شد و یا فیوز برق میپرید ،بدون مقدمه ومعطلی هر جای خانه که بود فریاد میزد :

مررررررضییییییی باز چی کار کردیییییییی. و در آخر هیچ کدام از این هنرنماییهای من مثمر ثمر واقع نشد، و من مایوس از ادامه تحصیل در رشته برق به دلیل دوری هنرستان از خانه به همان رشته تجربی رضایت دادم .

پنج شنبه: ۲۹ اردیبهشت یک هزاروچهارصدویک


برقانتخاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید