یکی از مشکلات بیماران آفازی اختلال در زبان بیانی است که این اختلال خود را با علائمی مانند:گفتار ناروان،آگراماتیسم،کوتاه شدن طول گفته و پارافازی نشان می دهد.این اختلال به طور عمده در آفازی های ناروان مانند بروکا،ترانس کورتیکال حرکتی و گلوبال مشاهده می شود.
یکی از اهداف درمان و توانبخشی بیماران آفازی بهبود عملکرد زبان بیانی متناسب با شدت آفازی و وسعت و جایگاه ضایعه می باشد.
استخراج پاسخ کلامی اولیه از بیمار توسط درمانگر:درمانگر Action Picture را به بیمار نشان می دهد واز او می خواهد که بگوید چه اتفاقی در تصویر رخ داده است وبیمار به آن پاسخ می دهد مثلا“ در تصویر مردی است که یک جارو در دست دارد؛در این حالت درمانگر از بیمار می خواهد که بگوید مرد چه کار می کند وبیمار ممکن است بگوید مرد……جارو….
در مرحله دوم بیمارتوسط درمانگر تشویق می شودو پاسخ داده شده بیمار اصلاح می شود ودرمانگر می گوید :عالیه مرد داره جارو می کنه.
در این مرحله درمانگر به منظور افزایش پیچیدگی پاسخ اولیه از بیمار یک سوال دیگر با یک کلمه پرسشی می پرسد:مثلا“ چرا مرد جارو می کنه؟ که بیمار ممکن است با توجه به تصویر بگوید:خانوم…کمک…
در این مرحله درمانگر مجددا“ بیمار را تشویق میکند و دو پاسخ قبلی بیمار را با هم ترکیب می کند ویک جمله می سازد :مرد داره اتاق را جارو می کنه چون می خواد به خانومش کمک کنه
در این مرحله درمانگر از بیمار می خواهد جمله دوم را تکرار کند وبگوید وبیمار ممکن است بگوید :مرد…جاروکرد….کمک …خانومش.و درمانگر بیمار را تشویق می کند.
بعد از تشویق مجددا“ درمانگر از بیمار می خواهد که همان جمله کامل قبلی را تکرار کند.
یک روش درمانی است که برای تولید انواع جملات در بیماران آفازی که در سطح تک کلمه هستند استفاده می شود.اساس این روش این است که وقتی بیماران تولید جملات معینی را یاد می گیرند،قادر خواهند بود جملات دیگری را بر اساس آنها ولی با کلمات دیگر تولید کنند.
از یک تکلیف تکمیل داستان برای این روش استفاده می شود که به بیمار 8 ساختارمختلف جمله را آموزش می دهد.
دارای دو سطح است:در سطح اول درمانگر یک داستان را با جمله هدف می خواند و سپس سوالی را در مورد آن داستان می پرسد و بیمار همان جمله هدف داستان را تکرار می کند. در سطح دوم درمانگر داستانی را بدون جمله هدف می خواند و از بیمار در مورد آن داستان سوال می کند و او با جمله ساخت خودش جواب می دهد.
یک روش درمانی برای بهبود ساختار جمله در بیماران آفازی است.این روش درمانی عمدتا برای بیماران آفازی ناروان و بروکا است که مشکلات آگراماتیسم دارند.این روش درمانی،شامل آموزش ترتیب کلمات،بهبود ساختار جملات و آموزش حروف اضافه،حروف ربط و شناسه ها است.
تفاوت این روش درمانی با سایر روش های درمانی این است که روش های دیگر از سطح ساده شروع می شوند و به تدریج پیچیده می شوند ولی در این روش از جملات پیچیده شروع می شوند.هدف این روش این است که تولید جملات پیچیده توسط بیمار به صورت اتوماتیک تولید جملات ساده را تسهیل می کند.مثلا به بیمار آموزش داده می شود جملات مجهول تولید کند و جملات با زمان آینده تولید کند.
این تکنیک درمانی روی تولید فعل تمرکز می کند،و هدف آن تسهیل کلمه یابی هنگام تولید جمله است.بسیاری از بیماران آفازی در تولید جملات کامل مشکل دارند.مثلا الگوی فاعل+مفعول+فعل در جملات یک الگوی معمول در تولید جملات است.هدف از این روش این است که کلمات مرتبط با فعل را در یک جمله بازیابی کند.
بهبود کارایی ارتباطی و تولید جمله
افزایش قدرت تعمیم
ایجاد چالش برای بیمار برای اینکه قادر باشد جملات جدید تولید کند.
در این روش درمانگر یک فعل را به بیمار می گوید و از او می خواهد که با آن فعل هر چقدر می تواند جملات مرتبط و با معنی تولید کند و درمانگر هم جملات بیمار را اصلاح می کند و مجددا بیمار آن جمله را تکرار می کند و درمانگر جمله ای را که بیمار تولید کرد با کلمات پرسشی مانند:کجا؟چه وقت؟ چه چیز؟و …
در این روش هم بر اساس اصول درمان آفازی،باید از جملات کاربردی و روزانه بیمار استفاده کرد.
درمان زبان محدویت اجبار(CILT) که در بعضی منابع هم تحت عنوان درمان آفازی محدودیت-اجبار(CIAT )نامیده می شود که روش درمانی فشرده است که روی برون داد کلامی بیمار متمرکز است و بیمار مجبور می شود فقط از گفتار برای برقراری ارتباط استفاده کند و استفاده از سایر راهکارهای جبرانی برای برقراری ارتباط توسط بیمار مانند؛نوشتن و یا اشاره را محدود می کند.این روش ابتدا برای درمان مشکلات حرکتی در بیماران سکته مغزی تحت عنوان(CIMT ) به کار گرفته شد سپس در سال2001 برای اولین بار توسطPulvermuller بر روی ده بیمار آفازی مزمن انجام شد و نتایج نشان داد که درمان فشرده و کوتاه مدت آفازی می تواند بر عملکرد زبانی این بیماران موثر باشد.
1- اصل محدودیت: بیان می کند که چون بعد از سکته، بیمار از پایانه های آسیب دیده استفاده نمی کند، محدود کردن راهکارهای جبرانی منجر به استفاده ی مجدد از این پایانه ها می شود.
2- اصل فشردگی: تمرینات باید به میزان چند ساعت در روز و چند روز در هفته ارائه شود. این فشردگی تمرینات منجر به تقویت ارتباطات عصبی بین تکلیف و منطقه ی مغزی مربوطه می شود.
3- اصل شکل دهی : مطابق این اصل باید سختی فعالیت های ارائه شده به تدریج افزایش یابد.
4- اصل ارتباط: به این معنا است که مجموعه ی درمانی باید مرتبط با اتفاقات روزمره بیمار باشد.
این روش برخلاف سایر روش های درمانی موجود برمبنای توجه بیشتر به اصول نروپلاستیسیتی طراحی شده است. انجام تمرینات فشرده و تکراری در مدت زمان کوتاه، مرتبط بودن تمرین های درمانی با بافت ارتباطی روزمره ی بیمار، افزایش تدریجی سختی تمرین ها، تطابق فعالیت های درمانی با توانایی های کلامی بیماران و محدود کردن ارتباطات بیماران به برون داد کلامی، از مزایای این روش درمانی نسبت به سایر روش ها محسوب می شود. مطالعات انجام شده تاثیر مثبت این روش درمانی را روی ارتباطات کلامی افراد آفازیک ثابت می کند. تکنیک های تصویربرداری مغزی سازماندهی مجدد ساختارهای مغزی آسیب دیده را بعد از درمان با این پروتکل نشان داد .