چالش کتابخوانی طاقچه برای آذر ماه می نویسم!
عنوان اثر: کشتن کتابفروش
نویسنده: سعد محمد رحیم / خلیل شهبازی
یک رمان است دارای ۱۹۶صفحه
در رمان اسامی ذکر شده اسم های اصل اشخاص نیست به جز نام های که از شهر یا روستای کشور عراق ذکر می شود واقعی است نویسنده خودش یک روزنامه نگار است
کسی تماس می گرد که شما ادم با اعتماد واقعه بینی هستی که می توانی از تمام حقایق پرده برداری و یک ماه حقوق این روزنامه نگار را هم پرداخت می نماید تا ماجرای کشتن کتابفروش را بصورت زندگی نامه، کتاب، رمان بنویسد.
یک: رمان خیلی جالب و دل چسب بود اکسری خیال پردازی هایش شبیه واقعیت زندگی است زیاد از تصورات ذهنی دور نیست داستانش از جای شروع میشه که حالا یک شخص روزنامه نگار یا در بخشی مطبوعات کار می کند تا اینکه خبر کشته شدن مرد کتاب فروش به گوش او می رسد و آن کتاب فروش بنام محمود مرزوق است که در شهر بعقوبه زندگی می کرده در سال ۱۹۸۰ زندانی شد و در چکسلواکی رشته هنر گرایش نقاشی مدرک
کارشناسی گرفت راهی پاریس بعد ۱۹ سال برگشت کتابفروشی بزرگ و مجرای کشته شدن او، حالا این شخص که در مطبوعات کار می کند می خواهد بداند که مرزوق چطور ترور شده دلیل آن چیست؟ که البته با پشتبانی کسی دگر حقوق یک ماه برای پرداخت کرده تمام امکانات را فراهم مثل، معرفی اقای مصطفی کریم سه شخص دگر با یک خانم که می تواند کمک نماید به روشن شدن قتل مرزوق.
در جای این رمان راجع به سحر و جادو حرف می زند و کتابی دارد در این مورد «بنام سحر و جادو در قرن هفتم نوشته شده »
شخص دگر می خواهد بخرد این کتاب را ولی مرزوق می گوید جایز نیست حالا پول را بگرم ساعت دونیم شب کتاب را ببر با خود کنار فلان پول اول لخت شو بعد یک اجند از داخل کتاب می پردبیرون قمت کتاب را از شما می گرد می گوید ما با تمام افرادم در خدمت شما هستیم سروم، هیچ کسی نمی نمی توانند شما ببیند (پلیس، نگهبان، عاشق، معشوق مردم عادی).
دوم: در این بخشی از رمان، در دو مورد از لحاظی امنیتی کشور عراق صحبت می نماید از زبان محمود مرزوق برگرفته از دفتر یاد داشت اش، بیشتر شهر ها ناامن شدند از هنگان ورود و یا اشغال سربازان امریکای هر روز شاهد جنگ و کشتار در مکان های مختلف شهر رخ می دهد برخی روز ها شاهد انفجار و انتحار در چندین جای شهر اتفاق می افتد که یک یا جندین گروه مذهبی
و افراطی به وجود امده یا در شب اشخاصی که خیلی معروف یا دارای پول و ثروت اند تمام خانواده شان را تیر باران می کنند
کسی نیست که درست مسولیت و یا امنیت شهر برعهد بگرد، که کشور اشغال شده برای بیگانگان معنی ندارد که امنیت شهر یا جان های مردم برای شان اهمیت داشته باشند.
سوم: در قسمت نامه ها و زندگی خصوص او هم چیز جالب بود چون یک سری مشکلات مثل عوض شدن حکومت ها اینکه او چه سختی ها از نزدیک لمس نموده است این یک واقعیت عینی
زندگی است باید هر انسانی به قدر خودشان مشکلات را متحول
می شود، اما یک نقط ضعف دارد و ان این است در مقابل زنها نمی تواند درست عمل نماید با چند زن ارتباط و از هیچ کدام شان هم نمی توانسته دل بکند یک تنوع طلب واقعی است.
چهارم: نزدیک به آخر این رمان نامه بر نام عثیر عراقی که آن هم نام اصل شخص نیست می نویسند برای نویسنده
گویا که رازی از همه این واقعیت ها پرده بر می دارند تاحالا هرچه شنید اید دروغ و خیال بافی خودی شخص بنام محمود مرزوق است آن نه نقاش حرفه ای یا کتابخانه به ان بزرگی که گفته بود داشته فقط یک ادم عیاش و یک کتابفروشی زیر زمینی که چندان کتاب بدرد بخورد نداشته
خب اگر بخواهیم قضاوت نمایم حداکثری کتاب ها رمان ها
داستان ها از دو علت بیرون نیست.
یک؛: همه رمان ها و داستان ها رویا پردازی یا خیالاتی یک شخص یا احساسات یک انسان است که انچه را در اطراف خود می بینند تصور می کنند یا یک زندگی ایده ال را در ذهن برای خود می پرور انند که در واقعیت نمی توانند به آن برسد
دوم: زندگی در دنیا به حدی بی رحمانه است که ظلم،ستم ها،قضاوت قتل عام شدن ها نابرابری، بی عدالتی زیاد است
که حتی رمان و داستان نمی توانند گوشه،گوشه از آنهارا بیان نماید کتاب رمان و داستان از بیان همه بی عدالتی عاجز اند.
چهارم: و در آخر نکات را که لازم به ذکر می دانم این است که. در هر داستان از سیاست تحولات بزرگ کشور تا عشق جنون و ادر امد، ثروت و موانع سری راه تا رسیدن به هدف نهای وجود دارد چرا که این چیز های است که رما و همه زندگی بشرا تشکیل می دهد در واقع بالا و پایین خود زندگی است،:
یک: این داستان برای اشخاص که پیشهاد می شود که بدون هیچ اطلاعات خواهان تغیرات و انقلاب در کشور خود شان است
سپردن سرنوشت و همه امکانات شان برای خارجی ها یک دیوانگی محض بیش نیست نتایج شان در این رمان به خوبی نشان می دهد و اصل آن را می توانند در کشور های چون افغانستان، عراق، سوریه ببینند
دوم: نگاه غرب یا کشور های غرب زده به زن است که همیشه از زن فقط استفاده ابزاری دارد نه چیزی دگر فقط از نظر انها زن یعنی برای لذت شهوانی و خالی نمودن مثانه مرد میباشند تمام
نه کرامتی انسانی که از نظر من بی معنی بودن جهان و هستی فقط بخشی جسمی و حیوانی انسان را می بیند نه روح و معنویات را که جدا می نماید بین انسان و موجود دات دگر.
این روح و کرامت انسانی است نه جسم و جان انسان.