As a Human
As a Human
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

بهداشت قاعدگی و سلامت جنسی

شبی که تصمیم گرفتم از تجربم بنویسم، با خودم گفتم خیلی هم تجربه‌ی دردناکی نیستا، حالا ننویسی هم چیزی نمی‌شه!

اما یکم که بیشتر به جریاناتی که تو یادگیری بهداشت پریود داشتم نگاه کردم دیدم خالی از لطف نیس که ازش حرف بزنم.

بار اول رو یادمه که چهارشنبه روزی بود تو آبان ماه سال سوم راهنماییم، اما صادقانه هیچ رفتار بد و عجیب غریبی باهام نشد؛ هیچ کادو و پک بهداشتی و تبریک خاصی هم دریافت نکردم البته!

تو دستشویی زمانی که متوجه خونریزی ملایمی که داشت اتفاق می‌افتاد شدم، بیشتر یه حسی بودم که: "خب دختر اینم از این و ایول! انگار رتبه برتر کدوم مسابقه بودم و مثلا خودخواسته براش تلاش کرده‌بودم و به خودم تبریک می‌گفتم.

تا مدت مدیدی خبر خاصی نبود و تاثیر قابل توجهی تو زندگیم نداشت؛ حتی درد زیادی هم حس نمی‌کردم فقط تاثیرات کوچیکی که رو بدنم می‌ذاشتو آنالیز می‌کردمو با بقیه مقایسه می‌کردم!بیشتریا هم بزرگترام بودن.

تفاوت دردش رو با شکم درد متوجه شدم و جوش‌های کوچیکی که می‌زدم یا تجربه ی گر گرفتن که اولین بار بود برام...

اما اونجایی که کم‌کم جدی جدی فهمیدم چه حس و حالیه، زمانی بود که دیگه بالغ شده بودم و تجربه‌ی رابطه‌ی جنسی رو داشتم.

چیزی که دراون زمان واقعا تابو بود و متاسفانه با کسی نمی‌تونستم حرف بزنم راجع بهش.

خدا رو شکر یه کلاس زبانی می‌رفتیمو انگلیسی حالیمون می‌شد؛که باعث شد اطلاعات درست و باکیفیت رو بدون اینکه عذاب وجدان بهمون بدن از تو اینترنت و سایت‌های خارجی بخونیم!!

شروع کردم بی‌صدا، از بدن، بدن در رابطه، پریود در زمان رابطه و معاشقه، و واکنش های بدن خوندم.

عجیب احساس تنهایی می‌کردما! چون می‌دیدم بزرگترا نه تنها خودشون چیز خاضی نمی‌دونن که یاد بدن بلکه پذیرش صحبت راجع‌به معاشقه رو ندارن چه برسه که از رابطه جنسی و پریود تو اون زمان باهاشون حرف بزنی!!آخه بلد هم نبودن...

تلاش می‌کردم خودمو آموزش بدم که حالا که فقط خودممو خودم، حداقل سلامتم حفظ شه.

تو مکان و زمانی زندگی می‌کردم که "آگاهی" خودش تابو شکنی به‌حساب می‌اومد و با تمام عشق و محبت بسیاری که خانواده دوست داشتن منو درش قرار بده، نگرانی و ناآگاهی‌هاشون گاهی جلوی من رو هم می‌گرفت و مجبور بودم یواشکی راجبش بخونم.

یادمه یبار خواهرم گفت این کتابو الان نخون بنظرم چون مناسب سن تو نیست!من دبیرستانی بودم!!!

خیلی جوون بودم و کاری از دستم برنمی‌اومد جز اینکه مراقب خودم باشم.سبک زندگیم رو عوض کردم و تلاش کردم درست غذا بخورم، ورزش کنم و حموم و تعویض لباس زیر رو بموقع انجام بدم.

هرچی اطلاعاتم بالاتر می‌رفت دیگه اون حس های عجیب و غریب که خواهرم چی‌ می‌گه و از کی بپرسمو با کی راجبش حرف بزنمو کمک بگیرمو اینا، در من کمتر می‌شدن و به کوچیکترا و همسن‌های خودم می‌گفتم مطالعه کنن یا چیزایی که بلد بودمو یادشون می‌دادم.

تو خوابگاه یکی از منابع علمی سلامت بهداشت روان و تن به‌حساب می‌اومدم دیگه.

کم‌کم دیگه پلاستیک مشکی‌ها رو هم از فروشنده‌ها نمی‌گرفتم و نواربهداشتی رو تو دستم حمل می‌کردم.

شاید(که قطعا) اینروزا خیلی شرایط اقتصادی برام سخت شده باشه و نتونم کار ویژه و خاصی راجع‌به این موضوع تو جامعه بکنم ولی تلاش‌هایی که کردم باعث شد قبحش برام بشکنه و وقتی دارم ازشون حرف می‌زنم برام تابو و استرس‌زا نباشه.

اینجا نوشتن و از پریود گفتن احتمالا بیشتر از هرچیزی برای خودم خیلی لازم بود و حس کردم قدمی بود که انگاری باید برمی‌داشتم تا شاید دوباره بیفتم تو مسیر انتقال اونچه بلدم ... .

شاید یکی یه جای دور، نیاز داشته باشه که بدونه تنها نیست و من و خیلی ها امثال من اصلا در "وضعیت ابهام"خودمونو آموزش دادیم؛ و بعد بدونه که حق طبیعیش اینه که حرف بزنه از حس وتجربه‌ش که واقعا پریود یه اتفاق طبیعی‌تر از اون چیزیه که بنظر میاد هست.

و هرچی ترسناک و عیب و خجالت آوره از ندانستنه.

خیلی از ماها هنوزم تو شرایط "وضعیت ابهام" هستیم هنوز و گاهی نه راه پیش هست و نه راه پس؛نه اونقدر توان مالی داری که با فراغ بال بری برای سرمایه‌گذاری در راه آموزش در مناطق محروم و مدارس و...و نه اونقدر از دنیا آزادی که بگی اصلا برام مهم نیست و دغدغه‌ش رو ندارم.

تنها کاری که ممکنه بشه انجام داد اینه که بعد از خودتون، به اطرافیانتون آموزش بدین.

باور کنین با اینکه الان اطلاعات به لطف اینترنت خیلی راه‌دست اکثریت هست، ولی هنوزم خیلی‌ها یا هنوز بلد نیستن و نمی‌دونن یا اشتباه می‌دونن.

دستمون به دور دورها و بزرگ بزرگ‌ها که نمی‌رسه لااقل اطرافمونو ببینیم.

تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز

که یک چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

تابو شکنیرابطه جنسیپریوداز پریود بگوبهداشت جنسی
می‌نویسم تا یاد بگیرم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید