میگیم هر کس رو تو گور خودش میخوابونن ، ولی میل دائمی ما به قضاوت دیگران تمومی نداره...
میگیم هر چه کنی به خود کنی ولی چرا اینقدر در حق بقیه ظلم میکنیم؟
میگیم حسود هرگز نیاسود پس چرا بیخیال این حسادت لعنتی نمیشیم؟
میگیم از تو حرکت از خدا برکت ولی حاضر نیستیم یه قدم برای هدف مون برداریم فقط زمین و زمان رو به رگبار میگیریم...
میگیم ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است ولی خودمون رو به در دیوار میزنیم تا رفتار بقیه رو عوض کنیم و باب میل ما بشه؟ نمیشه دیگه...
میگیم چاه کن همیشه ته چاه است ولی این توطئه های کثیف پایان نداره...
میگیم در دروازه رو میشه بست ولی دهان مردم رو نمیشه بست ولی بازم نظر دیگران برامون از همه چی حتی خودمون مهم تره...
میگیم گربه برای رضای خدا موش نمیگیره پس چرا توقع داریم بقیه بدون هیچ چشم داشتی کاری برامون انجام بدن؟
میگیم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است ولی کو آدم عملش ؟ (دیگه از ما گذشته ،،، دلت خوشه ها ،،، دیگه چه فایدهای داره)
.
.
.
.
.
.
ما خیلی حرفا میگیم ، ولی فقط میگیم ، فقط!