میلاد یزدچی
میلاد یزدچی
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی کتاب «آموزش شناخت انتقادی؛ پائولو فریره»




مقدمه ای بر نوشتن معرفی کتاب

نوشتن معرفی کتاب، به خوانندگان اجازه می‌دهد که قبل از مطالعۀ کامل یک کتاب، تا حدودی درباره مفاد آن کتاب شناخت کسب کنند؛ بنابراین این شناخت نسبی به خوانندگان در انتخاب کتاب کمک می‌کند. از طرف دیگر قصد دارم، معرفی کتاب را به شیوۀ خلاصه‌های تفکیک شده از فصول کتاب بنویسم، چرا که اینگونه، خواننده اطلاعات نسبی از فصل‌های مختلف به دست می‌آورد و در جریان پیوند فصل‌های کتاب قرار می‌گیرد. بدین طریق خواننده نه تنها از کل کتاب شناخت نسبی کسب کرده، که از فصل‌های مختلف کتاب و ارتباطشان نیز، شناختی به دست آورده است. اولین خلاصه کتابی که قصد دارم در ویرگول منتشر کنم، از پداگوژیست برزیلی، پائولو فریره است، بدین منظور این کتاب را انتخاب کردم که چندسالی در ارتباط با مسائل آموزشی مطالعات داشتم؛ و همچنین مطالعۀ این کتاب را برای علاقه‌مندان به زمینۀ آموزش و دموکراسی مهم می‌دانستم.

شمای کلی کتاب

پائولو فریره، نظریه پرداز انتقادی معروف برزیلی است که در زمینه نظریه‌های آموزش انتقادی شهرت بسیاری دارد. وی پس از نوشتن آثار بسیار در زمینه آموزش در سال 1997 میلادی فوت کرد. کتاب آموزش شناخت انتقادی، مشخصاً در زمینه آموزش و پیوند آن با شناخت انتقادی نوشته شده است، این کتاب به دست منصوره (شیوا) کاویانی ترجمه شده و چاپ اول آن توسط نشر آگاه در سال 1368 بوده، و در سال 1398 با قیمت 20 هزار تومان به چاپ سوم رسید. کتاب «آموزش شناخت انتقادی» به علاقه‌مندان به حوزه آموزش، معلم‌ها و محقق‌های زمینه آموزش پیشنهاد می‌شود، و همچنین عموم افراد نیز می‌توانند از خوانندگان کتاب فریره باشند چرا که این کتاب بینش انتقادی را تقویت می‌کند.

شرحی بر اساس فصول کتاب

در فصل اول این کتاب فریره قصد دارد عاملیت انسانی را در تقاطع عوامل اجتماعی و اسطوره‌ها بازیابد، و انتقادی بودن این عاملیت را روشن سازد، فریره برای عاملیت انسانی نقش اساسی را فرض می‌گیرد، و انسان را عامل مهمی در تبدیل و تغییر دوران‌ها می‌داند اما همچنین شناخت نقش خودِ ما و درک دوران‌های تاریخی، مقوله دیگری است و انسانی که درکی از نقش خود و دوران‌ها نداشته باشد به احتمال بیشتری درگیر اسطوره‌ها و ایدئولوژی‌ها قرار می‌گیرد.

«انسان رادیکال، تا درجه‌ای که قادر به درک تضادهای تاریخی با روش انتقادی فزاینده است، جنبۀ فاعلیت دارد؛ اما با این همه خود را مالک تاریخ به شمار نمی‌آورد» (فریره، 1398، ص 36).

بنابراین این‌گونه است که فریره برای عاملیت انسانی جایگاه ویژه‌ای در نظر می‌گیرد، فریره به هیچ وجه منکر تاثیرات فرهنگ‌ها و امورات دیگر نیست؛ بلکه در پی یافتن چیزی است که عاملیت انسانی را مهم می‌کند، و آموزش را از قید و بند نهادی برای انتقال مطالب تکراری و ارزشی آزاد کند. اهمیتی که فریره با بیان نظریه انتقادی خود به آموزش می‌دهد؛ آموزش را مهم‌تر از قبل می‌کند. این عاملیت انسانی در گرو آموزش شناخت انتقادی است، و زمانی به دست می‌آید که آدمی جهان خود را به پرسش بگیرد. انسان زمانی قدرت درک و پاسخگویی به مسائل را دارد که نه تنها به گفتگو با دیگران بپردازد که با دنیای درون خود نیز بتواند گفتگو کند؛ نگاه انتقادی داشتن برای فریره جایگاه ویژه‌ای دارد که در ادامه به آن می‌پردازم.

کلام ساده و جریان روان و صریح متن فریره، موجب می‌شود خواننده به سادگی با روند مطالعه پیام‌های او را دریافت کند، استدلال‌هایی که بر پایه ارزیابی‌های ساده بنا شده، این اجازه را می‌دهد که خوانندگان به راحتی با متن او ارتباط برقرار کنند، فریره در ادامه درباره تاثیر تبلیغات ایدئولوژیک و سازمان یافته می‌نویسد و اسطوره‌ها را از این نظر به نقد می‌کشد. در ادامه وی توضیح می‌دهد که جامعه‌ای بدون روحیه نقادانه، در دوره گذار از ارزش‌های قدیمی به ارزش‌های دیگر با مشکلات مواجه می‌شود، چرا که هیچ درک تاریخی –فرهنگی از تضادهای شکل گرفته بین ارزش‌ها ندارند. برای آن که از تضاد‌ها گذر کرد، آگاهی انتقادی می‌تواند روشن گر جامعه باشد.

«اگر چه هر گذاری متضمن تغییر است، اما هر تغییری به گذار منتهی نمی‌شود» (همان. ص 30).

این نکته بسیار مهم است، گذار نیازمند شناخت است، تغییرات صورت می‌گیرند اما بدون شناخت تضاد آفرین می‌شوند و شکاف بین نسلی ایجاد می‌کنند. فریره در ادامه فصل به مسائلی که جامعه برزیل با آن‌ها مواجه بوده می‌پردازد، به نوعی مدل تحلیلی خود را برای تحلیل جامعۀ برزیل به کار می‌برد، این‌گونه درک عملیاتی از تحلیل‌های وی به دست می‌آید. همانطور که خودش معتقد است، دانشی ارزشمند است که در میانه عمل و نظر به دست آید. (فریره به بیان اپل. 1395)

در فصلِ «جامعه بسته و فقدان تجربه دمکراتیک»، فریره، به مسئله استعمار، و مستعمره شدن برزیل می‌پردازد، این که چگونه این قضیه موجب شد برزیل سالیان درازی تحت سیطره پرتغال قرار گیرد و بهره‌کشی از برزیل به شیوۀ مستعمره‌ای پراکنده و فاقد یکپارچگی مناطق تحت استعمار، خوی سلطه پذیر و پدرسالارانه به دلیل مالکیت‌های بزرگ زمین توسط استعمارگران در برزیل رواج داده شد. این قضایا در نتیجه باعث شکل‌گیری امری شد که فریره آن را «فرهنگ سکوت» می‌نامد، فریره گوشزد می‌کند که

«خاموشی نشان دهنده فقدان واکنش نیست، بلکه بیانگر واکنشی است که فاقد کیفیت نقاد است» (فریره. 1398. ص 56).

این امر به خوبی بیان می‌کند که فضای جغرافیایی ایالتی بسته و دور از هم برزیل در دوره استعمار موجب شد این آگاهی انتقالی شکل بگیرد، به نوعی در برزیل تجربه سیاسی نمی‌توانست به شیوه اروپایی آن شکل بگیرد چرا که مردم توسط حکومت خارجی سرکوب می‌شدند. در نهایت این شرایط استعمار خصلت شدیداً فردگرایانه‌ای در برزیل رواج داد، که فریره از قول ویرا آن را اینگونه توصیف می‌کند:

«هر خانواده خود یک جمهوری است» (ویرا به بیان فریره. 1398. ص 57) این عبارات به خوبی این خصلت را نشان می‌دهد.

در فصل «آموزش برای مقابله با توده سازی»، فریره از ضرورت نیاز جامعه انتقادی نوشته است، مفهوم انتقاد برای فریره چیزی فراتر از به پرسش کشیدن قضایاست، و فراتر از یک نقد در زمینه‌های اجتماعی و یا ادبی و موضوعات دیگر؛ فریره هوشیاری جامعه را در انتقادی شدن آن‌ها نسبت به گروه نخبه می‌داند، این‌گونه است که گروه‌های انسانی توانایی نشان دادن واکنش، و مقابله با توده‌ای شدن و تصمیم احساساتی پیدا می‌کنند؛ فرقه گرایی از نظر فریره، حضور سازمان نایافته، ناآگاه و نیمه آگاه، سطحی و غیر مجهز است، که در نتیجه به قول خود فریره:

«به مهره‌هایی در خدمت بی‌منطقی تبدیل می‌شوند» (همان. ص 70).

فریره از آموزشی سخن می‌راند که افراد را مجهز می‌کند با شجاعت درباره مسائل جامعه بحث کنند. در ادامه توضیح می‌دهد که چطور تولید انبوه موجب می‌شود که با جدا‌سازی انسان از طرح جمعی، و محدود کردن تخصص، جامعۀ انسانی، ناانسانی می‌شود. به عنوان مثال، تخصصی که مهندسین با به دست آوردن آن، احساس می‌کنند نباید در فعالیت‌های دیگر شرکت کنند و از باقی کارها خود را معاف می‌دانند. فریره بارها از دمکراسی صحبت می‌کند اما نه دمکراسی نولیبرالی که تنها در خدمت بازار عمل می‌کند؛ وی تاکید بسیاری بر مشارکت‌های محلی و دخالت‌های انتقادی گروه‌های فرودست دارد.

در فصل «آموزش و بیداری»، «هر چند روندهای دمکراتیک بیشتر گسترش می‌یابد، به همان نسبت، مشکل‌تر می‌توان اجازه داد که مردم در یک حالت بی خبری بمانند» (مانهایم به بیان فریره. 1398. ص 84).

این جمله از مانهایم است و فریره با استناد به آن درباره اینکه چه خطراتی دمکراسی را تهدید می‌کنند نکاتی را یادآور می‌شود. فریره دمکراسی را در گرو آگاهی عمومی از مسائل، سواد آموزی تمام قشرها و در نهایت مشارکت همیشه اقشار، طبقات، جنسیت‌ها و همه گروه‌ها در مسائل، می‌داند. منظور این است که منظور از مشارکت شیوه‌ای آرمانی نیست، فریره در آغاز همان فصل با مثالی از «حلقه فرهنگی» شروع می‌کند تا مشارکت را در عمل نیز نشان دهد. فریره در ادامه به اهمیت جدل یا گفتگویی که بر «محمل انتقادی رشد کرده باشد» (همان. ص 89) تاکید می‌کند، در اینجا از یاسپرس وام گرفته و درباره اهمیت جدل، توضیح می‌دهد. جدل و گفتگوی انتقادی را تنها راه‌حلِ مسائل می‌داند؛ در مقابل آن ضد گفتگو را قرار می‌دهد که معمولاً با تکبر و عدم اعتماد همراه است در نتیجه ضد انتقادی می‌شود چرا که افراد تنها در پی به کرسی نشاندن سخن خود هستند، نه به دنبال آنکه پرسش‌های اساسی را از فرآیندها و چارچوب‌ها مطرح کنند.

در آخر فریره به دفاع تمام قد از دمکراسی می‌پردازد، البته نه هر شکل آن، فریره تاکید می‌کند که باید از دمکراسی دفاع کرد، اما دمکراسی که مردم را نمی‌ترساند، برنامه ریزی می‌کند و جزمی نیست، و اساس آن از روحیه انتقادی تغذیه می‌شود. روحیه انتقادی به نحوی کلید واژه شکل‌گیری یک دمکراسی است، چرا که عدم وجود آن گفتگو های جزمی، غیرانتقادی شکل می‌دهد، که پایان یافتن آن‌ها در نهایت با هیچ عملی همراه نیست. در ضمیمه آخر کتاب طرحی گذاشته شده، که چطور با استفاده از مفاهیم «فرهنگ» و «طبیعت» رشتۀ انسان‌شناسی، و با کاربرد تصاویر در نهضتی سوادآموزی، مسائلی را به بزرگسالان آموزش می‌دهند. در نهایت در وضع دهم این آموزش، افراد خود استنتاج‌هایی درباره مفهوم دموکراسی انجام می‌دهند. این طرح از وضع‌های ساده شروع می‌کند و با توضیحات ابتدایی در نهایت به سطحی می‌رسند که می‌توانند به شیوه‌ای انتقادی‌تر مسئله را باز کنند و درباره آن بیاندیشند، می‌توان گفت، فریره با قرار دادن این طرح تاکید بسیاری به عملی بودن ایده‌ها می‌کند. در آخر باید اذعان کنم، که در خلاصۀ کتاب برخی نکات از قلم می‌افتند، اما با این حال من سعی داشتم که تا حدودی از دل معرفی این کتاب، با بخشی از اندیشه‌های فریره نیز آشنا شویم.

نویسنده متن: میلاد یزدچی

تابستان 1402

منابع

  • اپل. مایکل دبلیو. (1395). آیا آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد؟. ترجمه: نازنین میرزابیگی. نشر آگاه
  • فریره، پائولو. (1398). آموزش شناخت انتقادی. ترجمه: منصوره (شیوا) کاویانی. نشر آگاه
معرفی کتابآموزش و پرورشتفکر انتقادیدمکراسیپائولو فریره
دانشجوی ارشد انسان شناسی و معلم سابق؛ علاقه مند به حوزه آموزش و دموکراسی / صفحه ویرگول را برای معرفی کتب در زمینه آموزش و نظریات مرتبط به آموزش اختصاص دادم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید