ویرگول
ورودثبت نام
زهرا نوری محمودآباد
زهرا نوری محمودآبادای بس که نباشیم و جهان خواهد بود/ نی نام ز ما و نی‌ نشان خواهد بود- زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خِلَل/ زین پس چو نباشیم همان خواهد بود.
زهرا نوری محمودآباد
زهرا نوری محمودآباد
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

نقد محتوایی و معنایی من و دهکده اثر مارک شاگال

من و دهکده نیز مانند سایر آثار شاگال تصویری رویایی و نمادین است که دوران کودکی و زندگی خالق خود را روایت می کند؛ هنرمندی که در روستایی در بلاروس متولد شد و فرزند خانواده ی یهودی فقیری بود.

پدر و مادر شاگال یهودیان متعصبی بودند که هیچ تصویری بر در و دیوار خانه شان وجود نداشت. کودکان یهودی در آن دوران نمی توانستند در مدارس عمومی روسیه تحصیل کنند، از اینرو شاگال در مدرسه ای مذهبی تحصیل کرد که تنها نکته جالب توجه آن مدرسه برای وی داستانهای اعجاب آور عهد عتیق بود. شاگال در سیزده سالگی با کمک مادرش از طریق رشوه به مدرسه دولتی رفت و از آنجا با دیدن یکی از دوستانش زندگی هنریش آغاز شد.

در حالت کلی رنگهای آثار شاگال زنده و پویا هستند و وی تلاشی برای بازنمایی دنیای واقع ندارد بلکه موضوعات آثار شاگال برگرفته از زندگی خود او هستند به گونه ای که در تمام آثارش شاهد روستای دوران کودکی و فرهنگ و سمبلهای قوم یهود هستیم.

شاگال هنرمندیست مستقل و آثارش قابل قالب بندی در سبک و روش خاصی نمی باشند. در مورد کوبیست ها معتقد است که آثارشان را بیش از حد در اشکال هندسی خلاصه می کنند و می گوید: "من در هوا و آرزوی آزادی بودم، نه تنها آزادی صورت و خیال بلکه رهایی از هر شکل و فرم قراردادی. می خواستم یک گاو را بر پشت بام خانه و یک زن را در شکم زنی دیگر تصور کنم و شکلی از منطق بی منطقی را نمایش دهم."

شاگال در مورد عدم پیوستن به سوررئالیست ها هم چنین می گوید: "سوررئالیست ها هم به دنبال فرمول و قاعده خاصی بودند و من می خواستم کارم قاعده و قانونی نداشته باشد. می خواستم جهانی را تصویر کنم که در آن هر چیزی امکان پذیر است و در عین حال هیچ چیز آن اعجاب آور نیست."

ااین سخنان در واقع همان چیزی است که در اثر من و دهکده نیز شاهد آن هستیم؛ توصیف غیر واقع گرایانه ی زندگی روستایی و تصویر رویاگونه ی المانهای این روش زندگی. شاید این نوع توصیف نمادین، مربوط به باورهای مذهبی شاگال و نحوه ی کنار آمدن وی با دستورات مربوط به تحریم تصویرگری در دین یهود نیز باشد، بدین گونه که وی تمام عناصر موجود در نقاشیهایش را نه نماینده ی واقعی آن شی یا فرد بلکه به عنوان سمبل چیز دیگری در نظر می گیرد.

من و دهکده تصویر ساخته شده از خیالات ذهنی درگیر است که با رفت و برگشت های متمادی، آنچه را در لحظه در ذهن شکل می گیرد، کنار هم چیده است.

سر و ته نشان دادن یک زن و بعضی از خانه ها در این اثر می تواند بیانگر عدم توجه به قانون جاذبه یا تاکیدی بر کیفیت رویاگونه ی اثر باشد. شاید برعکس نشان داده شدن این زن تلاش برای بیان تفاوت وی با دیگر زنان است. ممکن است این زن تصویر مادر شاگال باشد؛ مادری که گویا تاثیر بیشتری نسبت به پدر وی در زندگیش داشته و امکان تحصیل  شاگال در مدرسه ی دولتی را فراهم کرده بود.

با وجود یهودی بودن شاگال شاهد حضور دو عنصر صلیب و کلیسا در اثر هستیم که نشان های دین مسیحیت هستند. نمایش صورت یک مرد با رنگ سبز و در اندازه بزرگ که گردنبندی به شکل صلیب بر گردن دارد بسیار در تصویر جلب توجه می کند. رنگ سبز و اندازه بزرگ صورت مرد حس مهم بودن این شخص را تداعی می کند. شاید وی تصویری از پدر یا خود شاگال باشد. کلاه شبیه دریانوردان بیشتر ذهن را به سمت پدر شاگال هدایت می کند ولی گردنبند صلیب شکل تا حدود زیادی این حدس را رد می کند زیرا پدر شاگال یک یهودی متعصب بوده است.

تصویر بره در سمت چپ اثر با اندازه ی بزرگ و اتصال نگاهش به نگاه مرد، تا حدودی حس وجود علاقه بین این دو را تداعی می کند. شاید این مرد خود شاگال باشد که بارها از شدت علاقه اش به روستا حرف زده است. اگر این حدس را بپذیریم، داشتن گردنبند صلیبی می تواند بیانگر تمایل شاگال به سمت مسیحیت باشد.

دستی که درخت زندگی را گرفته می تواند نمایشی از زندگی جاری و همیشه در جریان روستایی داشته باشد. درخت رندگی که در حال رویش است، ممکن است نمایشگر تلاش همیشگی روستائیان، شور و هیجان و عدم توقف زندگی در روستا باشد.

دوران کودکیدرخت زندگینقاشینقد
۱
۰
زهرا نوری محمودآباد
زهرا نوری محمودآباد
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود/ نی نام ز ما و نی‌ نشان خواهد بود- زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خِلَل/ زین پس چو نباشیم همان خواهد بود.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید