کتاب اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه حاصل سفر عاطف حزین، خبرنگار مصری است. او در این سفر هم به شهرهای صهیونیست نشین مانند تل آویو و هم به فلسطین مانند غزه رفته است. این سفر که در سال 1996 انجام گرفت و به گفته خودش برای شناخت آینده صلح صورت گرفت، از جذابیت بالایی برخوردار است. گفت و گو با فلسطینیها و غیرفلسطینیها در این کتاب خود را جای داده است طوری که بعد از خواندنش میتوان شناختی دقیقتر از سرزمینهای اشغالی به دست آورد. اما نکته مهم این است که راوی به روند صلح که همان خط سازش است بسیار علاقه مند است که اگر جز این بود راهی به سرزمینهای اشغالی نداشت.
نوشتن از عاطف حزین، خبرنگار مصری، مرزهای دشواری را هم رد کرد. نویسنده و روزنامه نگاری که هیچ متن فارسی برای آن پیدا نشد. با ترجمه دست و پا شکستهای که از سایتهای عربی داشتم اینطور برداشت شد که او اهل منطقه پورت سعید (در ساحل کانال سوئز) بود و به هنگام جنگ 6 روزه 1967 میان اعراب و رژیم اشغالگر قدس، خانهشان در خط مقدم درگیری میان مصر و رژیم صهیونیستی بود. بنابر این او در همان کودکی طعم درگیری با این رژیم کودککش را چشید. عاطف حزین، معاون سردبیر روزنامه الاهرام بعد از مدتها مبارزه با بیماری در دوم مارس 2022 از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب آمده است:
انگار طارق بن زیاد دوباره از گور برخاسته و (هنگام ورود به ساحل آندلس) همهٔ کشتیها را آتش زده و خطاب به سربازان لشگرش میگوید: دشمن پیش روی شماست و دریا پشت سرتان، راه گریزی هست؟
روزی خواهد آمد که من آن صبح ماه مارس ۱۹۹۶ را فراموش کرده باشم؟ محال است.
هیچ وقت عادت نداشتم که دوشنبهها، زود به محل کارم در نشریه «اخبار الیوم» بروم. همیشه دوشنبهها به خودم دو ساعت خواب اضافه جایزه میدادم و بعد، ساعت ۱۱ قبل از ظهر به دفتر نشریه میرفتم.
برای اینکه بیشتر، از جایزهام –همان خواب اضافی- لذت ببرم، هرچه تلفن کنار تختم زنگ زد، گوشی را برنداشتم. خصوصا که در تماسهای این وقت صبح معمولا چیزِ فایدهداری پیدا نمیشود.
ولی وقتی آن روز تلفن همینطور زنگ زد و زنگ زد، و کسی که آن طرف خط بود، هیچ از کارش خسته نشد، تصمیم گرفتم تا صبحم را با دادن چند بد و بیراه شروع کنم، شاید رفیقمان که آن طرف خط بود از سنگ انداختن بین من و جایزهٔ دوشنبههایم دست بردارد.
پشت خط، «محمد عمر» بود، همکارم، تازه کلی هم سرزنشم کرد که چرا دیر جواب دادهام. آخرش هم گفت استاد «محمد طنطاوی»، سردبیر نشریه، میخواهد دربارهٔ موضوع مهمیبا من حرف بزند.
وقتی خط را به سردبیر وصل کردند، همانطور که همیشه در برخورد با من عادت داشت، بیش از چند کلمه صحبت نکرد: «پاسپورتت آماده است؟ خب، پس همین الان بیا دفتر چون باید یه سفر بری اسرائیل. خداحافظ!»
این یادداشت را برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشته ام.
#نه_صلح_نه_حرف_اضافه
#عاطف_حزین
#فراکتاب
#حلقه_کتاب_مبنا
#چالش_مرورنویسی_فراکتاب