ویرگول
ورودثبت نام
نبات
نبات
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

چرا عاشق کلیدر شدی؟

رمان زیبا وجذاب کلیدر نوشته جناب محمود دولت آبادی مربوط به زمان قحطی ایران با توصیفات واقعا زیبا،شخصیت پردازی کامل،قصه عشق مارال وگل محمد،اتفاقات جالب افراد چادر نشین،من با تمام شخصیت های داستان که اگر اشتباه نکنم حدود۶۰شخصیت اصلی وفرعی داره رابطه برقرار کردم،با گریه شون گریه کردم،با گرسنگی شون حس فقر بهم دست میداد،صدای زنگوله بزها رو می شنیدم،نبود نان توی سفره را حس میکردم،خستگی،تجاوز،ظلم،دروغ،عاشقی،عشق اشتباه واقعا همه رو تجربه میکنید،میخندید،حسرت میخورید،فحش میدید،واقعا شما با تمام افراد توی قصه زندگی میکنید،لذت بخش ترین رمانی که به عمرم خوندم،برای اولین وشاید آخرین بار به یک مرد زن دار حق دادم که عاشق بشه ،ازدواج کنه،عاشق بمونه.اگر میخواهید سوار ماشین زمان بشید به گذشته ای نه چندان دور سفر کنید وچند صباحی زندگی کنید کلیدر رو بخونید،لذت دوبار زندگی کردن رو با قلم توانای محمود دولت آبادی تجربه میکنید لذتی بی انتها که تا مدت ها کامتون شیرینه.وذهنتون درگیر،یک فیلم سینمایی درجه یک،یک عاشقانه بلند،یک کتاب منحصر بفرد.شاید برای من درناکترین قسمت داستان آنجایی بود که ماه درویش در برابر عشقش،زنش که به خاطر ماه درویش در آن اوضاع نابسامان خانواده،تک دختر یک خانواده روستایی بادآن همه دوست ودشمن،از خانه فرار میکند به امید رویای خوشبختی ای که ماه درویش قولش را به او داده بود،شبانه میرود تا به ماه درویش بپیوندد.غیرت وتعصب بردارانش را زیر پا می گذارد،آبروی مادرش را زیر پا میگذارد تا به عشق اتشین خود برسد،اما ...ماه درویش سست عنصر برای خوشبختی این دختر بخت برگشته نه تنها هیچ کاری نمی کند بلکه دخترک بدبخت باید در زیر زمین خانه مردی با پسرهوسبازش قالی ببافد واز تعرض وآزاررکلامی وجنسی گاه وبیگاهش نیز در امان نیست،باید کلفتی خانه ای را بکند تا نان شبش را در بیاورد.ازخانواده خود دور افتاده وطرد شده وحال در زندگی مشترک خویش هیچ احساس خوشبختی نمیکند.دلم می سوزد برای دخترک،ومتنفرم از ماه درویش بی غیرت.ازمردان بی غیرت که ارزش ومقام زن برایشان معلوم نیست بیزارم ومخمود دولت آبادی چه خوب ماه درویش رو وصف کرده

جناب محمود دولت ابادی با آن قلم توانایش چنان تو را به ورطه خیال می برد که با قحطی زدگان حس همدردی می کنی واحساس گرسنگی میکنی،جملات ناب در این کتاب آنقدر زیاد است که میتوانی یک کتاب دیگر تالیف کنی به نام جملات قصار کلیدر،گاهی پس از پایان یو جمله احساس میکنی باید ساعت ها ساکت باشی وعمیقا در موردش فکر کنی.شخصیت گل محمد انقدر قشنگ توصیف شده که انگار با گل محمد زندگی میکنی،نه تنها گل محمد باهمه ی شخصیت های قصه،مارال دختر زیبا وقوی،بابقلی بندار نزول خور،ماه درویش سست عنصر بی غیرت.زیور زن تنها یک شخصیت خاکستری،یک شخصیت بدبخت،که بدی ها وحماقت هایش پای همه را می گیرد.پسر هوس باز خان،حتی همان سربازی که به سیاه چادر می اید وچند صفحه ای بیشتر مهمان قصه کلیدر نیست،چنان کامل توصیف شده که تو هیبتش اخلاقش وهمه چیز را کاملا ملموس درک می کنی،برفی که روی لباس سرباز نشسته تا تفنگی که روی دوشش است،سبیل آن مرد دهاتی،الاغ خسته وپیر فلان خانه،همه وهمه کنار هم چنان جذاب وهنرمندانه چیده شده اند که تو به این می اندیشی نویسنده این اثر یک نابغه است،نابغه ادبیات.یک هنرمند ریز بین،یک استاد فرشجیان نویسنده،یک کلهر که سازش قلمش است،یک کمال الملک دیگر.همان قدر باهوش،همان قدر ظریف بین،همان قدر استاد.

استاد عزیز جناب محمود خان دولت ابادی به احترامت ازجا برمیخیزم وتا اخر عمر سپاسگزارتان هستم که هستید ونوشتید وماخواندیم.پایدار باشید.افتخار میکنم که ایرانی ام هم وطن شما.

ح
ح


کتاب کلیدر را بخوانید وغرق در لذت بشوید.

«کلیدر؛جلداولودوم»راازطاقچهدریافتکنیدhttps://taaghche.com/book/57054


توهم بخوانکلیدرگلمحمددولت آبادیبامن بخوان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید