تا پیش از اینکه انیشتین و نظریهی کوآنتوم پا به عرصهی علم بگذارند، دانشمندان تصور میکردند جهان ما از مادهی جامد ساخته شده و اتمها بهعنوان پدیدههایی تفکیکناپذیر، اجزای سازندهی تمام موجودات جهان محسوب میشوند. در چنین رویکردی، تکامل موجودات در ذیل قواعد ویژهای تفسیر میشد و انسانها تصور میکردند روزی خواهند توانست با کشف تمامی این قواعد، در آزمایشگاههای خود «زندگی» را نیز تولید کنند. این تصور مکانیکی از جهان و ساختار آن، حاصل علم نیوتونی بود که تا قرن بیستم بر تمامی پژوهشها سیطره داشت. بهطوری که حتی خودآگاهی نیز با توجه به اصول آن تعریف میشد.
امروزه اما تغییرات قابلتوجهی در نگرش دانشمندان نسبت به پدیدههای عالم به وجود آمده و دیدگاه اندیشمندان در رابطه با خودآگاهی نیز دستخوش تغییر شده است. در گذشته تصور میشد خودآگاهی ثمرهی فعالیتهای مغز است و تا حد زیادی ریشه در حواس پنجگانهی انسان دارد. بااینحال، امروزه محققان میدانند که خودآگاهی را نمیتوان به مغز و وجود مادی انسانها محدود کرد. یکی از متخصصانی که برای اثبات عدم وابستگی خودآگاهی به سازوکار جسمانی بشر، تلاشهای قابلتوجهی داشته، استانیسلاو گروف (Stanislav Grof) است که نتیجهی سیوپنج سال مطالعه و پژوهش خود را در زمینهی حالات نامعمول خودآگاهی، با همراهی هال زینا بنت (Hal Zina Bennett)، از دیگر صاحبنظران این حوزه، در کتاب ذهن هولوتراپیک (The holotropic mind) گرد آورده است. مطالعهی این کتاب دقیق و خواندنی، بدون شک نگرشتان را نسبت به ذهن و مقولهی خودآگاهی دگرگون خواهد کرد.
بر پایهی نظریهی هولوتراپیک، خودآگاهی از بخشهای جداییناپذیر جهان محسوب میشود، نه اینکه صرفاً با فعلوانفعالات مغز انسان مربوط باشد. بهطور کلی، میتوان گفت تئوری هولوتراپیک دریچههای تازه را به روی انسانهای معاصر میگشاید و آنها را با کارکردهای جدید ذهن و خودآگاهی آشنا میکند.
مطالعه رایگان فصل اول کتاب در طاقچه