ویرگول
ورودثبت نام
Somaye
Somaye
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

رسیدن

خواب دیدم که به اون چیزی که میخواستم رسیدم به اون رشته ی مورد علاقم اما نه با کنکور و تلاشم.

توی خواب من کنکور داده بودم اما قبول نشده بودم. خیلی هم ناراحت.اما گفتن که یه فرصت هست و بیا از این فرصت استفاده کن شانست رو امتحان کن مثل یه مصاحبه از طرف یه دانشگاه بود من و چند نفر از دوستام مصاحبه رو شرکت کردیم و براساس ویژگی های ظاهری و اخلاقی من قبول شدم اصلاا باورم نمیشد.

وقتی سر کلاس حضور داشتم و اون درسهارو میخوندم خیلیی شیرین بود خیلیی حس خوبی بود قابل وصف نیست که من دارمش. من اون چیزی که میخواستم رو داشتم.

همه جای اون دانشگاه و محوطه رو می‌گشتم وبا بقیه حرف میزدم وقتی توی حیاط دانشگاه اومدم پر از دلهره و غم بودم و به بقیه فکر میکردم به اینکه من میدونم کنار من پشت سر من کسای دیگه هم بودن که تلاش کردن و تلاش کردیم که به این جایگاه برسیم حالا من بدون دخالت تلاشم به این جایگاه رسیدم با خودم میگفتم پس اونا چی؟تلاششون چی.من از خدام بود خیلی هم برام شیرین بود ‌و‌توی خواب دل کندن ازش برام سخت بود و از یک طرف با خودم میگفتم حق من بود؟پس بقیه دوستهام چی بقیه کنکوری ها چی اونا الان چیکار میکنند من خیلی آسون به دستش آوردم خیلی آسون و شانسی.فقط رفتم شانسم رو امتحان کنم.خواب عجیب و حس عجیبی داشت و من مونده بودم چجوری بیام به شما بگم که من اینجوری قبول شدم(.وسط حیاط وایساده بودم) میدونم با شناختی که از خودم دارم توی این وضعیت نمیموندم چون پر از دلهره و عذاب وجدان و نگرانی بود.با اینکه من توی خواب طعم شیرین رسیدن رو چشیدم.

متولد اسفند78،علاقمند به نوشتن!البته طنز نویسی:)) و یک کنکوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید