در میان سنگ نگاره های تیمره (کوه های شمال غرب خمین) تخته سنگی را می بینیم (اگر چه امروز آن را نابود کرده اند)؛ که نقش بانویی بر آن حک شده و یک بزکوهی بر فراز سرش دیده می شود؛ دستان بر سینه دارد و در حال زایمان است. چند تن از همراهان و ندیمان هم کنارش دیده می شوند.
بزکوهی یا فرشته ناجی بر فراز سرش حک شده تا از او مخافظت کند؛ تا آل(زائوترسان)1 او را نبرد(هزاره چهام پ.م.).
در دوره های جدیدتر همان طرح و باور را دقیقا بر روی پلاک سرخدُم کوهدشت لرستان هم می بینیم. بانویی در حالی که دستان بر سینه دارد؛ از او فرزندی متولد شده؛ که سبیل دارد و دو بزکوهی هم در دو طرف او دیده می شود. به من فرزند پسر عطا کن و سینه هایم پر بار باشند (اریک اشمیت). دو بزکوهی ناجی اوست تا دعاهایش بر آورده شود و از او در مقابل آل محافظت نماید.
بعدها این باور و اندیشه را در قالب سنجاق هایی می بینیم؛ که فراز آنها به زیبایی بزکوهی آفریده شده و درهنگام زایمان بر لباس بانوان می زدند؛ تا دعاهای آنها بر آورده و از آنها محافظت شود و آل شُش و جگر آنها را نبرد.
در دوره های جدیدتر، چون راز سنجاق ها و پلاک های بزکوهی را نمی دانستند، براین باور بودند که به لباس بانوی در حال زایمان باید سنجاق آهنی بزنند تا آل آن را نبرد؛ در صورتی که راز اصلی در فرشته ای بوده که به لباس بزکوهی در می آمده و در سختی ها ناجی انسان ها بوده و بانوان هم در هنگام زایمان از آن کمک می گرفته اند(اسطوره ی ماری و ماریانه) تا آل شش و جگر آنها را نتواند ببرد.
با احترام- محمد ناصری فرد
آبان 1403
1- آل، در باور گذشتگان موجودات اهریمنی بوده اند؛ که قلب و شش زن در حال زایمان و زن تازه زایمان کرده(زائو) را میدزدند و سبب مرگ او میشده اند. این باور در اغلب نقاط دنیا وجود داشته است.