در مناظرات انتخاباتی سال ۱۴۰۳، زمانی که از دکتر پزشکیان درمورد برنامههای ایشان در حوزۀ حکمرانی سؤال میشد، ایشان در ابتدا بیان میکردند که برنامۀ مشخصی نداریم و در هر حوزه به کارشناسان مربوطه مراجعه خواهیم کرد. بعد از مدتی ایشان برنامۀ هغتم توسعه را بعنوان برنامهای که قرار است در دولت خود اجرایی کنند، معرفی کردند و از این برنامه تحت عنوان «میثاق ملی ایرانیان» در چهارسال پیش رو نام بردند.
حال اصلا برنامه هفتم توسعه چیست؟ برنامۀ هفتم توسعه برنامهای است ۵ ساله که در راستای برنامههای توسعۀ قبلی در ۷ بخش اصلی از جمله اقتصاد، فرهنگ، علم و فناوری، سیاست خارجی و... با همکاری سازمان برنامه و بودجه و سایر دستگاههای اجرایی تهیه و به تصویب مجلس رسیدهاست. محوریت اصلی این برنامه بازسازی اقتصادی و رشد اقتصادی کشور است.
حال بعد از گذشت یک سال و نیم از دولت سیزدهم، گزارش عملکرد سال اول این برنامه به مجلس رفته است. ارزیابی عملکرد سال نخست نشان میدهد که فاصلۀ میان اهداف مصوب با آنچه در میدان عمل به اجرا رسیده، زیاد است. امسال دیگر نقد بر متن برنامه نیست، بلکه نقد بر میدان عمل است؛ جایی که دولت در آن نمره قبولی نگرفته است.
در گزارش عملکرد ارسالی دولت برای مجلس، علاوه بر اعلام عدم تحقق های بسیار، یک بخش ویژه وجود دارد؛ با عنوان احکام غیرقابل اجرا! در این بخش تقریبا تمامی بخش های مهم و هدفگذاری های کلیدی تغییر یافته و با دلایل واهی اعلام شده که باید هدفگذاری ها کاهش یابند یا به کل حذف شوند.
دولت در توضیح دلایل تعدیل برنامه، به شرایط تحریم، محدودیت منابع ارزی و نوسانات بازار جهانی استناد کرده است؛ اما این دلایل تکراری بهانهاند. تجربه دهههای گذشته نشان داده که حتی در دوران تحریم، با اصلاح سازوکارهای مدیریتی، بهرهوری و جذب سرمایه داخلی میتوان رشد پایدار ایجاد کرد. مسئله اصلی، ناتوانی دولت در راهبری برنامه و ضعف در استفاده از اختیارات قانونی خود است. دولت ابزارهای قانونی اجرای برنامه را دارد، اما فاقد انسجام مدیریتی برای بهکارگیری آنهاست.