در طول یک سال گذشته ضربات و خسارات زیادی به بدنۀ تشکیلاتی و نظامی حزبالله لبنان وارد شدهاست. در طول این مدت اولویت حزبالله بازیابی و بازسازی تشکیلاتی خود بودهاست که این امر با سقوط بشار اسد در سوریه با درهای بسته مواجه شد زیرا عملا تنها راه بازسازی اساسی حزب الله از طریق مرزهای سوریه بود که اکنون با قدرت گرفتن نیروهای الجولانی این امر دیگر امکان پذیر نیست. در چنین شرایطی مسئلۀ خلع سلاح حزبالله هم به یکی مسائل تنش زای منطقه تبدیل شده است. این موضوع مسئلۀ ایران هم است؛ نه فقط به این خاطر که جمهوری اسلامی از حزبالله حمایت میکند بلکه به این خاطر که مسائل خاورمیانه و غرب آسیا به شدت به یکدیگر پیوسته و زنجیروار هستند.
۵ اوت کابینه لبنان به ریاست جوزف عون و نواف سلام(نخست وزیر لبنان) طرحی را تصویب کرد که باید حزب الله لبنان خلع سلاح شود و ارتش این کشور موظف است تا آخر سال میلادی برنامه ای برای خلع سلاح حزبالله ارائه دهد. موضوع خلع سلاح برخلاف پیمان طائف (۱۹۸۹) است زیرا در این پیماننامه ذکر شده بود که همه گروه های شبه نظامی لبنان باید خلع سلاح شوند جز مقاومت لبنان که در مقابل اسرائیل می جنگد. این موضوع هم همواره صادق بود و حزب الله در دوران شهید سیدحسن نصرالله هیچ وقت به سوی گروه های مخالف و غربگرا سلاح نکشید و همواره سلاحهای این حزب به سمت اسرائیل بوده است.
در حال حاضر حزب الله چند شرط معقول برای خلع سلاح دارد. ابتدا اسرائیل اشغالگری را پایان دهد، آمریکا تضمین امنیتی و نظامی بدهد و تمام اسرای لبنانی آزاد شوند و حدود مرز هم معین گردد. این دلایل حتی مورد موافقت جوزف عون هم قرار گرفته است، اما گروه های تندروی موجود در هیئت دولت لبنان مانند کتائب و قوات البنانیه اصرار بر خلع سلاح دارند.
از طرفی اگر حزبالله تسلیحات خود را تحویل ارتش بدهد، ارتش لبنان بدلیل ضعف آموزشی توانایی استفاده از تسلیحات( موشکها و پهپادها) حزبالله را ندارد و آنها را به آمریکا و عربستان منتقل خواهد کرد. چیزی که درمورد ارتش لبنان جالب است این است که ارتش لبنان حتی درحد یک پلیس ضدشورش هم نیست، زیرا فاقد هر گونه سلاح سنگین، تانک، پهپاد، موشک، ناو و... است و به لحاظ نیروی هوایی فقط دو هلیکوپتر معمولی دارد. چنین ارتشی حتی مؤلفه های یک ارتش کلاسیک را هم ندارد. در ضمن ارتش لبنان به شدت در پرداخت حقوق کارمندان خود ناتوان است و هر بار آمریکا در حد ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون دلار به آن کمک میکند تا فقط بتواند حقوقها را بپردازد. چنین ارتشی چطور میتواند به یک باره بیش از ۲۰ هزار نیروی حزبالله را در خود جای دهد؟
شیعیان لبنان هم به این موضوع واقفاند که خلع سلاح حزبالله به معنای قربانی شدنشان به دست اسرائیل است. بیشتر جمعیت شیعۀ لبنان در جنوب و شرق زندگی می کنند. آنها در جنوب با دشمنی بنام اسرائیل و در شرق با دشمنی سلفی به نام احمد الشرع روبرو هستند که خلع سلاح برای آنها یعنی پایان شیشۀ عمرشان! از طرفی خلع سلاح می تواند لبنان را به سمت تنش و شورش پیش ببرد و از سوی دیگر انتخابات پارلمانی این کشور در سال 2026 را هم به هاله ای از ابهام راهبردی بکشاند. به همین دلیل بنظر می رسد سال 2026 برای لبنان سال جنجالی و داغی است.