خیلی وقت است یک دل سیر ننوشتهام. از همان زمان که هفتهنامه بسته شد. همیشه فکر میکردم با نوشتن دغدغههایم در یکی از آن 16 صفحه کاغذی میتوانم یکی از مشکلات ایران را حل کنم. البته هنوز با همان تفکر شبها به خواب میروم. پس اینجا مینویسم. برای همه!
از آنجایی که ویرگول برای من حکم وبلاگهای قدیم را دارد. بنابراین برای نوشتن این مطلب خیلی وسواس به خرج نمیدهم. خیلی ادبیات نوشتاریم را مرور نمیکنم و پیشاپیش بابتش عذرخواهم.
امروز میخواستم درباره دغدغههای کوچکم ( پارک خودروهای شخصی در پیادهرو، پارک خودروها بر روی خطوط ایستگاه اتوبوس، نبود قانون کپیرایت در کشور که باعث میشود هزاران هزار کسبوکار شکل نگیرد و غیره) بنویسم. اما تصمیمم عوض شد. همان زمانی که ژاپن گل برتری به اسپانیا را زد تصمیم گرفتم درباره دغدغه بزرگترم بنویسم.
دو سالی میشود که زبان کرهای میخوانم. بیشتر بر روی زندگی آسیای شرقی متمرکز شدهام و راستش از این افراد چیزهای زیادی یاد گرفتهام. وبلاگ و روزمرهگیهای ایرانیان مقیم ژاپن و کره را مطالعه کردهام و با افراد مختلفی هم صحبت شدهام. نه من آدم مهمی هستم و نه آنقدر دانشش را دارم که اظهارنظرهای بزرگی کنم اما اگر اینجا از همان دانستههای کوچکم ننویسم دلم خواهد سوخت.
کره جنوبی در این سالها خیلی بولد شده. از آن چیزی که فکرش را بکنید بیشتر. آنقدری که حتی بسیاری از آمریکاییها به عشق بیتیاس آن به زبان کرهای صحبت میکنند. اما این اتفاق چطور رخ داده؟ کره جنوبی با جمعیتی حدود 50 میلیوننفر و کشوری که شاید به اندازه پایتخت ایران باشد، سرمایهگذاری عظیمی کرده. کره جنوبی ابتدا به واسطه کی پاپ Kpop و کی دراماها جایش را در دل مردم جهان باز کرد.
اکثر سریالهای این کشور آینه تمام قدی از کره است که تنها زیباییهای آن را به نمایش میگذارد(برخلاف فیلم و سریالهای ایرانی که هر ساله به جشنوارههای مختلف دعوت میشوند و جز بدبختی چیزی برای عرضه ندارند.) و از تمام آن زیباییها گردشگر جذب میکند.
یوتیوبرهای زیادی برای نمایش امنیت در این کشور به صورت لایو در حالی که همه وسایل خود را در جایی رها کردهاند از کادر خارج میشوند. لباسهای سنتی این کشور را برای بازدید از کاخهای قدیمی آن اجاره میکنند و برای رفتن به جزیره ججو که محصول مورد توجه آن تنها نارنگی است بلیط میخرند.
به همین راحتی ارز وارد کشور میشود و درآمدزایی !
این کشور حتی غذای سادهای مثل رامیان(نودل) را به قدری لذیذ در دراماهای خود به نمایش میگذارد که عاشقان ایرانی کی دراما را برای خرید آن به بازار بهجت آباد میکشاند.
کرهجنوبی حساب همه کارها را کرده. چندین سال است که زبان کرهای به صورت رایگان از سمت سفارت این کشور به واسطه موسسه سجونگ برای زبانآموزان علاقهمند برگزار میشود. این یعنی نفوذ فرهنگ و زبان که به نظرم واقعا قابل تحسین است. نمیدانم میتوانم سفارتخانههایمان را با این استدلال نقد کنم یا نه!
خطاطی کرهای، موسیقی، انواع بورسیههای تحصیلی برای دانشگاه و یادگیری زبان!
حیف است ایران عزیزمان با این قدمت تاریخی، با این همه بناهایی که کم از دیوار چین و اهرام ثلاثه ندارند، شاعران به نامی که به خدا قسم در هیچ کشوری شاهد این چنین اشعاری نیستیم، با این حجم از تنوع غذایی و آب و هوایی، جزایر، بیابان؛ افسرده در گوشهای زانوی غم بغل بگیرد. به خدا حیف است.
همه اینها را نوشتم که بگویم کشور کوچکی مثل کره با یک برنامهزیری درست و هدفمند این روزها حرفی برای گفتن دارد. یادمان باشد ما همه نمیتوانیم مدیر باشیم اگر همه افراد یک قایق فقط دستور حرکت بدهند هیچوقت حرکت نمیکنیم. بیایید به اندازه توانمان پارو بزنیم. به جلو حرکت کنیم و امیدوار باشیم به خدایی که همیشه به ما میگوید بنده من بعد هر سختی آسانی است. (البته اینکه از تو حرکت از من برکت)