محمدعلی امامی
محمدعلی امامی
خواندن ۸ دقیقه·۳ سال پیش

تقریر جامع كتاب رسائل مبحث تجری


ص37

تجری

بحث از این كه متجری مستحق عقاب است اصولی است كه صغری ملازمه عقلیه قرار می گیرد

فقط قطع طریقی است زیرا موضوعی شكف خلاف ندارد

آیا حجیت قطع دائر مدار واقع است یا صرفا خود قطع ملاك است؟

ملاك عقاب چیست؟ حریم شكنی ، فعل حرام

آیا فعل به خاطر اعتقاد مكلف حرام می شود؟

اینكه ذات مكلف خبیث است واضح است

حالت ها:

• قطع و واقع / عمل كند: مطیع است

• قطع و واقع / عمل نكند: عاصی است

• قطع / عمل كند: منقاد یعنی عقاب نمی شود

• قطع / عمل نكند: یا عاصی است به خاطر ملاك بودن قطع یا عدم عقاب به خاطر ملاك بودن واقع

نكته: در قطع گفتیم تا وقتی موجود است وجوب متابعت دارد پس حالت تجری زمانی است كه انكشاف خطا شده باشد

اصل بحث اینجاست كه می گوییم قطع وجوب متابعت دارد اما بعد می گوییم این وجوب به خاطر واقع است و قطع تبعیت مستقله ندارد

ادله قول حرمت تجری

1- اجماع: كتب اصولی كمی نوشته شده است و اجماع اصول را باید از اجماع در مسائل فقهی به دست آورد كه نشان دهنده اجماع بر مسأله اصولی است.

مسئله1 : شخص ظان به ضیق بودن وقت نماز اگر نماز نخواند سپس معلوم شود كه وقت وسیع بوده ===» اجماع بر عصیان است

مسئله2 : سفری كه احتمال خطا دارد اگر بعدا منكشف شود كه خطر نداشت اجماع بر حرمت است

اشكال: ممكن است ظن ماخوذ به صورت موضوعی اخذ شده باشد و اگر در مسئله احتمال دیگری باشد نمی توان یقینی گفت كه علت حكم تجری بوده.

در مسئله عقلی اجماع قابل تصور نیست مثلا اجماع در 2+2 =5 ارزش ندارد اما اینجا عقلی محض نیست و بهتر است بگوییم به خاطر اینكه مدرك موجود اجماع دیگر حجت نیست و كاشف قول معصوم نیست

بر فرض كه اجماع صحیح باشد شیخ بها و علامه مخالفت كرده اند.

2- بناء عقلا بر استحقاق عقاب فاعل تجری است

اشكال: چنین بنایی ثبوت شده نیست

شیخ با فرض اینكه ملاك عقاب برای فعل است مشكل این قول را این می دانند كه خود شخص مستحق عقاب است نه فعلی كه انجام می دهد (اما باید دید كه آیا ملاك عقاب فقط فعل است یا ذات هم هست؟)

مذمت بر صفت تلازم با عقاب ندارد

اینكه ذات یا صفت مذموم باشد عقاب آور نیست زیرا غیر اختیاری است

3- تجری عقلا قبیح است

مثال: دو نفر اعتقاد به خمر بودن 2 لیوان دارند و هردو می نوشند ولی یكی آب است، اینكه قطع خلاف واقع بوده غیر اختیاری است و اگر مولی فقط او را عقاب نكند لازمه اش این است ملاك عقاب بر امر غیر اختیاری است كه نوعی ظلم است چراكه این دو نفر فقط در مورد امر غیر اختیاری تفاوت دارند.

اشكال: حكم عقل نسبت به فاعل است نه خود فعل و قبح فاعلی دارد

مشكل مثال این است كه استحقاق عقاب مناطش باید امر اختیاری باشد اما عدم استحقاق به خاطر امر غیر اختیاری ظلم نیست

حكم عقل نسبت به استحقاق مذمت اشخاص مساوی است اما نسبت به ذات فعل یكی را می گوید معصیت است و دیگری معصیت نیست

مؤید: روایات «من سن سنة سیئة كان له مثل وزر من عمل بها» اگر 2 نفر سنت سیئه بنیان نهند و عاملین به یكی كمتر باشد طبق این حدیث عقاب او هم كمتر است و مخالف با عدل نیست

«أن للمصیب اجرین و للمخطئ اجرا واحدا» عدم عقاب خطا كار مخالف ظلم نیست بلكه اجر هم دارد

درك این مطلب از جانب عقلا كه مذمت مصادف با واقع بیشتر است از آنكه مصادف نیست (اشكال: این عقاب بیشتر عقلا به خاطر تشفی است كه از جانب خدا مانع دارد كه این اشكال صحیح نیست و صزفا به خاطر تشفی نیست)

ص42

نظر صاحب فصول

فعل متجری به قبح ذاتی ندارد یا اقضائی و یا اعتباری است در مواردی قبح از بین می رود اما بقیه موارد استحقاق عقاب است

فعل تجری ممكن است دو عنوان داشته باشد تجری و واجب توصلی یعنی شخص قطع به حرمت فعلی كه واقعا واجب است بكند

مثلا قطع پیدا كند پیامبر شخص كافری واجب القتل است و ترك قتل كند؛ این ترك قتل هم عنوان تجری دارد و هم واجب توصلی است

2 عنوان به فعل دو جهت می دهند: 1- واقعی(مصلحت واجب) 2- ظاهری(مفسده تجری بر مولا)

در جایی كه 2 جهت دارد همه موارد یا بعض موارد قبح از بین می ورد و استحقاق عقاب نیست

اشكال: باعث جری شدن مكلف می شود و عمل به قطع نمی كند

جواب:‌وقتی قطع دارد عقل او را ملزم می كند و قطع دارد كه عقاب نمی شود ولی در تجری ظن به عقاب دارد

طبق این قول اگر امر واقعی مكروه باشد عقاب آن بیشتر از زمانی كه مباح و آن بیشتر از زمانی كه مستحب باشد

اشكالات شیخ:

1- قبح تجری ذاتی است زیرا قسمی از ظلم حساب می شود پس رفع قبح محال است

جواب: منظور از صاحب فصول فعل متجری به بود نه عنوان تجری و از جهت فعل اقتضائی است

2- لو سلم اقتضائی است اما اعتباری نیست و باید جهت محسنه بیاید تا قبح اولیه رفع شود

جهت محسنه ای كه در واقع است برای مكلف مجهول است، جهل امر غیر اختیاری است و حسن نمی تواند اختیاری باشد (مكلف باید فعل را از روی اختیار انجام دهد تا مستحقق مدح یا ذم باشد)

به همین خاطر اگر تجری نكند و مثلا شخص مومن را بكشد همچنان مستحق مدح است و مستحق ذم نیست و معذور است

جواب: مجهول العنوان جهت حسن و قبح ندارد اما فعل غیر اختیاری می تواند جلوگیری از قبح بكند و مصلحتی كه در واقع می باشد رافع قبح است

مگر خود شیخ نفرمود در جواب مرحوم سبزواری كه امر غیر اختیاری قبح ندارد پس یا امر غیر اختیاری رافع قبح است یا قول مرحوم سبزواری

اشكال: مقام قبل در جهت اثبات قبح بود و امر غیر اختیاری سبب قبح نمی شود نه اینكه رافع باشد ولی اینجا قبح وجود دارد

دوما عقل قبح تجری را درك می كند و اینكه در ضمن آن مصلحتی واقع شد و اعتراف كردید كه این مصلحت حسن و قبح ندارد مدعای رافع بودن را ثابت نمی كند

نكته: شیخ در اشكالات فرمودند كه قبح تجری ذاتی است و عبارتی دارد كه « لیس من قبیل افعال التی لا یدرك العقل ...» دلالت می كند كه قبول هم دارد كه تجری نوعی فعل است پس فعلی كه قبح ذاتی دارد باید استحقاق عقاب داشته باشد نه فقط مذمت فاعل به همین خاطر در ادامه می فرمایند استحقاق عقاب به خاطر فعل درش اشكال است و جزمی نفرمودند.

صاحب فصول: اگر تجری واقعا معصیت باشد عقاب هردو تداخل می كند

اشكال شیخ: اگر قرار باشد یك عقاب شود تجری استقلال در عقاب دارد و ترجیح بلا مرجح است اگر منظور عقاب شدید تر است كه تداخل نیست زیرا منظور تعدد دفعات نیست همان درجه بالا تر است

نكته: اولا وقتی معصیت شود كه دیگر تجری نیست شاید منظور این باشد كه از روایات بر می آید كه نیت هم عقاب دارد

نظر نهایی: شخص متجری مستحق مذمت است. استحقاق ذم به خاطر فعل متجری به محل اشكال است. بین اقسام تجری فرقی نیست.

ص46

روایات تجری

نكته: اگر عقل حكم به عدم استحقاق كند شارع نمی تواند بگوید مستحق است اما اگر عدم حكم به استحقاق باشد هرچه شارع بگوید

دو سته روایات وجود دارد كه قاصد معصیت معفو است و اینكه عقاب بر قصد هم می باشد

1. نیت از عمل بد تر باشد به طریق اولی عقاب دارد

2. ملاك حشر نیت است

3. علت خلود نیت است

4. اراده مقتول عقاب دارد

5. عقاب در مقدمات حرام

6. وقتی راضی فعل حكم فاعل را دارد به طریق اولی نیت كننده هم دارد

7. آیه قتل را نسبت به اقوام بعد می دهد به خاطر رضایت (رضایت بر فعلی كه اتفاق افتاده و نیت فعلی كه هنوز وجود ندارد فرق دارد)

8. محبت اشاعه فحشا (حب قسمی از تجری است وهمیشه حب نیست)

9. مخفی شده در نفس حساب دارد (شاید منظور نفاق است)

10. رضایت بر كاری لازمه را دارد (واضح نیست)

11. اراده فساد عقاب دارد (مرحله اراده بعد از نیت است)

حمل شیخ(رحمة الله علیه): 1- اخبار عفو برای كسی كه پشیمان از قصد است و دوم شخص باقی بر قصد 2- اول برای كسی كه فقط قصد دارد و دوم كسی كه مقدمات را انجام دهد (شاهدش عمومات حرمت اعانه اثم كه با تنقیح مناط عدم تحقق حرام، جایی كه مقدمات انجام می دهد یعنی نفسش را اعانه می كند)

اشكال: جمع تبرعی است مخصوصا دومی كه با ظاهر بعض اخبار تنافی دارد. دوما اینكه تجری را در مجموعه راویات نیت عمل آورده اند صحیح نیست وفرق بین متجری و صرف نیت كننده بدیهی است

حمل شهید صدر: دومی حمل بر استحقاق عقاب و اولی زمان عفو و عدم فعلیت است.

حمل مرحوم اصفهانی و نایینی: مبنای فلسفی ایشان بر این است كه (عدم فعلیت = عدم استحقاق) یعنی نمی شود كسی استحقاق داشته باشد ولی عقاب نشود مثلا اگر توبه كند عفو خدا یعنی استحقاق عقاب ندارد.

اقسام تجری

نیت -» مقدمات -» قطع و عمل -» احتمال و عمل با قصد -» بی مبالات -» احتمال و امید به عدم

3 مورد آخر قطع نیست

3 مورد آخر اصل مؤمن نباید داشته باشد وگرنه اعتقاد به معصیت نیست اگرچه ممكن است خلاف واقع باشد اما هر خلاف واقعی معصیت نیست مثلا برائت و استصحاب ممكن است مخالف باشد اما این دو مؤمن هستند در مقابل شبهه محصوره وجوبیه مثل نماز بین شكسته و تمام و یا شبهه محصوره تحریمیه مثل 2 لیوان آب كه یكی شراب باشد یا شبهه موضوعیه قبل فحص اصل مؤمن نیست پس تجری تحقق می یابد

شهید ثانی

نیت تا زمانی كه فعل انجام نشده است عقاب و مذمت ندارد (مذمت دارد نزد عقلا و اخبار فعلیت عقاب را نفی می كنند نه استحقاق را)

نسبت به تجری قابل نظر است از یك طرف گناهی نكرده و صرفا نیت است از طرف دیگر جرأت بر معصیت كرده است (عقلا فرق متجری با صرف نیت واضح است)

؟نكته: در ابتدای بحث تجری مطرح شد آیا دائر مدار قطع است یا واقع اما در ادامه گفته شده كه قبح تجری به خاطر جرأت بر مولا است و جواب سؤال كه آیا قطع صرفا حجت است داده نشد


رسائلشیخ انصاریتجری
سلام اينجا از مطالعات خودم ميزارم، ممنون كه هستيدhttps://www.instagram.com/ma.emami1379/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید